Iran Newspaper

راوی فتحها و شکستها

- حسن همایون روزنامهنگا­ر

صــدای ُحــزن انگیــزی کــه بــه روایــت میدانهای نبرد و زیســت رزمندگان ایرانی در سالهای جنگ میپــردازد، خاطــره عمومی مــا از «روایــت فتح» است؛ روایتی که واسطه آشنایی میلیونها ایرانی با ســیدمرتضی آوینی ( تولد 1 شهریور ۶۲۳1- شــهادت 0۲ فروردین ۲7۳1 در فکه) شــد. او اما خیلی پیشتر از آنکه راوی تأثیرگذار روایت فتح باشــد، دل به هنر و ادبیات باخته بود. ســال 1۳44 بود که وارد دانشــکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد و به تحصیل در رشته معماری پرداخت. در همان سالها بود که با غزاله علیزاده نویســنده آشــنا شد و الفتی میانشــان به وجود آمد. آن روزها کامران صدایش میزدند و کم نبودند دانشجویانی که گرداگردش جمع میشدند و از اکسیر زبان بسیار نافذ و شاعرانهاش مدهوش میشدند. مانند بسیاری از همنسلهایش متأثر از فضای سیاسی و اجتماعی سالهای دهــه چهل و پنجاه، معترض سیاســتهای زمامــدارا­ن وقت بــود. او بعد از ســرنگونی نظام شاهنشاهی نه تنها معماری را کنار گذاشت بلکه بسیاری از ایدهها و رفتارهای پیشین را نیز رها کرد و همراه و همدل با انقالب اسالمی، نام «مرتضی» را برگزید و با آن محشور و مشهور شد.«سید مرتضی آوینی» با مســتندهای تلویزیونــ­ی روایت فتح، عیار فیلمســازی و اعتقــادش به هنر و ادبیــات دینــی و انقالبــی را بــه رخ مخاطبهــا و اهل فن کشــید. در همان ســالهای پایان جنگ، ســنگ بنای ماهنامه «ســوره» را گذاشت و در همین مجلــه بود که تــوان معرفتی و نظریاش را عیان کرد. محمــد آوینی، درباره دوره سردبیری برادرش در آن مجله میگوید: «مرتضی آوینی شمع فروزان ســوره بــود. او ظاهــراً مســئولیت بخش فلســفه و مبانی نظــری هنرماهنامه ســوره را عهــدهدار بود اما بدون اســتثنا برای همــه بخشهای مجله مطلب مینوشــت و بــه همه کمک میکرد.» ســیدمرتضی آوینــی و تحریریه مجله سوره مواضع انتقادی نسبت به سیاستهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسالمی و ســید محمد خاتمی وزیر وقت داشــتند، اما همواره جانب ادب و احترام را در تبیین مواضعشان رعایت میکردند؛ مگر یکبار که ناشی از اشتباه تایپی بــود و ســیدمرتضی آوینــی از این رویداد بســیار متأثر شــد. محمــد آوینی در روایت آن اتفاق میگوید: «روزی برای دیدار با مرتضی به ســوره رفته بودم. او در حالی که لبخندی بر لب داشت از من پرسید میدانی چه شده؟ اظهار بیاطالعی کردم. گفت ما در شماره قبلی سوره یک اشتباه تایپی کرده بودیم که با توجه به ســوابق روابط ما با وزارت ارشــاد و اینکه دائماً خط مشــیهای این وزارتخانه و خصوصاً سیاستگذاری سینماییشان را بشدت نقد کردهایم، خیلــی باعــث ناراحتی من شــد. مرتضی توضیــح داد که در یکــی از مقاالت شــماره قبل، تایپیســت به جای «وزیر محترم ارشــاد»، «وزیر مختار ارشــاد» تایپ کرده و اضافه کرد که من بالفاصله بعد از آگاه شدن از این خطای تایپی نامهای برای وزیر نوشــتم و از ایشــان عذرخواهی کردم. بعد دست در جیب کتش کرد و در حالی که تکه کاغذی از جیبش در میآورد با خوشحالی گفت که ایشان هم پاسخی برایم فرستاده است. متن نامه را به من نشان داد. وزیر ارشاد وقت با خط زیبایی چند سطر خطاب به سید مرتضی نوشته بود؛ اینکه من شــما را سالهاست میشناسم و به شــما عالقه دارم و شما را هنرمندی دلســوز و متعهد به اســالم و انقالب اســالمی میدانم و خالصــه اینکه اصالً نگران نباشید، از این جور اشتباهات بامزه در کار مطبوعاتی پیش میآید.»

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran