قالب <روایت> و <قصه> کهنه نمیشود
هــر چند مصطفــی رحماندوســت عمده شــهرت خود را از شعر و شاعری دارد، اما او ســال هاســت که برای کودکان داســتان هــم مینویســد و از همیــن رو، مهمترین دغدغــه ایــن روزهــای رحماندوســت نگرانــی از بیتوجهــی مــادران و پــدران جــوان به قصــه گویی بــرای فرزندانشــان اســت. رحماندوســت اهمیتــی بیماننــد برای شــعر و قصه خواندن بــرای کودکان قائــل اســت و آن را بهتریــن راه بــرای برقراری ارتباط کامی با کودکان میداند.
رحماندوست که برخی سرودههایش همچــون «انــار» در کتابهــای درســی هــم جــای گرفتــه و در همیــن راســتا هم مجموعــه آثــاری نظیــر «پنج تا انگشــت بودنــد کــه» را ســروده اســت، در همیــن رابطــه گفته افســوس همیشــگیاش این اســت که چرا پــدر و مادرهــا[ی امروزی] برای بچههای خود قصه نمیگویند؟
شــعرهای او همــواره شــکلی روایــت گونــه دارنــد، چنــان کــه در قالــب شــعر، اغلــب دســت بــه روایتــی داســتانی برای مخاطبان کم سن و ســال خود میزند. او که مهمترین دلیل این مسأله را در عاقه کودکان به «روایت» میداند، گفته است: «البتــه نوع روایت و بلنــدی و کوتاهی آن، بــرای خردســاالن متفــاوت بــا کــودکان و نوجوانان اســت اما روایــت و قصه، قالبی اســت که هرگز کهنــه نمیشــود و همواره مخاطبان خاص خودش را دارد.»
ایــن شــاعر و نویســنده کــودک تأکیــد دارد، انســان -فراتــر از ســن و ســالی کــه دارد- در هــر زمان و مکانــی نیاز به قصه دارد و از آنجــا کــه ایــن مســأله در روح و ذهن ما آدمهــا از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است، بیتوجهی خانوادهها به قصه و قصه گویی اتفاقی بسیار بد است. او ترانههــای موســوم بــه «الالیــی» کــه از دیربــاز مــورد توجه همه اقــوام بوده را در نتیجه همین نیاز میداند.