Iran Newspaper

جهان‌به‌روایت‌ز‌نها

نگاهی به رمان کافورپوش

- الهام فالح داستاننویس

کافورپـــو­ش نخســـتین رمـــان عالیـــه عطایی اســـت که توســـط نشر ققنوس چـــاپ و منتشـــر شـــده اســـت. کتـــاب توانســـته برگزیده شـــانزدهم­ین دوره جایزه مهرگان و تقدیر شده جایزه ادبی واو باشد. کافورپوش برخاف بسیاری از رمانهـــای هم نســـل خـــود دغدغه نویی را برای گرهافکنی در بســـتر رمان انتخاب کرده است. بحران هویت شاید نامـــی چندوجهی و نه چنـــدان واضح برای ســـر و شـــکل مضمون واقعی کار باشـــد. شـــخصیت اصلی رمان، مانی از چنـــد ســـو دچار بحران و کشـــمکش درونی برای یافتن پاســـخ بـــرای انبوه ســـؤاالت بیجـــواب خـــود اســـت. در ماجـــرای تردیـــدی کـــه به همســـرش نگیـــن دارد و ماجـــرای عشـــقی که به وصال نرســـیده، جریان کوچ از زندگی روستایی به زندگی شـــهری آن هم در پایتخت و باختن جایگاه وشأن جامعه فئودالی روســـتا، مواجهه بـــا حقیقت مرگ مادر و در نهایت بحران جنسیت که عمیقترین ضربـــه را وارد میکند. مانی در اثر یک مشکل ژنتیکی قادر به فرزندآوری و تداوم نســـل نیست و این شـــوک آنقدر برای او بزرگ است که او را به ورطه پریشانی و جنون میکشاند. نقطه قوت کافورپوش این است که در تمام طول رمان شـــاهد یک مونولوگ درونی هســـتیم. قهرمان داستان تمام جهـــان را از چشـــم خویـــش میبیند. بـــه همه چیز ظنین و بددل اســـت و از واگویههای ذهنی مکـــرر درباره آدمها دست بردار نیســـت. گویی میخواهد از تکـــرار بـــه پاســـخ واقعی برســـد. اما این حجم مونولـــوگ آنقدر بهصورت در هم تنیده و بدون گسســـت از جایی به جای دیگر و از پرسشـــی به پرســـش دیگر به منطق مکشوف مانی میرسد که نـــه تنها متـــن را دچار چنـــد پارگی نمیکنـــد که باعث انســـجام داســـتان و روایـــت شـــده و خواننده را تـــا انتها با خود همـــراه میســـازد. کافورپوش در ســـه فصل روایت میشـــود که از اوایل فصل دوم کم کم پردهها فرو میافتد و رازها برما میشود. اینکه مانی خود را نه زن میداند و نه مرد شاید برگردد به آن اعتقـــاد روانشناســ­ـان از خلقت اول و انســـانی کـــه هم زن بـــوده و هم مـــرد و آن ماجرای ســـرگردان­ی جهت یافتن نیمه گمشده. آبجی نیمه زنانه مانی است که گم شـــده و مانی دست از یافتنـــش نمیکشـــد. آبجی همه جا هست و نیست و این امر بحران هویت را بخوبی متبلور ساخته است. کافور پوش رمان خوشخوان و متفاوتی است و شـــکل روایت و بســـتر گسترده شخصیتســـا­زی آن بخوبـــی نشـــان از نویســـنده­ای متبحـــر دارد. عطایـــی دانش آموخته ادبیات نمایشـــی است و همیـــن امر باعث میشـــود شـــما با رمانـــی فیلمنامه وار روبهرو باشـــید به معنای عمق در شـــخصیت و مکاشفه در داستان.

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran