Iran Newspaper

صدای معترف روشنفکری ایران

- محمدرحیم اخوت

13 سال از مرگ شاهرخ مسکوب گذشت نخســتين ديدارهای من با شــاهرخ مســكوب به سالهای قبل از انقالب بر مىگردد. من با زنده ياد احمد ميرعاليى و جليل دوستخواه دوستى و معاشرت داشتم. گعدهها و ميهمانىهای ماهانه داشــتيم و دور هم جمع مىشديم. يادم هست در يكى از آن ميهمانىها شاهرخ مسكوب هم بود و همانجا آشنايى ما با هم رقم خورد. دقيقتر بخواهم بگويم، واسطه آشنايى من با شاهرخ مسكوب حميد ارباب شــيرانى بــود. البته من خيلى جوان بــودم و اين نبود كه در شمار دوستان و رفقای شاهرخ مسكوب باشم. من به مسكوب، از نگاه يک شاگرد به استاد نگاه مىكردم. در هرحال آن معاشرت تا واپسين سالهای عمر آن استاد فقيد ادامه يافت. در ســالهای مهاجرت ايشان به فرانسه با هم از طريق مكاتبه و نامهنگاری در ارتباط بوديم. شاهرخ مسكوب در همه زمينهها شفاف و صريح رفتار كرد و بسيار سرراست سخن گفت. به اعتقاد من اين مهمترين ويژگى او بود. رد اين صراحت را به وضوح مىتوان در يادداشتهای روزانهاش يافت. مىتوان چهره او را در كتابهای «مسافرنامه»، «روزها در راه» - كه در ايران مجال انتشار پيدا نكردهمچنين كتاب «گفتوگو در باغ» ديد. شاهرخ مسكوب با كسى تعارف نداشت و اهل جار و جنجال برای مطرح كردن خودش نبود. بسيار شفاف بود و اهل مماشات هم نبود و اينها در نوشــتهها، رفتار و ســخنهای شفاهىاش مشهود بود. او خيلى صريح و مســتدل، فــردی اخالقگرا با روحيه حماســى بود. ايــن ويژگىها در همه زندگىاش ظهور و بروز داشــت و فقط در عرصه تفكــر اين گونه نبود. در رفتارهای روزمــره و زندگــى عــادیاش هم ايــن روحيه و رويكرد حماســى را مىديــدم. اگر از دوستان نزديكش، چهرههايى مانند حسن كامشاد و حميد ارباب شيرانى بپرسيد، درســتى اين ســخن را تأييد مىكنند. او انســانى بود كه در رفتارش روحيه حماسى مبتنى بر اخالق بازتاب داشــت. اصالً پيوســتنش به جريان چپ در آن سالها هم از همان روحيه اخالقگرا مىآمد. دغدغه مردم و تحقق عدالت را داشت و نسبت به مسائل اجتماعى بىاعتنا نبود. به همين دليل جذب چپها شد. ضمن اينكه يادتانباشد­حزبتودهدرب­دوفعاليتوآ­غازكارحزبى­منفورنبود.شاهرخمسكوب در آن مقطع حزب را دريچهای برای تحقق نگاه عدالتخواها­نه يافت. هيچ كس نتوانســت و نديــدم كه به دقت و انصاف شــاهرخ مســكوب، حــزب تــوده را در آن چارچــوب زمانــى و زمينه تاريخى – اجتماعى نقد كنــد. او پيش از اينكه خللهای حزب توده و اشتباههای آن را نقد كند، عملكرد خودش در حزب توده در آن سالها را به چالش كشيد. همه عيب و ايرادها را گردن حزب توده نينداخت، برخالف شمار زيادی از اعضای حزب توده كه در روزگار عضويت در اين حزب يكسره آن را ستايش مىكردند، وقتى از آن بريدند، بىرحم و دور از انصاف كمر به نقد و تخريب بستند. او مانند بسياری از اعضای سابق حزب توده در مواجهه با حزب رفتار نكرد. با بريدن از حــزب توده، ديگر علقههای آن زمان در دلش نبود تا بخواهد مماشــات كند، در عينحال از انصاف و اعتدال در نقد پايش را بيرون نگذاشت.

 ??  ??
 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran