مسیر تحول اروپا از 2003 تا 2018
بــر اســاس چارچــوب تحلیلــی ســازه انگارانــه در روابط بینالملل، همه کنشهای انسانی در فضایی اجتماعی شــکل گرفتــه و معنــا پیــدا میکنــد و ایــن معناســازی اســت کــه کمابیش بــه واقعیــت جهان شــکل میدهد. براســاس این تعریف، سیاســت، امری است که ساخته میشــود و موضــوع از پیش موجودی نیســت. در روابط بینالملــل، ایــن نــوع مذاکرات، بــده بســتانها، رفت و آمدها و بحثهاســت که مســیر آینده را شکل میدهد. بر این اســاس میتــوان عنوان کرد بعــد از خروج امریکا از برجــام، خیلــی از تحلیلگــران و دیپلماتهــا در مورد آینــده ایــن توافق تصویــر کامالً دقیق و مشــخصی ندارنــد. بویژه کــه آنچه در مذاکرات هستهای مدنظر طرفین توافق قرار گرفت، جلوگیری از خروج ایران از «برجام» بود. وقتی شــما قطعنامه 2231 را مطالعه میکنید، فرض نهفته در این قطعنامه این است که احتمال خارج شدن ایران از برجام بیشتر از سایر طرفهای مذاکره و معاهده اســت. در داخل ایران هم خیلی از تحلیلگران یا روزنامهنگاران معتقد بودند امریکا هیچ وقت از «برجام» خارج نخواهد شد؛ چون مدعی بودند امریکا بر اساس این توافق، امتیازات بیشتری از ایران گرفته اســت. اما در عمل دیدیم امریکا زودتر از ایران از «برجام» خارج شــد و نشان داد سیاست امری است که در فرآیند مذاکرات، چانه زنیها و تأثیرگذاری افکار عمومی ساخته میشود. دوران پــس از برجــام در حــال شــکلگیری اســت و کســی ادعــا نمیکند همه کشــورها تصویــر کامالً روشــن و دقیقی از مســیری کــه در آن حرکــت میکنند، دارنــد. در همیــن چارچــوب کلــی باید درنظر داشــته باشــیم هم ایــران و هم طرفهــای دیگــر توافق، در حــال ارزیابی، پیشبینــی، برنامهریــزی و طراحی هســتند. چراغ راهنمای همه دولتها در مســیر پیش رویشــان نیز منافع ملی خودشان است. از طرف دیگر براساس دیدگاه سازه انگارانه باید در نظر داشته باشــیم خود منافع هم امر ثابتی نیســت. ما در ســال 2002 تصــور نمیکردیم توافقی با امریکا جزء منافع ملی ما باشــد. اما در سیاســت این اتفاق افتاد.پس اینکــه ما بگوییم منافع مــا قطعاً در مذاکره کردن یا مذاکــره نکردن با اتحادیه اروپاســت، با اصول واقعی سیاســت نمیخواند. اینکه منافع ملی ما در آینده چگونــه تعریف و تعمیق خواهد شــد، قبل از هر چیــز تابع اجماع نظر داخلی سیاســتگذاران و تصمیمگیــران اســت. این سیاســتگذاران هســتند که حســب اطالعــات، دادههــا، تحلیلها، اخبار و گزارشها تعیین میکنند که در شــرایط فعلی، منافع ملی ما چگونه تأمین میشود. بنابراین الزاماً نه قهر کردن با اروپا جزء منافع ملی ما اســت و نه پذیرفتن شــروط. ما میرویم و بر اســاس منافع خودمان مذاکره میکنیم. آنها بر اســاس منافع خودشان مذاکره میکنند و در ایــن رفت و برگشتهاســت که اراده سیاســی دو طرف جلــوه عینی به خودش میگیرد. طبیعتاً اروپا تمایل دارد خواســتههایش در بحثهای موشــکی را به ایران بقبوالند. ایران هم تا االن اعالم کرده حاضر به مذاکرات موشکی نیست. اما همان گونه که پیشتر اشاره شد، شرایط متغیر سیاسی ممکن است هر دو طرف را به بازنگری در مواضع خودشان یا پیدا کردن راه حل دیگری سوق دهد. فــارغ از ایــن بحث، اروپاییها اعالم کردند ایران میتواند در مســائل منطقهای با اروپا وارد تعامل شــود؛ طرف اروپایی همچنین اعالم کرده از ســرمایه گذاریهای بیشــتر در ایــران حمایــت خواهد کــرد؛ اما االن بــرای این ســؤال که آیــا اروپاییها میتواننــد به وعدههای خود عمل کنند یــا نه، جواب قطعی نداریم. طبیعتاً اروپا حرکات وامتیازات خود را بر اساس حرکت ایران تنظیم میکند و بر عکس ممکن اســت ایران هم متناســب با پیشــنهاداتی کــه اروپا میدهــد، در مذاکــرات از خود انعطاف نشــان بدهد. در این میان عدهای معتقدند تجربه ما از مذاکرات با ســه کشــور اروپایی از ســال ات2003 2005 نشــان میدهد خیلی نمیشود روی اتحادیه اروپا حســاب ویژهای باز کرد و انتظار داشــت به خاطر ایران مقابل امریکا بایســتد. خود آقای ظریف روز گذشــته گفت «دنبال خیالبافی نیســتیم که اروپا روابطش را با امریکا برهم بزند.»اظهاراتی که نشــان میدهد تیم مذاکره کننده، واقع بینانه به موضوع نگاه میکند.