Iran Newspaper

معنایی‌که‌ما‌به‌سرودها‌م ‌یبخشیم

موسیقی جنگ در گفت و گو با محسن شهرنازدار؛ مردم شناس و پژوهشگر

- مرجان قندی

در ســالهای اولیه جنگ ایران و عراق بخش موســیقی و شعر فعال شد و مانند هر رخداد مهم دیگری تأثیرات بســیاری بر جریانات هنری ایران گذاشت. در این راستا آثارمهموما­ندگاریخلقش­د،برخیازاینآ­ثارهمچنانخ­اطرهانگیزو­شنیدنیاند. با محســن شــهرنازدا­ر؛ مــردم شــناس و محقق موســیقی درباره موســیقی جنگ گفتوگوییان­جامدادهایم­کهمیخوانید.

موسیقیچهنس­بتیباجنگدا­رد؟

موســیقی در طــول تاریخ ابــزار مهم تهییــج جنــگ بــوده. تقریبــاً میتــوان ایــن ادعا را داشــت که بنا بر نوشــتههای مورخین یونان باستان، نخستین سپاهی کــه از موســیقی در آرایــش نظامی بهره گرفتــه، ســپاه ایرانیان عصر هخامنشــی بــوده اســت. روایتهــای متعــددی از کاربرد موســیقی در ارتش باستانی ایران وجود دارد، به طوری که در آرایش ســپاه ایران، جای مشــخص به گروه موســیقی اختصاص داشته است. طبلها و کرناها و بــه طــور کلی ســازهای کوبــهای و بادی مهمتریــن ســازهای مــورد اســتفاده در جنــگ بودنــد. مورخیــن یونان باســتان بهطور مســتقیم از نقش مؤثر موســیقی در نظم ارتش و نیز تهییج سپاه صحبت کردهانــد. بههــر حــال روشــن اســت کــه موســیقی در برانگیختــ­ن احساســات آدمی نقش خیلی مهمی دارد و طبیعی اســت کــه در موضــوع جنــگ هــم کــه عواطف مختلف انسان را درگیر میکند، موسیقی، کاربرد جدی داشته باشد.

جایــگاه موســیقی در پیدایــش حماسههایمل­یکجاست؟

مفهــوم حماســه ملــی کمی روشــن نیست.بهطورکلیای­دهملیگرایی­دست کــم نــزد جمعیت اغلــب جوامــع، یک ایده نوظهور و خیلی متأخر و تازه اســت و تاریخ آن به انقالب فرانسه و بعد از آن محدود میشود،یعنی از زمانی که رابطه دولــت ملت به وجــود میآید. در نتیجه دیدگاه تاریخی در این باره بسیار متفاوت از برداشــت امــروزی از مفهــوم ملیت و ملیگرایی است، اما اگر منظور از مفهوم حماســه ملــی آن تیــپ از منظومههــا و داســتانها­یی باشــد کــه بازتــاب دهنده احساســات یــک قــوم، فرهنگ یــا ملت است، باید بگویم موسیقی، قطعاً عضو جداییناپذی­ر شکلگیری این منظومهها یــا بهقول شــما حماســههای ملــی بوده است، البته در زبان فارسی بخش عمده ایــن منظومهها، منظومههای عاشــقانه اســت. از وامــق و عــذرا تــا زال و رودابه و لیلــی و مجنــون ...و همــه منظومههای عاشقانهاند، اما تردیدی نیست که نقطه کمال و اوج منظومههای حماسی ایرانی وچهبسامنظو­مههایحماسی­درجهان، شــاهنامه فردوســی است. شــاهنامه در انعکاس تاریخ دالوریهــا و دلیریهای ایرانیــان کار را تمــام کــرده و جایــی قرار گرفته که حقیقتاً هیچ منظومهای به پای شکوه و جالل آن نمیرسد. این موضوع را مستشرقین و مورخین غیر ایرانی هم تصدیــق میکننــد. ســنتهای شــفاهی شــاهنامهخ­وانی عمومــاً بــا موســیقی همــراه بودهانــد، اما میدانیــم که منابع الهــام فردوســی بــرای خلــق شــاهنامه، روایتهــای باســتانی همچــون یــادگار زریران یا همان شــاهنامه گشتاســپ ...و اســت؛متونی کــه از دوره پهلــوی به بعد باقی ماندند و روایتهای اولیه شاهنامه را در خود ذخیره داشتند، مثالً در همین یادگار زریران اســت که برای نخستین بار نام رســتم به چشم میخورد. بسیاری از این متون جنبههای نمایشــی داشتهاند و توسط گوســانها روایت میشــدند. در نتیجــه بــاز نقــش موســیقی در حفــظ و روایت آنها اهمیت مییابد.

امــا منظومههــا­ی حماســی را بایــد بیشتر در ادبیات قومی ایران جستوجو کرد. مثل داســتان کوروغلو که در ادبیات شــاخه اصلــی زبانهــای ترکــی و نــزد ترکزبانــا­ن ایــران و آذربایجان و ترکیه و حتی ازبک و ترکمــن و اویغور رواج دارد. کتــاب «دده قورقود» هــم که روایتهای قهرمانــی ترکهای اوغــوز را در بر گرفته و ریشــه آن به قرن هشــتم بعــد از میالد بــر میگــردد، منشــأ اصلــی بســیاری از روایتهای حماســی ترک زبانان اســت. آنچه میدانیم همیشه این داستانها با موسیقی روایت شــدهاند. در بلوچستان پهلوانها که راویان منظومهها هســتند، در حقیقت خوانندگان پرتوان موســیقی آنجاهممحسو­بمیشوند.داستانهای حماســی بلــوچ مثــل چاکــر گوهــرام یــا داســتان هّمــل، همیشــه بــا موســیقی پهلوانــی بلوچ روایت شــده اســت. نکته قابــل توجه در این روایتهای حماســی قومــی، نوزایــی فرهنگــی آنهــا در دوره معاصــر نیز هســت، مثــل منظومههای جعفرقلــی نــزد کرمانجهــا­ی شــمال خراســان کــه داســتانها­ی حماســی اواخر قاجار را در برگرفته اســت و توسط بخشیها خوانده میشود. در بلوچستان هم منظومههای حماسی تازه، بسرعت در ســنت قدیمــی پهلوانــی پذیرفتــه میشــوند و ایــن نوزایی به وضــوح قابل مشاهده است، مثل داســتان دادشاه که درگیری مسلحانه دادشاه بلوچ با دولت وقت بدل به یک منظومه حماسی شده اســت، اما فارغ از اصالت روایتها، نکته کلیدی این است که همه آنها با موسیقی همراه شدهاند. در حقیقت موسیقی یک سنت شــفاهی برای حفظ منظومههای حماسی بوده است.

درباره موسیقی در جنگهای سایر ملل چهنظریداری­د؟

روشــن اســت که کاربرد تهییجکننده موســیقی نزد همــه اقــوام و ملتهــا در جوامــع انســانی رواج داشــته اســت،اما در قــرن بیســتم ایــن کارکــرد ماهیــت ایدئولوژیک­یافت،گرچهقطعاًنمیتوان نقــش تکنولــوژی در توســعه ارتبــاط بیــن موســیقی و جنــگ را در ایــن دوران نادیــده گرفــت. ایــن نقــش بخصــوص در جنــگ جهانــی دوم خیلــی برجســته شــد. در حقیقــت جنــگ دوم جهانــی نخســتین جنگی بود که در دوران پخش الکترونیــ­ک موســیقی روی مــیداد و دسترســی عمومی به رادیو موجب شده بود تا نقش موســیقی در تهییج عواطف مرتبط با مفهوم حماسه در جنگ به اوج خود برســد. آمارهــا از افزایش تصاعدی نرخ شــنوندگان رادیو در حد فاصل دهه ســی و چهــل میــالدی حکایــت دارنــد، شــنوندگان­ی کــه جملگــی تحــت تأثیــر سرودهایی با مضامین جنگ قرار دارند، بهطور مثــال در ایــاالت متحــده بیش از 95 درصــد جامعــه در دهه چهــل رادیو دارنــد و در اروپــای مرکــزی از حد فاصل دهه ســی تا دوره جنگ، تعداد خانواری که رادیو گوش میدهند رشــد چهار برابر را نشــان میدهد. در این شرایط است که بســیاری از ســرودها و قطعــات جاودانه موسیقی جنگ تولید شدهاند و با حافظه جمعــی ملتها گــره خوردنــد. در عین حــال فرصــت منحصر بــه فــردی برای ســازمانها­ی سیاســی قدرت فراهم شد تــا موســیقی ایدئولوژیک­ی تولیــد کنند که میدانستند اثری حتی بیش از یک بیانیه سیاسی یا پیامهای تبلیغاتی حزبی دارد. روسها،آلمانها، ژاپنیها و امریکاییها هــر کدام به نوبــه خود در حاشــیه جنگ دوم، از ســرود و ترانههایــ­ی بــا مضامین جنگی بیشترین بهرهبرداری را کردهاند.

البتــه جدا از این نگرش ســلطه گرانه به موســیقی جنگ، خیلی روشــن است که عواطف انســانی در یک چنین رویداد عظیم و پیچیــدهای، عملکــرد متفاوتی پیــدا میکنــد و در ایــن مســیر پرتکاپــو و پیچیــده، عواطــف انســانی اســت کــه موســیقیها­ی مانــدگار جنــگ را تولیــد میکنــد. یکــی از نمونههای قابــل توجه در ایــن بــاره ترانــه «لیلــی مارلــن» بــود کــه بــه محبوبتریــ­ن موســیقی جنــگ جهانــی دوم نه فقط نــزد آلمانها بلکه در میــان ارتــش متفقیــن بــدل شــد! به عبارتی یک ترانــه در هر دو اردوی جنگ بــه یــک میــزان اهمیــت پیــدا کــرد و در هــر دو میــدان برانگیزانن­ده پرشــورتری­ن احساسات مرتبط با جنگ شد، به طوری که بــه ابــزاری قدرتمنــد بــرای تبلیغات جنگ بدل شــده بود. ظاهراً رادیو زاگرب نخســتین بار این قطعه را بهطور اتفاقی یا حتی اشتباهی با صدای لعل اندرسون پخــش میکنــد. آن هــم در دورهای کــه زاگرب را نیروهای آلمانی در اختیار گرفته بودند؛ رادیویی که فرکانسهای آن در هر دو ســوی میدان جنگ دریافت میشــد. خیلی زود این ترانه درهر دو جبهه مورد توجــه قــرار گرفــت و به زبان انگلیســی و آلمانــی همزمــان خوانده میشــد. بعد از جنــگ البته این ســرود بــرای آلمانها ممنوع شــد! چون یادآور یک باور عمیق ملــی گرایانه بود. موســیقی لیلــی مارلن بــا یک مــارش نظامی آغاز میشــود، اما مضمون آن ســربازی اســت کــه از جنگ برگشــته و فرصــت کمــی بــرای دیــدن معشــوق دارد. او بــا حــزن و اندوهی این سفر را ســفر بیبازگشت میداند. جالب اســت کــه گرچــه به ظاهــر محتــوای این موســیقی در برابر جنگ قــرار گرفته، اما برعکس برانگیزانن­ده احساسات جنگی بــوده اســت،بهطوری کــه همه ســربازان متحدین و متفقین با آن همذات پنداری میکردند؛

چــه اتفاقی میافتد که یک موســیقی و ترانه مرتبط با جنگ به این شکل در ذهن ما جاى میگیــرد؟ مثل کارهایی همچون کجایید ای شــهیدان خدایی- هوشــنگ کامکار، شهر خون- حســامالدی­ن سراج، ای لشــگر صاحب زمان- آهنگران، ممد نبودی-کویتیپورو...

موسیقیبازت­ابدهندهوذخ­یرهکننده حافظــه تاریخــی جوامــع اســت. مغز ما رویدادهــا و تجربیات لحظــه به لحظه را کدگذاری میکند. بو و صدا از مکملهای کدگذاری حافظه برای ثبت خاطرات اند. در این شــرایط طبیعی است که هر صدا و هر نوع موســیقی که در حواشــی جنگ بهصورت مداوم از طریق رسانهای شدن محتوای صوتی، بارها و بارها شنیده شود تداعی تجربه تاریخی جنگ خواهد بود. بههــر حال جنــگ تجربه بزرگی اســت و حافظه عمیقاً تحت تأثیر این تجربه قرار میگیرد. همه صداهایی که تحت عنوان ترانهها و موسیقی آن دوران با این تجربه گره خوردهاند، میتوانند یادآور آن تاریخ و تجربه باشند.

البتــه این را هــم باید اضافــه کنم که برخــی از ایــن ترانههایــ­ی که یــاد کردید، اساســاً بــرای جنگ ایران وعراق ســاخته نشــدند، مثــالً اثــر آقــای کامــکار ابتدای انقالب ســاخته شــد و اشاره شــعر آن به شــهید کــه از غزلیــات موالناســت، آن را مناسب برای پخش در دوران جنگ کرد. تولید موســیقی در این دوران غیــر از آثار اندکــی، محــدود به نغمههــای مداحان اســت و بــه طور کلــی نقش مداحــان در تولیــد موســیقی جنگ ایــران و عــراق از موسیقیدانا­نبهمراتببی­شتراست،البته باید در نظر داشــته باشید که ممنوعیت موســیقی ایــن نقــش را پررنگتــر کــرد. ســازها عمــالً دســتگیر شــده و در حصــر بودنــد و موســیقی بــدون ســاز میــدان وســیعتری بــرای فعالیت داشــت. خب طبیعی اســت کــه مداحــی و نغمههای مذهبــی بــا مضامیــن مرتبــط بــا جنگ نقــش محــوری مییابنــد. جالب اســت کــه مارشهــای نظامــی را هم بــا همان شــیوه مداحی اجرا میکنند و خیلی هم موفق میشــود. مثل «ای لشکر صاحب زمان» که اشــاره کردید، خــط ملودی در این قطعه عمالً روی یک مارش نظامی اســت گرچه به شــیوه مداحــی و حتی با سینه زنی اجرا شده است.

در دورانــی کــه مــا درگیر جنــگ و دفاع بودیم موســیقیما­ن در این حــوزه دارای اصالت بیشــتری نســبت به زمان حاضر بودهاست.راهرونقدوب­ارهموسیقید­فاع مقدسچیست؟ خیلی طبیعی است که برای رسیدن به این هدف چــارهای جز جنگ نداریم! حقیقــت این اســت که موســیقی جنگ نمیتوانــد برســاخته و مصنــوع باشــد. موســیقی جنــگ محصول جنگ اســت و طبیعــی اســت کــه در دوران صلــح نمیتوانیــ­د انتظــار بازتولیــد موســیقی جنــگ داشــته باشــید، هرچنــد قــدرت سیاسی میتواند از احساسات برانگیخته ناشی از جنگ در تحریف و تغییر و تبدیل موســیقی برخاســته از آن نقــش مؤثری ایفا کند، اما قطعاً نمیتواند تولیدکننده فرمایشــی آن باشــد یــا اگــر هــم باشــد حقیقــت این اســت که مانــدگار نخواهد بود.درسالهایاخ­یرهزینههای­هنگفتی خرج ساخت انواع و اقسام سمفونیها و قطعههــا و آلبومهــای موســیقی جنــگ و دفــاع شــده اســت امــا حتی یــک خط ملــودی از آن را کســی بهخاطــر نســپرده است!

فــارغ از ایــن موضــوع، اگــر جنگــی هــم پیــش بیایــد مــن بعیــد میدانــم آثــار مانــدگاری تولید شــوند. کمــا اینکه در ســالهای گذشــته مــا عمــالً در دفاع از حرمیــن نیــز شــرکت داشــتهایم امــا موســیقی و ترانــه قابل توجهی بــرای آن تولید نشده است. یک دلیل آن میتواند ایــن انقالب رســانه و بمبــاران اطالعات صوتی و تصویری باشــد که بــه طور کلی فرصت برای تولید آثار ماندگار را محدود میکند، اما از ســوی دیگر نمیتوان منکر شــد که همدلــی و همگرایی ملــی در آن دوران قابل مقایسه با امروز نبود. آن همه از جان گذشــتن جوانــان ایرانی در جنگ ایران و عراق، تبلور درخشــان یک دوران طوالنی پس از مشروطه بود که همگرایی ملی را تقویت میکرد و آن را بدل به یک باور عمیق ایمانی کرده بود. مسأله دفاع از میهن و دفاع از سرزمین مادری و خاک بود وگرنه ما با شــیعیان عراق که امروزه بــراداران مذهبــی ما خطاب میشــوند، قطعاً جنگ مذهبی نداشــتیم. متأسفم که باید بگویم این باور و ایمان ملی رنگ باخته اســت. آن ترانهها و موسیقیهایی که یاد میکنید، همه برخاســته از ایمانی قلبــی بود و روشــن اســت که بــر دل هم مینشست؛ همان گروه امروزه باید برای تولید ســفارش بگیرنــد و همه هــم باید تظاهرکنند.

در گذشــته واکنشهــا بــه تغییــرات اجتماعــی اصیــل و طبیعــی بــود. هــر رویــدادی در سیســتم اجتماعــی واکنشهــای طبیعی داشــت و آثاری که از خــالل ایــن واکنشهــا طبیعــی تولیــد میشــد، چــون از روح جمعــی جامعــه برخاســته بود، امــکان ماندگار بیشــتری داشــت. بگذاریــد مثالــی بزنــم؛ وقتــی در حاشــیه جنــگ اول جهانــی روس و انگلیس از شمال و جنوب به خاک ایران تجاوز میکنند، طوایف پشتکوه که همان ایالمیهــا­ی امروزی هســتندًبا همکاری طوایــف پیشکوه لرستان عمال وارد جنگ مســتقیم با روسها و انگلیسها شــدند و در میدانهایــ­ی پیــروز هم شــدند مثالً غالمرضاخان والی در پشــتکوه نیروهای روس را زمینگیــر میکنــد. ایــن اتفــاق واکنش طبیعی ترانه سرایان و نوازندگان لــر را به همــراه دارد و نتیجه آن ســاخت قطعههایی با مضامین مهین پرســتانه و جنــگ اســت. یکی از آنهــا همین ترانه معروف «دایه دایه» اســت کــه در خالل جنــگ اول ســاخته شــد و بعدهــا یعنی پیــش از انقالب بــا صــدای رضا سقایی و تنظیــم مجتبی میــرزاده ضبط شــد، اما در دوران جنــگ ایــران و عــراق توســط خواننده دیگــری به اجرا درآمد و به یکی از ماندگارتری­ــن ترانههــای قومــی درباره جنگ تبدیل شد. ■ شــرایط و اوضاع امروز موسیقی جنگ را چگونــه ارزیابــی میکنید؟ به نظر شــما موسیقیجنگه­مچنانشنوند­هدارد؟

آنچهبهعنوا­نمیراثموسی­قیجنگ میشناسیم مثل جنگ ایران و عراق، در حقیقتهنوزب­ارنوستالژی­کروزهایتب دار جنگ را حمل میکند. بدیهی است بــرای همه کســانی کــه به نوعــی تجربه جنگ و زندگی در آن روزها و شــبهای دهــه شــصت را دارنــد، ایــن موســیقی عمیقــاً یــادآور آن تجربههــای عمیــق اجتماعی است، اما بعید میدانم نسل تازه ارتباط معناداری با آن موســیقیها برقرارکنند.اهمیتموسیق­یهاییازاین دست، حمل این بار تاریخی و بازنمایی و تداعی تجربههای گذشته است. باید از آن روزگار تجربه زیســته داشته باشیم تا آنچهمیشنوی­ممعنایدیگر­یپیداکند. معنایــی که ما به ســرودها میبخشــیم نــه آن چیــزی کــه آنهــا اصــرار بــه بیانشدارند.

 ??  ??
 ??  ??
 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran