Iran Newspaper

عقبماندگیو­اقعیتازذهن

- عباس عبدی تحلیلگر سیاسی

هفتــه گذشــته آقای کرباســیان وزیــر امور اقتصــاد و دارایی یادداشــتی را در روزنامه ایران بــا عنوان «ذهنهــا از واقعیت جلو زدهاند؟» نوشتند و طی آن به این پرسش عمومی پرداختند کــه: «آیا اقتصاد ایران در بحرانیترین روزهــای خود قرار گرفته است؟» و در ادامه اقرار کردهاند که پاسخ به این پرســش برای ایشان کمی پیچیده شــده زیــرا میبیننــد که بــاور عمومــی با واقعیــت عینی تطبیق مطلــق ندارد و متذکر شــدهاند که به معنای دقیقتر ذهن جامعه از واقعیتها فراتر رفته اســت. ایشــان در اثبــات ایــن ادعــای خود نوشــتهاند کــه: «طی یک سال گذشته اقتصاد ایران در کمتر موضوعی عقبگرد داشته اســت. نرخ رشد اقتصادی مثبت، نرخ تورم باثبات و کمتر از ۰۱ درصد، اشــتغال آفرینی، جلب نظر بیشتر سرمایهگذار­ان خارجــی به اقتصــاد ایران، حرکــت مؤثرتــر در جهت دولت الکترونیــ­ک، شــفافیت دخلوخــرج دولت و چندیــن اقدام ریزودرشت دیگر نشاندهنده، مسیر اصالحی است و اصالح اگرچه به معنای قرار گرفتن در جایگاه مطلوب نیســت ولی معنایش عقبگرد یا بحران هم نیست.» آقــای وزیــر ریشــه این وضــع را در برهم خوردن ثبــات بازار ارز و نیــز دلهــره ناشــی از اغــراق و بزرگنمایــ­ی برخــی اخبار ناخوشــاین­د دانســتهان­د و در پایان اظهار امیــدواری کردهاند کــه: «امیــدوارم فعــاالن بخــش خصوصــی، کارآفرینــ­ان، اقتصاددانـ­ـان و حتی هنرمنــدان و چهرههای مــورد اعتماد مردم به این باور برســند که مسیر اقتصادی کشور به سمت بهبــود مــیرود و نبایــد شــهروندان را از آینــده ناامیــد کــرد، بخصوص اهل رسانه و جامعه فرهنگی میتوانند بامطالعه و تحلیــل واقعبینانه اوالً خودشــان به بینشــی دقیق دســت یابند و دوماً این باورشان را به جامعه هم انتقال دهند.» آقــای کرباســیان پرســش مهمی را طــرح کردهانــد. هرچند بــه نظــر میرســد کــه راهحل پیشــنهادی ایشــان محــل نقد و گفتوگــو اســت. فرامــوش نکنیــم که آقــای کرباســیان به لحاظ ســوابق علمی چهره شناختهشــد­های هستند و از این جهت باید نســبت به پرســشها و راهحل پیشنهادی ایشان حســاس بود، با مقدمــه آقای وزیــر میتوان موافــق بود. به عبارت دیگر شاخصهای کالن اقتصادی از قبیل نرخ رشد، تورم، اشــتغالآف­رینی و تــراز بازرگانی، وضعیت نســبت به بسیاری از سالهای گذشته در دهه اخیر بهتر است ولی چرا با وجود چنین شــرایطی ذهنهــای مردم به قول آقای وزیر از واقعیت جلــو زدهاند یا به تعبیر دقیقتر واقعیت از ذهن عقب مانده است و احساس میکنند که تغییری متناسب با انتظارات رخ نداده اســت؟ رســیدن به پاسخ درست به این پرســش از این حیث مهم اســت که در رفتار و سیاســتهای مدیریت دولت اثرگذار است. در این یادداشت میکوشم به سهم خودم پاسخی به این پرسش کلیدی بدهم. اول اینکه مســأله ارز در شکلگیری این شکاف تأثیر نداشته اســت. در سال ۱9۳۱ با وضعیت به مراتب بدتری درباره ارز مواجه بودیم ولی چنین حســی ایجاد نشد. به عالوه اگر هم این وضع را ناشــی از بیثباتــی ارز بدانیم، اکنون که به ثبات رســیده طبعاً باید مشکل برطرف شود، ولی گمان نمیکنم کــه ایــن اتفاق رخ دهــد. البته تالطــم بازار ارز این شــکاف را فعــال و برجســته میکند ولی لزوماً ایجادکننده آن نیســت. پیش از جهش ارزی اخیر نیز شکاف وجود داشت و مسئوالن دولتی نیــز از وجود آن اظهار تعجــب میکردند. علت دوم نیز نمیتواند قابل قبول باشد، زیرا نه تنها دقت کافی ندارد و مصداقی نیســت بلکه همیشه این نوع بزرگنماییه­ا بوده است. اگر در گذشته شنیده نمیشد و اکنون شنیده میشود، باید به علت شــنیده یا پذیرفته شدن اخبار بزرگنمایی شده سیاه و حتی دروغ پرداخته شود. پس علت چیســت؟ پیــش از پرداختن به علــت این پدیده نباید فراموش کرد کــه تصور جمعی نیز یک واقعیت مهم است که باید به آن مثل سایر واقعیات و حتی مهمتر از آنها توجه کرد. به نظر بنده نخســتین علت سررســید وعدههای کلــی و راســتیآزم­ایی ادعاهای فراوانی اســت کــه طی چند دهــه گفته شــده اســت و تاکنون بهدلیــل انحصار رســانهای امکان به حســاب گذاشتن یا راستیآزمای­ی آنها نبوده است. در واقــع دولــت کنونی، از این حیث قدری بدشانســی آورده است که باید پاسخگوی خیلی از چیزها و رفتارهایی باشد که پیش از آن رخ داده اســت. این وضع محصول غیر پاســخگو بــودن ســنتی برخــی از نهادها اســت. دولــت از جمله آقای وزیر اقتصاد هم نمیتوانند درباره جزئیات این سررســیدها ســخنی بگویند و حســاب خودشــان را از دیگران جدا کنند و جامعــه و مردم نیز بر همین اســاس نســبت بــه کلیت امور داوری میکننــد. بنابراین گذشــت آن زمانی که پرسشــگری دربــاره همه وعدهها و رفتارهای گذشــته و حال را مســکوت گذاشــت و نیــز شــدنی نیســت که دولــت و وزیــران بهعنوان جزئــی از ســاختار قدرت خــود را متمایــز از بخشهای دیگر قــدرت کنــد. زخمهــای ناشــی از کینههــا و نفرتهایــی کــه ســالهای متمادی انباشــته شــده اکنون ســرباز کرده اســت و بسادگی نمیتوان آنها را از جامعه زدود. اگر علت اول فراتر از دولت بود، علت دوم که شاید جزییتر هم باشــد، به وعدههای برجامی برمیگردد. از همان زمان کــه برجام در دســتور کار قرار گرفت، تاکنــون چند بار متذکر شــدم کــه برجــام توافق مهمی اســت و باید بــرای مدیریت آن جایــزه داد، ولی برجام نمیتواند مشــکالت ایران را حل کند. در واقع رســیدن به برجام شــرط الزم بود ولی نه کافی. برجــام یــک مانع بــود، هرچنــد مانعی مهــم، ولی انــواع و اقســام موانع داخلی داشــتیم و داریم که بــدون حل یا عبور از آنها، نباید چشمانداز عجیب و غریب برای بعد از برجام تصویــر میشــد. بنابراین برخی از این انتظــارات و جلو زدن ذهن از عین ناشی از تزریق بیمحابای انتظارات درباره پس از برجام بود. علت ســوم کــه به نحوی در یادداشــت آقای وزیــر هم آمده اســت، وجــود بیاعتمــاد­ی در ســطح گســترده اســت. ایــن بیاعتمــاد­ی و ناامیدی نســبت بــه آینده کــه محصول یک شــکاف چشــمگیری میان جامعــه و مدیران اســت، در کناِر ازهــم گســیختگی و فقــدان انســجام، عامل مهم بــروز این وضــع اســت. هنگامی که مردم انســجام را در ســطح کلیت حکومــت و حتــی دولــت مشــاهده نمیکننــد و جامعــه نیز چندپــاره شــده اســت، حــس اعتماد بــه نفس و اعتمــاد به دیگــران و بــه دولت از میان مــیرود و آماده پذیــرش اخبار منفی و ناامیدی و انفعال میشوند. بنابرایــن کوشــش بــرای بهبود اقتصــاد خیلی خوب اســت، ولی راهحل مشــکل جامعه ما در سیاست است؛ تا هنگامی که حدی از وحدت سیاســی و انســجام بازسازی نشود، هیچ وزیــری هــر قدر هم کــه در حوزه خود الیق باشــد، نمیتواند تحولــی جدی ایجاد کنــد. دولت موجود سیاســت داخلی را رها کرد با این توجیه که کاری نمیتواند کند یا مهم نیست و فکر کرد با حل مســأله خارجی و اقتصاد؛ داخل هم درست میشــود. غافل از اینکه بدون اصالح سیاست داخلی آن دو نیز تضعیف خواهند شد.

 ??  ?? یادداشت
یادداشت

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran