Iran Newspaper

«طرح بی زباله» تمرینی برای مسئولیتپذی­ری شهروندان

معاون آموزش و پژوهش سازمان محیط زیست در گفتوگو با «ایران» عنوان کرد

- زهرا کشوری روزنامه نگار

«کاوه مدنــی» معاون آمــوزش و پژوهش ســازمان حفاظت محیط زیســت کشــور اســفندماه ســال 96 چالشــی رابه نام «بی زبالــه» راه انداخت و طیف متنوعی از آدمها را به یک «بازی اجتماعی» فراخواند. این چالش هم وزیران دولت و معاونــان رئیس جمهوری را درگیر کرد هم مــردم کوچه و بازار را. هم نمایندگان مجلس در آن شــرکت کردند هم مادربزرگها و پدربزرگها راهکار خود را برای کاهش زباله به اشــتراک گذاشتند. بازیگران و هنرمندان هم نقش بســزایی در آن داشــتند. چالش با کمک شــبکههای اجتماعی توانست توجه سبزی فروش، مغازه دار و نانوا را هم به خود جلب کند. نکتهای که کاوه مدنی آن را برگ برنده این بازی میداند. در میان شــبکههای اجتماعی فرصتی برای نقد او هم شــد. آیا کاوه مدنی باید زباله جمع کند؟ آیا مهمترین چالش محیط زیســت کشــور «زباله» اســت؟ آیا عملکرد معاونت تحت مدیریــت او در 6 ماه اخیر فقط به چالش بیزباله محدود میشــود؟ با کاوه مدنی که بخشــی از شــهرت و موفقیتش در سطح جهانی بهدلیل ســهم بنیادی او در تلفیق نظریه بازیهــا و روشهــای متفــاوت تحلیــل تصمیمگیری با ســامانهها­ی مرســوم مدیریــت منابع آب اســت به گفتوگو نشســتیم. همین ســهم باعث شــد تا اتحادیه علــوم زمین اروپا در ســال 2015 او را بهعنوان یکی از چهار دانشــمند برجسته جوان انتخاب کند. هرچند این تنها موفقیت مدنی در عرصه جهانی نیســت. مدنی چهره نوین عمران امریکا در ســال 2012 اســت. او جایزه والتر هویر را نیز در 2017 به موفقیتهای خود اضافه کرد. ■ طرح چالش بیزباله در فضای مجازی واکنــش بســیار زیــادی داشــت. برخــی اعتقاد داشــتند همچنان بایــد دولتها و شــهردارها معضل زباله را حل کنند. مث ًال میگفتنــد چــرا در جنگلها ســطل زباله نیســت یــا در باالترین نقطه کوه؟ پاســخ شما به چنین ایرادی چیست؟ یــک ایــراد بــزرگ در کشــور وجــود دارد و آن ایــن اســت کــه مــا خیلی مســائل را فقــط حاکمیتــی میبینیــم. ایــن فقــط در حــوزه محیــط زیســت نیســت، یعنی ممکــن اســت یــک جــوان بــرای اینکــه مســیرتحصی­لش بــه گونهای دیگــر رقم میخورد دولت را مسئول بداند. همیشه فکــر کند اگر شــغلی ندارد و بیکار اســت حتمــاً دولت عامل آن اســت. نمیدانم چــرا هــر اتفاقــی کــه میافتــد را دولتــی میبینیــم. در محیط زیســت هم همین شــکلی اســت. بــاور داریم همه مســائل در حــوزه محیــط زیســت دولتــی اســت، من منکر این نمیشــوم که دولت خیلی وظایــف ســنگینی دارد و متأســفانه طی ســالیان ســال بــه وظایفش خــوب عمل نکــرده اما ما هم نباید فراموش کنیم که مسئولیت اجتماعی داریم. ما میتوانیم آب کمتر مصــرف کنیم. میتوانیم زباله کمتری تولید کنیم. آلودگی کمتری ایجاد کنیم. رفتارهای تــک تک ما روی محیط پیرامونــی اثــر دارد و بایــد آن را اصــاح کنیــم. وظیفــه دولت ســرجای خودش، وظایف مردم سر جای خودش. ■ مســاله اینجاســت که جامعه ما دور از اطالعات نیست. ما داریم درباره واکنش آدمهایی حرف میزنیم که اخبار دنیا را در فضای مجازی رصد میکنند. میخوانند کــه مثــ ًال در دنیــا وقتــی یــک کوهنــورد، کوهــی را فتــح میکنــد زمــان برگشــت، فاضالب انسانی خودش را پایین میآورد امــا همچنــان اعتقــاد دارنــد کــه بایــد در صعبالعبورت­رین جاها یک سطل زباله یا یک پاکبان باشد. این مسأله جای سؤال دارد!؟ نه اتفاقاً موافق نیستم ما اطاعات خیلی خوبــی نداریــم. مــا تصورمــان از دنیــای مــدرن و جاهــای دیگــر دنیــا ایــن اســت کــه آنجا همــه چیز دارد توســط دولتها کنترل میشود. اگر خیابانها تمیز است بهخاطــر دولــت اســت. حتی اگــر مردم آشــغال نمیریزند به خاطر آموزشها و کارهایی اســت که دولــت کرده و تا حدی هــم درســت اســت. امــا داســتان همان داســتان مرغ و تخم مرغ اســت. باالخره بایــد یــک گام مــردم بردارنــد و یک گام آنها(دولــت). آمــوزش اینجاســت کــه کمــک میکند. اطاعات توســط شــما و توســط ما به مردم داده شــود تا حدودی معضــل حــل میشــود. داســتان مــرغ و تخممــرغ را پیــش نیاوریــم. مــا بگوییم اول بایــد دولــت کاری بکنــد و دولــت بگوید مردم مســئول باشــند. ایــن بازی، بازی خطرناکی است. هرکدام از ما جای خودش اســت. من اعتقاد دارم آنکسی کــه یــک گام بــه جلــو برمــی دارد بعــد میتوانــد طــرف مقابلش را بازخواســت کند. وظایف حاکمیتی سرجای خودش، وظایــف مــا هم ســرجای خــودش. البته مــا در چالــش بیزبالــه میخواســتی­م مســئولیت اجتماعــی را یــادآوری کنیم، بههیچوجــه نمیخواســت­یم از دولــت ســلب مســئولیت کنیم یا ذهن را گمراه کنیم. دولت خیلی وظایف ســنگین تری از مــردم در ایــن حــوزه دارد. ولی خب از آنطرف هم فراموش نکنیم که در نقاط حفاظــت شــده در خیلــی از کشــورهای دنیا، ســطل وجود ندارد، چون یک سری رفتارها نهادینه شــده است یاد گرفتهاند کــه زباله نریزند. کما اینکه در همه جا در جنگلهایی که آتشنشانی نیست، افراد یــاد گرفتهاند کــه آتش روشــن نکنند. به خاطر اینکه مسئولیت اجتماعی تقویت شده و آدمها یاد گرفتهاند و آموزشهای الزم را دیدهاند. ■ گفتید یک چالش یا بازی راه انداختید. در این میان بســیاری از شــما خواستند که از کلمــه «بازی» اســتفاده نکنیــد. اعتقاد داشتند که مسأله زباله مهمتر از این است که به بازی گرفته شود!

بهعنــوان یــک متخصــص «نظریــه بــازی هــا» میگویــم این ســؤال شــما یا واکنــش مخاطبــان یک جــوری بــازی با کلمــات اســت. درســت اســت، عمــوم دربــاره کلمــه «بــازی» قضاوت درســتی ندارنــد. در علــم هم گفته شــده «نظریه بــازی هــا» شــاید از روز اول اصطــاح مناسبی نبوده و باعث شده این شاخه از علم خیلی از مواقع جدی گرفته نشــود. واقعیــت این اســت که من اینجــا اصرار دارم کــه این حرکت یک «بازی» اســت. بازیای کــه میخواهیم بــا اطرافیانما­ن انجام بدهیــم و آنها را درگیر کنیم. بازی میتوانــد لذتبخــش هم باشــد. خیلی از بازیهــای کودکــی مــا بازیهــای فکــری بودند. چالش هم جوری طرح شــده بود تا از خودمان بپرسیم برای محیطزیست چــه میکنیم؟ یا به یاد بیاوریم یکســری رفتارهــا را کــه انجــام میدادیــم. جوری طراحی شــده که فراگیر و جالب باشــد و بتواند مخاطــب را جلب کنــد. این بازی چند منظوره بود و میخواست یاد بدهد و یاد بگیرد. میخواست ایجاد مشارکت، یــادآوری و الگوســازی کنــد. الگوی بومی بــرای کاهــش زبالــه یــا بازیافــت را یــاد بگیریــم. درایــن بــازی ســعی کردیــم الگوهــای خــوب دیده شــود. مســئولیت اجتماعــی را دوبــاره بــه یــاد بیاوریــم. خیلیهــا دربــاره بیزبالــه حــرف زدنــد. برایشــان مهــم بود. کســانی کــه کارهای خوب انجام دادند باعث شدند تا برخی به این نتیجه برسند کارهای خوب در این حوزه پرستیژ میآورد. من از روز اول هم گفتم از اینکه فان قاضی در فان شــهر کشــور حکم بدهد که متهم بیاید و زباله جمع کند، خیلی خوشــحال نمیشــوم. باید بدانیــم که زباله جمع کــردن لزوماً تنبیــه نیســت، میتواند یــک کار خوب و با پرســتیژ باشــد. روی بازی بــودن اصرار دارم چــون در یــک روند جــذاب ضریب حساســیت جامعــه را بــاال میبــرد. فکر میکنم تاحدی هم اتفاق افتاد. ■ اتفاقــاً میخواســتم بــه همیــن نقطــه برسم. بخشی از شهرت و موفقیت شما در سطح جهانی بهدلیل سهم بنیادی شما در تلفیق نظریه بازیها و روشهای متفاوت تحلیــل تصمیمگیــر­ی بــا ســامانهها­ی مرســوم مدیریــت منابــع آب اســت. ما میدانیم که اتحادیه علــوم زمین اروپا به همین دلیل شــما را به عنوان یکی از چهار دانشــمند برجســته جوان در ســال 201۵ انتخاب کرد امــا واکنشها نشــان میداد بخشی از مخاطبان شما در فضای مجازی این نکته را نمیداننــد. میخواهم بدانم این نظریه در کشــورهای دیگر چه نقشــی دارد و چه مسیری را پیش میبرد؟ نمــی دانــم ایــن بــه طــورکل بــه بحــث چقــدر مربــوط اســت. نظریــه بازیهــا تخصصی اســت که از آن در محاســبات و پیشبینیهــ­ای رفتاری در همه عرصه هــا از اقتصــادی تــا اجتماعــی، نظامــی، سیاســی ...و استفاده میشود. چون علم ریاضیــات بــرای مطالعــه همــکاری و اختــاف و فهمیدن نحوه شــطرنج بازی کردن با ذینفعــان و ذی مدخان و بازی خوانی اســت. طراحی مکانیسمهای­ی که یــک گونه رفتــار بهینه را شــکل میدهد. این چیزی است که نظریه بازیها انجام میدهــد و کاربردهــا­ی متعــددی هــم درحــوزه آب و محیط زیســت دارد. یکی از اصلیترین کاربردهایش طراحی ســاز و کار مناسب برای ایجاد یک رفتار توسط مردم و ذینفعان اســت. یک مثالش هم همین اســت که چطوری یــک چالش را تعریــف کنیم کــه هــم موفق باشــد هم جذاب هم به کاهش زباله منجر شود. ■ چالشی که شما براساس نظریه بازیها تعریــف کردیــد بــه حضــور افــراد مطرح و سرشــناس منجــر شــد هرچنــد برخــی حضور مســئوالن و سلبریتیها را شوآف و فرصتطلبیدا­نستند! ایــن حرف درســتی نیســت، همــه جای دنیــا ثابــت شــده وقتــی ســتارگان و چهرههــای سرشــناس وارد میشــوند، رویدادهــا برای مردم عــادی هم جذاب میشود. اتفاقاً نکته جذاب کانال تلگرام و صفحــه اینســتاگر­ام «بــی زبالــه» ایــن بــود کــه ویدئوهای مــردم عــادی در کنار ســتارگان و مســئوالن قــرار میگرفــت. حتــی اگــر نماینــده مجلســی میخواهد خــودش را نشــان بدهــد، ایــرادی نــدارد باعث بهتر دیده شــدن یک اتفاق خوب میشود. آدمهای بیشتری را به گفتوگو میکشاند. ■ البته حضور و واکنش برخی از مسئوالن آن چیزی نبود که شما در این بازی تعریف کردید. برای مثل برخی از شخصیتهای سیاســی به یک منشــن در توئیتر محدود شد. نظرتان درباره نوع واکنش مسئوالن به چالش چیست؟ بــی زباله یکــی از نخســتین تجربیات ما بــود. الگوها بــرای همه مشــخص نبود. برخــی فکر میکردنــد فقط بایــد بیایند حمایــت کنند و بگوینــد که پیوســتهان­د. حتی قوانین را نمیدانستند که مثاً باید ویدئــو ضبط کنند و بگوینــد که چه کاری را بــرای کاهش زبالــه کردهاند. برخی در مقــام نصیحــت برآمدند به جــای آنکه بگوینــد چــه کار کردند. چون ســؤال این بــود که شــما بــرای محیــط زیســت چه کار میکنیــد؟ همــه الگو را درســت اجرا نکردنــد امــا اشــکالی نــدارد. یــک بازی اجتماعی این خاصیت را دارد و تا حدی تغییر میکند. مردم به مرور زمان، آن را شکل میدهند. ■ وزیــر آموزش و پــرورش خیلــی زود به دعوت چالش بیزباله پیوست و قول داد که در مدارس این فعالیتها را بگنجاند. ارتباط معاونــت با این وزارتخانه چگونه است؟ ما بــا آمــوزش و پــرورش خیلــی ارتباط خوبی داریم. امیدواریم این طرف ســال هم آموزش و پرورش خصوصاً در بخش کانــون پرورش فکری همکاریهایی را با ما صورت بدهد. ■ اعتقاد دارم کــه برگ برنــده این ماجرا حضــور کــودکان اســت اما برخی شــما را متهــم بــه اســتفاده ابــزاری از کــودکان کردهانــد، بــه ایــن افــراد چــه پاســخی میدهید؟ بعضی از انتقادها برای دیده شدن است در این چنــد وقت که در ایران بودم، این را یــاد گرفتم، اینکه آدمها خیلی ســریع نظراتشــان عوض میشــود. ما تا همین چنــد روز پیــش حمله داشــتیم کــه چرا اینقــدر ســازمان راجع بــه زباله صحبت میکنــد (اتفاقــاً هــدف مــا بود کــه راجع بــه زبالــه صحبــت کنیــم). چــرا دربــاره آب صحبــت نمیکنــد، آب معضــل نیســت؟وقتی اعام شــد که تاالب و آب و آلودگــی هوا موضــوع فصول بعدی ما هســتند، آمدنــد و گفتند چرا مثــاً فان موضــوع، مــورد توجــه قــرار نمیگیرد؟ بعضی انتقادها احساســی است.اوالً که هدف چالش، آشغال جمع کردن، نبود. رونــدی اســت کــه بهزبالــه جمــع کردن هم میرســد. هدف آموزش و یادگرفتن و ایجــاد حساســیت نســبت بــه کاهــش زبالــه بــود. اینکه یاد بگیریــم کمتر زباله تولید کنیم. حاال ســه تــا بچه هــم رفتنــد زباله جمع کردنــد، ولــی بچههــای دیگــری هــم بودنــد که حــرف زدند و نظــر دادند. چه ایــرادی دارد. ایــن اوج موفقیت ماســت کــه بچههــا درگیر شــوند. اگر بچــهای در جامعــه یاد بگیــرد، مــا با خیــال راحت دربــاره نســل بعدی صحبــت میکنیم. چــون بعد از این، بچه بــه پدر و مادرش هم فشــار میآورد که رفتارشان را عوض کنند. ■ ما در چالش بیزباله میخواســتی­م مســئولیت اجتماعــی را یــادآوری کنیــم، بههیچوجــه نمیخواســت­یم از دولت ســلب مســئولیت کنیم یــا ذهــن را گمــراه کنیــم. دولــت خیلــی وظایف سنگین تری از مردم در این حوزه دارد ■ همــه جای دنیا ثابت شــده وقتی ســتارگان و چهرههای سرشــناس وارد میشــوند، رویدادها برای مردم عادی هم جذاب میشــود. اتفاقاً نکته جذاب کانال تلگرام و صفحه اینســتاگر­ام «بی زباله» این بود که ویدئوهای مردم عادی در کنار ســتارگان و مســئوالن قــرار میگرفت.

ما تصورمان از دنیای مدرن و جاهای دیگر دنیا این است که آنجا همه چیز دارد توسط دولتها کنترل میشود. اگر خیابانها تمیز است بهخاطر دولت است. حتی اگر مردم آشغال نمیریزند به خاطر آموزشها و کارهایی است که دولت کرده و تا حدی هم درست است. اما داستان همان داستان مرغ و تخم مرغ است. باالخره باید یک گام مردم بردارند و یک گام آنها(دولت)

■ ■ ■ چــرا بچههــا در اکثــر ویدئوهایــ­ی کــه بیــرون آمــد، بزرگترهــا را مخاطــب قرار دادند؟ برای مثال بچههای کالس ششــم اصفهانــی وزیرآموزش و پــرورش و مدیر و معلمهای مدرسهشــان را فراخواندند. بچههای آستارا رؤسای سه قوه را؟ سؤال ســختی اســت، چون وقتی بچهها ویدئــو ضبــط میکننــد، حتمــاً یــک کارگردانــ­ی دارنــد، یک معلمــی یا پدر و مادری که به آنها پیشنهاد میکند چگونه رفتار کننــد. چه بگویند. معمــوالً به این فکــر میکنند که خواســت یــک کودک و یک بچه از بزرگترها و یک مسئول چقدر تأثیرگــذا­ر اســت، اگرچــه میدانیــم کــه خیلی تأثیرگذار اســت. اگر اعتقاد داشته باشــیم کــه بچهها وقتــی یــاد میگیرند، ســطوح باالتــر از خودشــان را مجبــور به تغییر میکنند.، متوجه میشویم چقدر ســرمایهگذ­اری در آمــوزش در ســطوح پایینتــر مهــم و حیاتــی اســت. چگونــه میتواند رفتار یک جامعه را تغییر بدهد و یک تغییر را هموار کند. ■ برخــالف رویــه معمــول مســئوالن، در پســتی در فضــای مجــازی خواســتار نقــد عملکــرد 100 روزه معاونــت تحــت مدیریت خود شدید؟ نتیجه کار را چطور دیدید؟ بله اعتقاد دارم و یاد گرفتم که آدم باید بازخوردها را بشنود وًبداند. برایم جالب بود کســانی کــه دائما در فضــای مجازی اعتراض میکنند یا نقد دارند، وقتی این فراخــوان را دادم و یــک جــا نشســتم که پاســخ بدهم، نیامدند کــه حرفی بزنند. من انتظار داشتم که چالشی باشد و اصاً اینگونه نشــد. حــاال نمیدانــم خیلیها مطلع نشــدند یا دلشــان نمیخواســت اظهــار نظــر کننــد. در هــر صــورت فکــر میکنم که یک فرآیند خوب است و باید تکــرار شــود. ما باید از مــردم یاد بگیریم و بیشــتر بدانیم کــه چه کردهایــم. اینکه تصویــر آنهــا از ما چگونه اســت؟ اعتقاد دارم ما و شــخص من در تبیین اهداف، مســیر و راهبردهــا خیلــی خــوب عمــل نکردیــم. اینکــه چرا داریم یک مســیر را میرویــم؟ چــرا یک موضــوع را انتخاب کردیــم؟ آیــا کار دیگــری هــم میکنیم. کما اینکه داریم کارهای آموزشی دیگری هــم میکنیم. در همــه حوزهها از جمله در تاالبها، آلودگی هوا و درختکاری کار کردیم. کتاب انســان و محیط زیســت را جلو بردیــم. زنگ آموزش برگزار کردیم امــا همــه فکر کردنــد که ما تنهــا کارمان چالش بیزباله است. ■ برخــی فکــر میکننــد معاونت تحت مدیریت کاوه مدنــی با حضور کالنتری و به دنبال دعوت از شــما در چارت سازمان قرار گرفت. نظر شما چیست؟ ببینیــد قرار اســت یــک معاونــت اصاح شــود و معاونــت آمــوزش و پژوهــش اســم دیگــری پیــدا بکنــد. مشــارکت، نــوآوری و بینالملــل. در حــال حاضــر عمــاً دو پســت دارم، معــاون آمــوزش و پژوهــش وسرپرســت مرکــز بینالملــل و کنوانســیو­نها. بنابرایــن فعالیتهــا گستردهتر میشود. هنوز به صورت اداری و رســمی تشــکیل ســاختار ندادهایم. قباً حــوزه آمــوزش و مشــارکت بــود. جالــب اســت کســانی کــه حتــی نمیدانند اســم معاون قبلی که من جایش نشستهام چه کسی بوده امروز همه چیز را نقد میکنند، جهــت عــوض شــده و از معــاون جدیــد آمــوزش و پژوهش انتظار معجــزه دارند تــا همه مشــکات محیــط زیســت را حل کند. حتی شاید شرح وظایف را نمیدانند و تفــاوت شــخص کاوه مدنــی بهعنــوان یــک متخصص آب را با معــاون آموزش و پژوهــش متوجــه نمیشــوند. بنابرایــن عاوه بــر آب باید به موضوعهای دیگری هم بپردازد. گاهــی وقتها میگویند چرا مدنــی مــیرود آشــغال جمــع میکنــد؟ برود با انتقال آب مبــارزه کند! این همان ایــراد سیســتم دولتــی ماســت کــه حتــی نتوانسته وظایف سازمانها را جا بیندازد. مــردم نمیداننــد از چــه نهادهایــی، چه انتظاراتی باید داشته باشند. گاهی اوقات مســائلی کــه مطرح میشــود نه به شــما بهعنوان معاون که حتی به یک ســازمان دیگر مرتبط اســت...اما نــه این معاونت، جدید نیســت. قبــاً هم بوده. در ســاختار جدید معاونت قرار نیســت روی موضوع ریزگردها، دریاچه ارومیه یا انتقال آب کار سازهای انجام بدهد. ■ برخی این ایراد را به شــما وارد میکنند که نظرات تخصصــی کاوه مدنی در حــوزه آب قبلوبعدازو­رودبهپردیس­انمتفاوتاس­ت. مواضــع مــن ســرجای خــودش اســت. حرفها، حرفهــای تخصصی و علمی بوده و همچنــان خواهد بود. نگرش من بــه انتقــال آب همانــی اســت کــه بــوده. نگرانیهــا­ی مــن در مــورد سدســازی، شــیرین کــردن دریــا، آب ژرف و بــاروری ابرها همان است که بود. این ویژگیهای یــک متخصــص اســت. متخصــص نظراتــش را بــه مــرور زمــان تکمیل می کنــد، امــا قرار نیســت بــه محــض اینکه آمــد، پشــت میز، عــوض شــود. من یک اســتاد دانشگاه هســتم. یک روز، دو ماه، 6 ماه، چهارســال پشــت این میز هستم، در نهایــت بــر خواهم گشــت کنــار تخته اســتادی. بنابرایــن حیثیــت اســتادی و آکادمیکام خیلی برایم مهمتر از میزی است که پشت آن نشسته ام. اعتقاد دارم که آن جایگاه به این جایگاه ارجح است. ■ اســتان مرکزی خیلی خــوب در چالش بیزباله ظاهر شــدند. توانست هم مردم و هم مسئوالن اســتانی را به مشارکت در این بازی اجتماعی بیاورند! بلــه. در خیلــی از اســتانها کار شــد، امــا نحــوه اطاعرســان­ی متفــاوت بــود. در اســتان مرکزی یک گروه از فعاالن عهده دار ماجــرا شــدند و یک کانــال تلگرامی درســت کردند؛خودشان مشــتاق شدند کــه بحث بیزباله را پیگیــری بکنند. این نشان میدهد که مشارکتهای مردمی و دولتــی چطور میتواند مســائل را جلو ببــرد، مثــاً کارهــای خوبــی در لرســتان انجام شد، اما چالش بیزباله راه نیفتاد و درپویــش بیزبالــه اقدامــات خوبــی انجام شد. در بوشهر و هرمزگان کارهای متفاوتی شد، در اصفهان هم همینطور. ■ بــرای مــن عجیب بــود که بســیاری در واکنــش به ایــن چالش، زبالــه را معضل محیط زیست نمیدانستند. مگر نه اینکه امروز بخش بسیار زیادی از محیط زیست مــا کــه شــامل آب، جنــگل، کــوه و خاک میشود توســط زباله آلوده شده! چرا این نقطه اشــتراک دیده نمیشــود و آن را در حد یک برنامه 100 روزه در چهارسال یک معاونتنمید­انند؟ ایــن را بایــد از کســانی کــه همــواره انتقاد میکنند بپرســید. پســماند یکــی از چهار اولویــت اباغیــه رئیــس جمهــوری بــه ســازمان حفاظت محیط زیســت اســت، یکــی از مهمتریــن معضــات محیــط زیستی کشور. در محیط زیست همانطور که شما میفرمایید مشکات با هم وجه اشــتراک دارنــد، یا آنچــه مــا میگوییم و خوشــبختان­ه محبــوب هــم شــده عبارت «هــم بست»اســت. «هم بســت» یعنی مشــکات با هــم بســتگی دارند،معادل انگلیســی آن هــم »nexuse« اســت. بــا این توصیف اگر شــما روی «آب» دســت بگذارید در واقع دارید خیلی از مشکات دیگــر را حــل میکنیــد. اگــر روی تــاالب دســت بگذاریــد، مشــکات دیگــری هم حل می کنید. همین پسماند به آلودگی، جنگل، تاالب، حیات وحش، تنوع زیستی و خیلی چیزهای دیگــر ربط دارد. اعتقاد دارم بایــد این سیاســت «تمرکز فصلی» یــا صد روزه که جــواب هم گرفتیم، ادامه پیــدا کنــد و ضریب حساســیت جامعه را نسبت به یک موضوع باالببریم تا اتفاقی در آن حوزه بیفتد. وگرنه بین موضوعات میچرخیدیم. بله ایده آل این اســت که همه مشکات را یک شبه حل کنیم ولی در اجــرا ایــن اتفــاق نخواهــد افتــاد. روی اصــل ســنگ ریزههــا کــه گفتم و نوشــتم تأکید دارم. اینکــه اولویــت میدهیــم و اولویتــم هم بــه ایــن معنــی اســت درآن دوره به یک موضــوع بیشــتر میپردازیــ­م. آیــا االن منظور ما این اســت که در سه سال آینده ایــن دولــت بــه موضــوع پســماند کاری نداریم یا مشکل پسماند حل شد؟ نه در بازهای تمرکز ما روی پسماندها بیشتر بود ولی فعالیتهای در حوزه پسماند ادامه خواهــد یافت. مــن بارها گفتم کســی که در حوزه محیط زیســت هست و میگوید این مسأله را رها کن و روی مسأله دیگری تمرکز کن شــاید محیط زیســت و زنجیره شبکهای محیط زیست و ارتباطات چرخ دندهای اجزای اکوسیستم را متوجه نشده اســت. همــه اینها بــه هم مربوط اســت. روی هرکــدام دســت بگــذاری و کار کنــی خدمت بزرگی کردی.

حتی اگر نماینده مجلســی میخواهد خودش را نشــان بدهد، ایرادی ندارد باعث بهتر دیده شدن یک اتفاق خوب میشود اینکه فالن قاضی در فالن شــهر کشــور حکم بدهد کــه متهم بیاید و زباله جمع کند، خیلی خوشحال نمیشوم. باید بدانیم که زباله جمع کردن لزوماً تنبیه نیست، میتواند یک کار خوب و با پرستیژ باشد برایم جالب بود کســانی کــه دائماً در فضای مجــازی اعتراض میکنند یا نقد دارند، وقتی این فراخوان را دادم و یک جا نشســتم که پاســخ بدهم، نیامدند که حرفی بزنند. من انتظار داشتم که چالشی باشد و اص ًال اینگونه نشد

 ??  ??
 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran