باتالق خاورمیانه و حمله به سوریه
باتــاق خاورمیانــه بــرای امریکاییها و به طــور عامتر نیروهای ناتو عمیقتر و چســبندهتر از قبل شــده است. بر اساس همین واقعیت است که میتوان حمله اخیر امریکا، فرانســه و انگلیس به مواضعی در خاک سوریه را نــه یــک ابتــکار عمــل پیشدســتانه و همراه بــا ابتکار عمل بلکه نوعی دســت و پا زدن مضاعف برای خروج از باتــاق خاورمیانــه دانســت. واقعیــت این اســت که امریکا و غرب هفت ســال اســت که تمام تاش خود را متوجه عقب راندن و برکناری اســد از قدرت در سوریه کردهانــد و به رغم تحــوالت فوقالعاده پیچیده و حتی ناجوانمردانــهای کــه این کشــور تجربــه کرد کــه تنها قســمتی از آن ظهور داعش بود، هنوز نظام سیاســی اســد است که زمام قدرت در سوریه را در دســت دارد. وقتی این معادله را از منظر صفکشــیهای دو طرف ماجرا ببینیم در آن حالت اســت که تصویر روشنتری از باتاق خاورمیانه برای غرب و امریکا پیش رو خواهیم داشــت. در تمــام ایــن هفــت ســال هرچنــد ســوریه حامیــان سیاســی در صحنــه بینالملــل داشــته اما حمایتهــای نظامی در صحنه عمل از این کشــور محــدود بــه دو گزینه ایران و روســیه میشــده اســت. در آن طــرف ماجرا اما گســتره وســیعی از کشــورهای منطقه و قدرتهــای فرامنطقهای قابل شناســایی هســتند؛ از چهار قدرت منطقه خاورمیانه سه قدرت آن به جز ایران یعنی عربســتان ســعودی، ترکیه و مصر همــواره در صف هواداران سرنگونی نظام اسد بودند. به جمع این سه کشور باید رژیم صهیونیستی را نیــز اضافــه کــرد. در میــان قدرتهــای فرامنطقــهای هــم مهمتریــن بازیگــران عرصه بینالملــل یعنی امریکا و اکثر اعضــای اتحادیه اروپا در صف مخالفان بشــار اســد بودند. این مخالفتها البته تنها سیاســی نبود و آن طــور کــه تاکنــون بارها روشــن شــده، بــه حمایتهــا و همراهیهای نظامــی بــا مخالفــان و معارضان نظام اســد و حتی گروههای تروریســتی هم پرداخته شده است. بــا وجود این صف طویل و البته متمول مخالفان نظام اســد بعد از هفت ســال و در حالی که اوضاع داخلی ســوریه بحرانهایی بــی مانند را تجربه کــرده بــود، در ســرنگونی نظــام فعلی ســوریه بــدون توفیق ماندنــد. این عــدم موفقیت وجهه غرب و خصوصاً امریکا را بشــدت در
عرصهًداخلی و خارجــی خودشــان بــه خطــر انداخــت و متزلزل کــرد. خصوصــا بعد از بینتیجه ماندن لشکرکشــیهای دوران بوش پســر به عراق و افغانســتان. اما این ماجرا سمت و سوی دیگری هم دارد و آن هم به حمایت امریکا و غــرب از نظامهای مرجع و دیکتاتوری منطقه برمیگردد. این ســؤال که چــرا غرب به عنوان مدعی دموکراســی بایــد متحد و حامی دیکتاتورهایی نظیر آل سعود باشد، سؤالی است که به کرات در بین افکار عمومی این جوامع مطرح شــده و دولتهای غربی هنوز برای آن پاسخی مهیــا نکردهانــد. به ایــن مهم باید مســائلی نظیر بروز نشــانههای قوی در دســت داشــتن امریــکا و اروپا در ایجــاد داعش، دروغ بــودن ادعای وجود تســلیحات کشــتارجمعی برای حمله بــه عراق و نظایر ایــن را هم اضافه کــرد. مجموعــه عوامــل یــاد شــده عناصــر باتاقــی را تشــکیل میدهد که امریکا و غرب در خاورمیانه برای خودشــان ســاختهاند و اکنون میکوشند بــا رفتارهایــی چــون حمله موشــکی اخیر به ســوریه راهی نه بــرای خروج از آن بلکه برای جلوگیری از غرق شــدن بیشــتر در این باتاق پیدا کنند.