فرهیختگان کار
آنکــه ســخت کار میکند و نان بــه نرخ جان میخــورد، قدر عدالــت را میدانــد، و آنهــا کــه تشــنه عدالتنــد، انقــاب را میفهمنــد و با آن همراهند. امروز در عرصه تولید با نســل جدیدی از کارگران روبهرو هســتیم که درسآموختهاند. من کارگرانــی را در میدان کار و تولیــد میبینم که مدارج علمی بــاال و تحصیــات عالــی دارنــد و بــه انــدازه توانمندیهای شغلیشــان، قــدرت نقد دارنــد و مناســبات اجتماعی را به خوبــی درک وتحلیل میکننــد. جامعه کارگــری ما نه فقط استوار برای ساختن جامعهای تولیدمحور ایستادگی میکند بلکه قادر است مناسبات مولد چنین جامعهای را نیز تحلیل کند. قشری که بیش از هر قشــر دیگری خسران واگذارشــدن بازارهای ایران به محصوالت خارجی را با گوشــت و استخوان احساس کرده، کارگران هســتند. کارگران نه دسترسی به رانت دارند و نه از فراز و فرودهای ارز و سکه بهرهای میبرند، و از اینروست که به خاطر منطق جایگاه اجتماعیشان پروپا قرصترین حامیان جامعه تولیدمحورند. کارگر بیشترین ظرفیت را برای حمایت از کاالی ایرانی داراست و شایسته است بیشترین حمایت معقول از آن نیز به عمل آید.
البتــه رســیدن به جامعهای تولیدمحــور، نیازمند حمایت اســت. هیچ جامعه توســعهیافتهای نیســت که بدون حمایت از نیروی کار و محصــول داخلی خود به درجه باالیی از قدرت اقتصادی و صنعتی رســیده باشــد. آنچه اهمیت دارد نوع، کیفیت، زمانبندی و ترکیب سیاستهای حمایتی است که برای ارتقای کار و کاالی ایرانی بهکار گرفته میشــود. سیاســتهای ما در پی ایجاد امنیت شــغلی، نزدیک کردن افزایش دســتمزد به تورم و ایجاد دلگرمی در کارگران، و تثبیت مشــاغل در شرایط نامناسب سالیان گذشته اقتصاد ایران بوده است. همزمان به این مهم نیز واقف بودهایم که توســعه اشــتغال در مقیاسی که کشور به آن نیازمند است با اتکا به بازار داخلی امکانپذیر نیســت. سیاســت وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در دو ســال گذشته، توسعه اشتغال از طریق سیاستهای اثر بخشی نظیر کارآموزی جوانــان(کاج) و همچنین سیاســتهای بیمهای بوده اســت. دولــت محترم نیز از طریق فراهم کردن امکان دسترسی به 12 هزار میلیارد تومان منابع مالی، سیاست فعال اشتغالزایی در مناطق روستایی را دنبال کرده است.
از سوی دیگر سیاست همکاری گسترده با جهان که از ابتدای دولت یازدهم دنبال کرده، فرصتی برای توســعه اشــتغالهای باکیفیت و باثبــات ایجاد کرده اســت. مــا معتقدیم میتوانیم از طریق مشــارکت در «زنجیــره جهانی ارزش» نیــروی کار ایرانــی را بــه شــکل بهرهورتــری بــهکار بگیریــم و کاالی ایرانــی را به چنــان ســطحی از کیفیت و رقابتپذیری در جهان برســانیم که بتواند ســهمی شایسته از بازارهای جهانی را نیز از آن خود داشته باشد. ترکیب مهارتآموزی، سیاســتهای حمایتــی بــه منظــور تقویــت روحیــه و ســطح زندگــی کارگــران، سیاســتهای فعــال بــازار کار و همچنین مشــارکت در زنجیره جهانــی ارزش و صادراتگرایی مسیری است که قادر است ما را به سوی اهداف متعالی مد نظر در انقاب اســامی ایران و بهبود زندگی جامعه کارگری رهنمون شود. ما دقیقاً به دلیل آگاهی بر اثرات خطرناک منابع فراوان و استفاده گسترده از ابزار تأمین مالی ارزان و بیحساب و کتاب منابع ارزی و ریالی، نسبت به هر گونه پولپاشی در زمین کسبوکار و اشتغال بشدت حساس هستیم. ما تجربه بیکاران بدهکار را پشــت ســر خود داریم و تــاش میکنیم هر گونه منابع مالــی در این بخش با وســواس، پــس از اطمینــان از کارآمــدی طرحهای اشــتغال و مطمئن شــدن از کفایت افراد برای استفاده از سرمایههایی که در اختیارشان قرار میگیرد، عمل کنیــم. علیرغم دســتاورد دولتهای یازدهــم و دوازدهم در کــم کردن فاصله ایجادشــده میان نرخ افزایش دســتمزد و نرخ تورم، هنوز قــدرت خرید کارگران پایین اســت. کارفرمایان نیز البته بهدلیل شــرایط دشــوار اقتصادی، هزینههای دسترســی به تأمین مالــی، ناکارآمدی، تحریمها و ســایر عوامل، دشــواریهای بسیاری را تجربه میکنند و علیرغم رویکرد سازندهشان به مقوله دستمزد، ما هنوز نتوانستهایم تأمین زندگی عادالنه برای کارگران را محقق سازیم.
مــا بــه سیاســت امیــد نیازمندیــم، امیــدواری بــه تغییراتــی معنــادار، موفقیتآمیز وهمراستا با نیازمندیهای جامعه.