بلندشدندیواربیاعتمادیبافیلترتلگرام
موضوع پیامرســان تلگرام امروزه به یک مســأله اساسی و داغ در کشور تبدیل شده است. تقریباً کسی در کشور نیست که به اهمیت عدم خروج دادهها از کشور، لزوم رفع انحصار از تلگرام و ضرورت رشد پیامرسانهای داخلی آگاه نباشد ولی تنها بیان چندین و چند باره موضوع، بدون بیان راهکار و شیوه برآوردهسازی نیازمندیها و الزامات آن و تنها تکیه بر تهدید مسدودســازی تلگرام، نه تنها کشــور را به پاســخ مناسبی هدایت نمیکند؛ بلکه تنها باعث به هم ریختگی و آشفتگی آرامش روانی جامعه میشود.
در حالــی که بــه اعتقاد بســیاری مهمترین دلیل عدم رشــد پیامرســانهای داخلی، بیاعتمادی و اطمینان از حفظ حریم خصوصی کاربــران اســت؛ با هر کنشــی از این دســت، دیــوار بیاعتمــادی موجــود بلندتر میشود. ضمن اینکه طرح موضوع تلگرام در تعداد دفعات و حجم رسانهای بــاال، بــدون اینکه هیــچ تغییــری در وضعیت موضوع بــه وجود آیــد، به دالیل مختلفی مطلقاً به صالح کشور نیست.
با اعمال تغییرات کوچک در سامانههای پیچیده، اثرات بزرگی ممکن است بــه وقوع بپیوندد. شــناخت علمــی این اثرات نیز کار آســانی نیســت. با در نظر گرفتن این حقیقت، طرح موضوع پیامرســان به شــیوههای متنوع در رسانهها، ممکن اســت راهکاری برای اخذ بازخورد جامعه در خصوص میزان اثربخشی راهکارهــای موجــود قبل از اجرای آنها باشــد. اگــر این هدف در طرح رســانهای موضــوع دنبال میشــود، باید گوشــزد کرد که با توجه به جمیع شــرایط کشــور، آرامش روانی جامعه دســتخوش مسائل بســیار متنوعی بوده و طرح مکرر این مســأله باعث کاهش هر چه بیشــتر آرامش روانی جامعه شــده و حتی ممکن است منجر به شکنندگی این آرامش شود.
اگر هم طرح موضوع در رسانهها با هدف تحمیل کردن نظر شخصی یا گروهی بــه جامعه انجام میشــود، یا نظری ناکارآمد در حال تحمیل به جامعه اســت که اقدامی ناصواب اســت؛ یــا اینکه راهحل بهینهای برای این مســأله پیچیده حاصل شده است، که در این صورت بهتر است این راهحل با جامعه یا حداقل با نخبگان آن در میان گذاشته شود. الزم به تأکید است که اظهارنظرها یا ارائه راهکارهایی که حاوی توضیحات اقناع کننده، حداقل برای نخبگان جامعه نباشــد، ســادهانگارانه بــوده و اجرایــی نخواهند بود. بــه همین دلیل الزم اســت که در ارائه هــر راهکاری، صراحتاً پاسخی برای مهمترین دغدغههای جامعه نیز در این خصوص داده شود.
برای شناخت بیشتر دغدغههای ذکر شده، الزم است توجه داشته باشیم که در حال حاضر مسأله اصلی مردم ارتباط نیست، بلکه ارتباط بدون کنترل است. مســأله مردم نگرانی از نگهداری دادهها در کشــور نیســت، بلکه شرایط و شیوه دسترســی به این اطالعات اســت. و حتی مســأله مردم شــیوه دسترسی به این اطالعات هم نیســت، بلکه کاهش خــط قرمزهای موجود و تضمین جلوگیری از دسترســیهای غیرمجــاز به این دادههاســت. لذا، در هر اظهار نظر رســانهای که احتمال گســترده بودن واکنشها به آن میرود، منطقی اســت که مســئوالن مربوطه اعالم کنند که چه شــرایطی برای رفع ایــن دغدغههای مردم به وجود آمده است که جامعه ظرفیت پذیرش راهکار طرح شده را داشته باشد.
البته به نظر میرســد که هنوز در ســطح مســئوالن این اجماع حاصل نشده اســت که وضعیت موجود ناشــی از دغدغه اشاره شــده باشد یا ممکن است در سطح مسئوالن هنوز امیدی به موفقیت راهحلهای دستوری و بخشنامهای در این فضا وجود داشــته باشــد، چــرا که اگر در این خصوص اجمــاع به وجود آید، طرح و اجرای راهحلهای کارآمد در زمان مؤثر بســیار محتمل اســت. اجماعی که بهدلیل ذات فضای مجازی و سرعت باالی تهدیدات اقتصادی که از فضای پیامرسانهای خارجی برمیخیزد، در زمانی بسیار کوتاه از اوجب واجبات است.
فراموش نکنیم که تجربههای کشــور در چند ســال اخیر نشان داده است که راهحلهای موفق ایجابی هستند، نه سلبی. گسترش فضای سلبی، فضا را برای ایجاد راهکارهای ایجابی محدود میکند و در نهایت که اثرات گذرای حاصل از اقدامات انقباضی کمرنگ شوند، فقط حسرت یک فرصت از دست رفته بزرگ دیگر برای ما باقی میماند.