ناگفتههای صالحی در کتاب «گذری در تاریخ»

علیاکبر صالحی، رئیس ســازمان انرژی اتمــی در حاشــیه مراســم رونمایــی از کتاب «گــذری در تاریخ» که مجموعهای از خاطــرات شــخصی اوســت، بــه بیــان ناگفتههایــی از دوران کودکــی تــا وزارت امور خارجه و رسیدن به ریاست سازمان انــرژی اتمی پرداخته اســت. صالحی در مراســم رونمایــی از کتابــش گفــت: «در بخشــی از این کتــاب به خاطــرات دوران کودکی خود اشاره کردهام و این خاطرات میتواند نکات آموزندهای داشــته باشد. برای مثال اینکه من در سال اول ابتدایی مــردود شــدم و در آن زمــان در کاظمین زندگــی میکردیم و خانهمــان در بازاری قرار داشــت که در آن زمان کودکان در آن بــازار کار میکردند و انعــام میگرفتند.» وی گفت: «مــن هم بنا بر کودک بودنم، عالقــه داشــتم در بــازار کار کنــم و انعام بگیرم ولی بعدها در راستای علم تالشم را کردم.»صالحی ادامه داد: «در بخشــی از این کتاب نوشــته بودم کــه در آن زمان میخواستم سیگار بفروشم که آن موقع سیگار کشیدن کار بدی نبود و همه علما و مراجعسیگارمیکشیدندولیبعداًکلمه سیگار را تعدیل کردم و به جای آن کلمه اجناس را آوردم.» او افــزود : در ســال ۰9 کــه مــا وارد تحریمهای فلج شــوندهای شده بودیم، نامهای توســط شــورای معاونیــن وزارت خارجه تنظیم شد که بسیار تاریخی بود. نامه را خدمت رهبری دادیم که این نامه فقط هشدار نبود و مسائلی را برای برون رفت از آن شرایط بیان میکرد که رهبری تقریر زیبایی روی آن نوشتند.اگر آن نامه منتشر شــود، مشــخص میشــود وزارت خارجه در آن زمان تیزبینانه و تیزهوشانه آینده را میبیند چون همان تحلیلها رخ داد و همان راهکارها ارائه شد و این باعث شد در ایام تحریم راههایی را پیدا کنیم تا تحریم را دور بزنیم و فشار آنچنان نباشد.