حافظه تاریخ علم در ایران معاصر
روزگار بر شما چگونه گذشت، در اين ُعمر پر باری كه داشتید؟! من هنوز نیمهُعمرم هستم (مىخندد)، نیمه ديگر آن پربارتر خواهد بود...
با همین مزاح پس از، چاق ســالمتى، با استاد وارد گپ و گفت مىشوم. حسین معصومى همدانى، بار ديگر به زادگاهش – همدان – بازگشــته تا در جشــنى شركت كنــد كه بــه پاس يــک عمــر فعالیتهای علمــى و فرهنگىاش شــامگاه، سهشــنبه بیســت و پنجم ارديبهشتماه برگزار شد. آخرينبــار تعطیــالت نــوروز در شــهرش بــوده و همچنــان رشــته ايــن پیونــد و الفت بــا خاطرهها و يادهــای زادگاهش و همشهریهايش برجاست...
-از شــوخى و مــزاح گذشــته، زندگــى بــه مــن خــوش گذشــته و از آنچــه رفتــه و روزگاری كــه از ســر گذرانــده ام، راضــى هستم.
حســین شــیخ رضايــى شــاگرد ايــن اســتاد پیشكســوت، از او بهعنــوان فــردی «بســیار فروتــن و گريــزان از خودنمايــى» يــاد مىكند، ســوای ايــن نظر، شــاهد گواه ديگــر آنكــه حســین معصومــى همدانى از ســخن گفتن درباره خويــش و زندگى و فعالیتهايش همــاره دوری مى كند، اما در معــدود روايتهايــى كــه از زندگىاش در جشــن تولد شــصت و پنج سالگىاش بــه دســت داد، گفته اســت: «بايــد بگويم تمــام خانواده مــن عالمان ديــن نبودند. در میــان آنهــا جــز پــدرم و برخــى اجداد مــادری، كســى اهــل علــم نبــوده اســت. غالباً كشــاورز يا تاجر بودهاند. بنابراين به هیــچ نــوع اشــرافیتى تعلق نــدارم، حتى به اشــرافیت روحانــى. تنهــا آرزو دارم كه به نوعى ديگر از اشــرافیت متعلق باشم؛ اشرافیت فكری. اگر كوششى كردهام، تنها برای حفظ اين نوع اشــرافیت بوده است. در عصر حاضر هر نوع اشرافیتى محكوم بــه فناســت و بايــد بــه تاريخ بپیونــدد. به اعتقــاد مــن بايــد تنهــا اشــرافیت فكــری بماند.» بىشــک زندگى و مسیر تحصیل و فعالیتهــای علمىاش گواهــى بر اين ســخن اســت. پايیــز 1327 بــه دنیــا آمد، خیلى زود مأنوس با كتاب شــد همچنان با همان شوق ســالهای نوجوانى معاشر بــا كتــاب اســت. اوائــل دهــه پنجــاه بــه دانشگاه صنعتى شريف (آريامهر سابق)، مىرود و مهندســى برق خواند، اما شــوق ادبیــات، علــوم انســانى و فلســفه او را بــر آن مىدارد، از كار مهندســى تن بزند و به علم و تاريخاش دل بسپارد.
-چه شــد، بهرغــم عالقه بــه ادبیات و علوم انســانى به تحصیل مهندســى برق پرداختید؟
- آن روزگار هــم ماننــد االن، انتخــاب رشــته دانشــگاهى بر اســاس عالقه نبود، بر اســاس معــدل و آزمــون و مســائلى از ايــن دســت بــود، رتبههــای بــاالی آزمون بــه رشــتههای فنى – مهندســى مىرفتند و رتبههــای میانــه بــه رشــتههای طبیعى مىرفتنــد و پايینتريــن نمرههای كســب شــده در آزمون هــم معموالً ســر از علوم انسانى در مىآوردند. ديگر آنكه دوستان مــن عمدتاً بــه تحصیل فنى – مهندســى مشغول شدند. همینها سبب شد من به آن رشته بپردازم.
حســین معصومى همدانى ســالهای دهــه هشــتاد، دكتــریاش را از دانشــگاه پاريــس گرفــت، هر چنــد از ســالها پیش عمــده حــوزه توجــه و تمركــزش تاريــخ علــم بــود و درس آموختن در مهندســى بــرق بیشتــر از فعالیتهــای فنــى، در پژوهشهای علمــىاش به كار آمد. او در روايت بهره گرفتنش از مهندســى برق به گزارشگر «ايران» مىگويد:«من هماره در تاريــخ علــم فعالیت كــردم و فعالیت در اين رشــته بــه دانش در رياضــى و فیزيک ...و نیاز دارد.» حسین معصومى همدانى از سالهای فعالیت در «سازمان ويرايش و تولیــد دانشــگاه آزاد» تا بنیان گذاشــتن «مركز نشــر دانشــگاهى» در كنار نصراهلل پورجــوادی، حافظــه تاريــخ علــم در نیم قرن گذشــته اســت؛ بىشــک روايتهای دســت اول و مهمــى از فــراز و نشــیب و سیاستگذاریها در عرصه علم در حافظه دارد؛ بهتريــن پاسداشــت بــرای حضرت ايشــان فراهم آوردن فرصتىســت كه در يادماندههــا و روايتــش از علــم در ايــران معاصــر را بــرای نســلهای آينــده ثبت و ضبط كند.