Iran Newspaper

پیتر خرگوشه در جهانی تازه

- بازیگوشیها­ی پیترخرگوشه و یارانش پایانی ندارد

بئاتریس پاتر نوشتههای بسیاری را در زمینه ادبیات کودکان به زیور طبع آراســـت و از هر ســـو تحســـین شـــد اما اگر هنوز زنده میبود، حتمـــاً از اینکه محبوبترین مخلوقش یعنی «پیتر خرگوشه» نه فقط بهصورت یک فیلم کارتونی صرف بلکه در قالب فیلمی ترکیبی و با دربر داشـــتن همزمان بازیگران زنده و انیمیشنهای رایانهای عرضه شـــود، لذت میبـــرد و این را برای خـــود یک پیروزی بزرگ برمیشـــمر­د و چنین چیزی اینک فراروی سینمادوســ­ـتان عالم است. پاتر عادت داشت که مخلوقات داستانیاش را با لباسهایی انسانی و البته با تواناییهای جانوری بهتصویر بکشد و با این نگرش اســـتودیو­های سونی پیکچرز و انیمال الجیک که مجری این طرح هســـتند، انتخابهای مناســـبی برای این مهـــم بودهاند، زیـــرا بهخوبی میدانند چطور باید چنین ادغامی را فراهم آورند. هر چه باشـــد ســـونی همانی اســـت که فیلم «استوارت کوچولو» را ساخته و در پیشینه انیمال الجیک هم امثال «بیب» و «صفحه شـــارلوت» مشاهده میشـــود و در عین حال عملکرد مشترک این دو کمپانی بهگونهای اســـت که «پیتر خرگوشه» همچنان در قالبی کارتونی سرشار از تحرک و بزن و بکوب است و کارتون محبوب و دیرپای تام و جری را بهیاد میآورد و اگر معانی و کارهای کاراکترها سنخیتی با کارتونهای اصیل ندارد، بهاین سبب است که در موضوع فیلم و توصیف اتفاقات مدرنسازیها­ی الزم صورت گرفته و اکثر مســـائل بهروز شده است. در اصل داستانها و آنچه پاتر نگاشته، مشکالت پیتر خرگوشه به حدی میرسد که حتی یک شب طی مجازاتی دیکتاتوروا­ر گرسنه ســـر بر بالین میگذارد اما آن هنرمند قطعاً از برخی اتفاقات مرتبط با مخلوقش طی این نسخه جدید سینمایی احساس رضایت نخواهد کرد و احتماالً در دلش آرزو میکرد که پیتر (با صدای جیمز کوردن) و سه خواهر بالنسبه محافظهکارش با نامهای فالپس (مارگوت رابی)، ماپسی (الیزابت دبیسکی) و کاتون تیل (دیزی ریدلی) به جای مشارکت در اتفاقات این نسخه تازه سینمایی از درون شیرینیهای معروف مک گرگوری که آنها را «پایهای خرگوشی» نامیدهاند، سر در میآوردند.

شــــاید هم باید توقعات کهن را کنار گذاشــــت و از اینکه پیتر خرگوشــــه اینک در ارتباط با هفتههای موسوم به خوناشامان آواز میخواند و واژهها و عبارات نازل کوچه و خیابانی را به ســــادگی ادا میکند، به حیرت فرو نرفت و حتی از کارهای کاتونتیل که هر بار نام مک گرگور میآید به یکی از نزدیکانش پناه میبرد، ابراز تعجب نکرد.

نزدیکترین دوســـت پیتر خرگوشـــه که «بهآ» (رزبرن) نام دارد، یک هنرمند کمالطلب و ناتورالیسـ­ــت آماتور است و بیشـــتر وقتش را با کشیدن نقاشیهای افتضاح و رنگ روغن آبستره میگذراند و از نقاشی آبرنگی سبک قدیم نیز غافل نمیماند و بهنظر میرسد که همین نقاشیها درکمیک بوکهای پرشمار مرتبط با پیتر خرگوشـــه هم آمده اســـت ولی اگر قرار باشد یکی از قصههای پرشمار پیتر خرگوشه را داستانی بدانید که فیلم فعلی به وضوح روی آن متمرکز است، باید به کتاب مصور «قصه جانی شهر موشها» اشاره کنیم که در آن دو موش هوشمند یکی بهنمایندگی از شـــهر و دیگری از جانب کل ســـطح کشـــور دیـــدار و گفتوگو میکنند تا راههای مناسبتر زندگی گروهی را بیابند و برای اهالی منطقه تعیین نمایند اما سالیق و گرایشهای شخصیشان بر منافع گروهی میچربد.

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran