Iran Newspaper

وحشت بنن از «جاروانکا»

-

وقتی به بنن که حاال از ترکیب دو اسم جارد و ایوانکا کلمه «جاروانکا» را ساخته بود، گزارش شد این زوج چه قراری با خود گذاشتهاند وحشت کرد. «اونا چنین چیــزی گفتنــد؟ بس کنیــد، دســت بردارید. اونــا واقعــاً همچین حرفــی زدن؟ خواهش میکنم نگید. خدای من.» و واقعیت این بود که حداقل تا آن موقع ایوانکا تقریباً بیش از هر شخص دیگری که االن در کاخ سفید کار میکرد تجربه داشت. او و جارد، نه تحت نفوذ او که در عمــل رئیس واقعی کاخ ســفید بودند یا قطعاً به انــدازه پریبوس یا بنن قدرت ریاســت داشــتند و همگی به رئیس جمهوری گزارش میدادند. یا بیشــتر از آن از نظر سازمانی جارد و ایوانکا موقعیت در کل مستقلی در بال غربی ساختمان داشــتند، موقعیتــی برتــر. حتی هر وقت هم کــه پریبوس و بنن، هــر قدر هم به شــیوهای دیپلماتیک، ســعی میکردند تا ارجحیتها و روندهای معمول را به ایــن زوج در میان کارکنان کاخ ســفید یادآور شــوند، آنها به نوبــه خود امتیازات مهم خود بهعنوان عضو درجه یک خانواده را به رهبری تشکیالت اداری در بال غربی یادآور میشــدند. عالوه بر ایــن رئیس جمهوری بالفاصله پرونده بخش خاورمیانه را به جارد داده و او را به یکی از مهمترین بازیگران بینالمللی مهم در دولــت – و در واقــع در دنیــا – تبدیل کرده بود. در هفتههــای اول، این پرونده توسعه پیدا کرد و در واقع شامل هر مسأله بینالمللی دیگری میشد، مسائلی که کوشــنر در ســابقه خود هیچ تجربهای درباره آنها نداشت که برای برخورد با این مسائل او را آماده کرده باشد. قانعکنندهت­رین دلیل کوشــنر برای ورود به کاخ سفید دسترسی به «اهرم فشار» بود که منظورش هم نزدیکی به قدرت بود. کامالً فراتر از مقام عضویت در دایره داخلــی خانواده، هرکس که به رئیــس جمهوری نزدیک بود دارای اهرم فشــار بود، هر قدر نزدیک تر، اهرم فشــار بیشــتر. میتوانستید خود ترامپ را هم مثل نوعی غیبگو ببینید که ســر جایش نشسته و دستورالعمل­هایی را صادر میکند که باید تفســیر شــوند. یا مثل یک کودک پر انرژی که هرکس که میتوانســت او را آرام کنــد یــا توجهش را منحرف کند به فرد محبوب او تبدیل میشــد. یا مثل خدای خورشــید (که در عمل ترامپ خودش را مثل او میدید) که مرکز قدرت مطلق بود و لطف و مرحمت پخش میکرد و قدرت میبخشید و ممکن بود در هر لحظه این قدرت را پس بگیرد. یک ُبعد اضافی دیگر این بود که این خدای خورشــید در محاسبه ضعیف بود. الهامات او لحظهای بود. بنابراین، این دلیل دیگری برای همیشه بودن با او بود. مثالً بنن هر شب با ترامپ شام میخورد یا حداقــل نزدیک و در دســترس او بود ، یک نفر آنجــا بود تا فرد دیگر را تأثیرگذار کنــد. (پریبوس میدید که در ابتدا همه ســعی میکردند در این شــامها حضور داشــته باشــند اما در طی چند ماه این امر به وظیفهای شــکنجهآور تبدیل شد و همه از آن اجتناب میکردند.)

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran