Iran Newspaper

زبان پارسی و هویت ایرانی در دوره میانه و باستان

- کوروش جنتی پژوهشگر تاریخ و زبان

پیشینه پیوند زبان و هویت را احتماالً بتوان تا دورانی بازگرداند که گروهی از مردم نسبت به باهمســـتا­نی )community( که بـــه آن تعلق دارند و به پیروی از آن به عناصری که این تعلق گروهی بر شالوده آنها اســـتوار شده، خودآگاهی پیدا میکنند. هر گاه یکی از این عناصر هویتبخش «زبان» باشـــد، اندیشه پاســـداری از آن نیز پدیدار میشـــود. در این نوشـــتار برآنیم تا ریشـــههای هویتی زبان پارســـی را در دورههای باستان و میانه بررسیکنیم. ■ هخامنشیان اقوام آریایی که پیرامون هزاره ســــوم پیش از زایش مســــیح در گسترهایازآ­سیایمیانهت­اعراقامروز­یسکونتگزید­هبودند،هریکبهزبان­یازخانواده زبانهای ایرانی سخن میگفتند. پارسی باستان یکی از شاخههای زبانهای ایرانی است کهخاستگاهآ­ناستانفارس­وخوزستانکن­ونیاست.شاهنشاهیهخ­امنشیهمچون­هر دولت قدرتمند دیگری به زبانی میانجی نیاز داشت که با بهرهگیری از آن به گشادوبست کارهای دیوانی و کشــــوری بپردازد و همچنین مردمان و گروههای قومی باشنده در این شاهنشــــا­هی بتوانند از رهگذر آن با یکدیگر پیوند گیرند. پارســــی باستان به میانجی به قدرت رسیدن شاهنشاهی قدرتمند هخامنشی در این منطقه، رفتهرفته در میان دیگر شاخههای زبانهای ایرانی کاربرد گستردهتری مییابد و با گذر زمان و بهگونهای زاستاری (طبیعــــی) نقش زبان میانجــــی را بر دوش میگیرد. از نشــــانهه­ای نوشــــتار­یای که به کاربســــت این زبان در کارهای دیوانی و کشوری اشاره میکند، بندی است از سنگنوشته بیستون: «این همان متنی است که من به آریایی برگرداندم و روی لوح و روی چرم نیز برگردانده شده )1(»...دوب اگرچه در پادشاهی هخامنشیان برای کارهای دیوانی و رسمی زبانهایی چون عیالمی، اکدی و آرامی نیز بهکار گرفته میشــــده است؛ به نظر میرسد پارسیباستا­نبهترینگزی­نهزبانمیان­جیبرایاقوا­مآریاییبود­هاست. ■ سلوکیان در دوره فرمانروایی کم و بیش یک صد ســـاله جانشـــینا­ن اسکندر در ایران زبان و خط یونانیرواج­بیشتریگرفت.سلوکیانمیک­وشیدندزبان­وخطیونانیر­ادرسرزمینه­ای گرفتهشده رواج دهند، بااینهمه چنانکه در بخش پیونددار(مرتبط) با اشکانیان آورده میشود این ادعا که زبان یونانی حتی در آغاز دوره اشکانیان کاربرد گستردهتری از زبان آرامی یافته است بر پایه اسناد و مدارک، چندان درست نمینماید. ■ اشکانیان دیدگاه کلی درباره اشـــکانیا­ن، آنهـــا را بویژه در آغاز دارای گرایشهای یوناندوســ­ـتانه میشناســـا­ند؛ بااینهمه یوزف ُولسکی، نویســـنده کتاب «شاهنشاهی اشکانی» بر این دیدگاه اســـت که برگزیـــدن خط و زبان آرامی در کنار خط و زبان یونانی گرایش بـــه پادورزی(مخالفـــت) بـــا چیرگـــی یونانیگـــ­ری را از رهگـــذر پل بســـتن به گذشته هخامنشیان نشان میدهد.(2) «وجود نوشتههای آرامی روی سکههای اشـــکانی اولیه، گواه پادورزی ایشـــان با فشار یونانگرایی اســـت.» )3( ُولسکی بر این باور اســـت که اشکانیان از همان آغاز در صدد زندهکردن فرهنگ ایرانی و بخشـــیدن درونهای (محتوایی) نو به آن بوده اســـت. بههرروی آنچه در آن گمانی نیســـت این است که اشکانیان کموبیش از ســـده یکم پیش از میالد از زبان نیز به فرنام (عنوان) ابزاری در راســـتای استوار کردن پایههای فرمانروایی خویش بر زمینهای از فرهنگ و اندیشههای ایرانی بهره بردهاند. چرخشی که ولسکی از آن زیر نام «ایرانگرایی جدید» یاد میکند. «ظاهراًشکی نیست که مدیریت دربار اشـــکانی برای اداره کشـــور از زبان آرامی استفاده میکرد. (این امر را حفاریهای نسا ثابت کردهاند) همانگونه که هخامنشیان از خط میخی و زبان عیالمی استفاده میکردند. این دلیلی است آشکار بر نظر خصمانه نسبت به زبان یونانی، زیرا سرانجام نیز به کلی استفاده از زبان یونانی را حتی در رابطه خود با اتباع یونانی خویش کنـــار نهادند. نکتهای که پژوهندگان معاصر توجه چندانی به آن نکردهاند. گام بعدی اشکانیان و احتماالً شخص مهرداد یکم برای ایجاد تدریجی خط و زبان ایرانی را باید در این بافت مالحظه کرد. داریوش یکم هخامنشی نیز با فرمان استفاده از خط میخی و زبان پارســـی باستان به همینگونه عمل کرده )4(».دوب گرایش جایگزین کردن زبان پهلوی به جای زبان یونانی در زمان بالش یکم میوه میدهد؛ زیرا از زمان این پادشـــاه نوشتههای روی سکهها به جای زبان یونانی به زبان و خط پهلوی نوشته شده است. ■ ساسانیان در دوره ساســـانیا­ن معنای واژههای «ایران» و «ایرانشـــه­ر» به برداشت کنونی و نوینی که ما امروز از دولت ـ ملت داریم، نزدیک میشـــود. با آمیختگی هرچه بیشـــتر دین و دولت در این دودمان، زبان نیز به دیســـه (شـــکل) آشـــکارتر­ی کارکردی هویتبخش مییابد.«همچنانمیتو­انیمببینیم­کهدستگاهمذ­هبی(دستگاهروحا­نیتزرتشتی)از همـــان آغاز از لحاظ زبانی ضد یونانی و دارای گرایشهای محلی و بومی بوده اســـت. کرتیر (موبد دوران ساسانی) در سده سوم در کتیبه خود از فارسی میانه استفاده کرد که نه تنها نمایانگر تغییری در ذائقه زبانی بلکه نشانه واکنشی هدفمند در برابر زبانها و اندیشههای بیگانه )5(».تسا حسن رضایی باغبیدی، استاد زبانهای باستانی ایران، در جســـتار(yasse) «واژهگزینی در دوره ساسانی و تأثیر آن در فارسی دری» نمونههایی به دســـت میدهد که نشـــان میدهد ایرانیان در دوره ساسانی بهگونهای سامانمند و گسترده به برابریابی برای واژههای بیگانه نیز میپرداختند.(6) این که ایرانیان پیرامون هزار و هفتصد ســـال پیش آن اندازه هوشیاری و خودآگاهی تاریخی و زبانی داشتند که میکوشیدندب­ابرگزیدنبر­ابرنهادهها­ییاززبانمی­هنیخویشپاس­داریکنند،شگرفو چه بسا بیمانند است. این خودآگاهی در دوره ساسانیان به اوج خود میرسد. شهروند آن زمان ایرانشهر، با پشتوانهای از خودآگاهی تاریخی، فرهنگی و زبانی، م ِن خود را در ترازی گسترده، از تن و جان خویشتن فراتر برده و تا آنجا رسانده که مفهومی به نام ایران را دربرگرفته است. واقعیت این است که ایرانیان از دوره باستان و در امتداد آن در دوره میانه برکنار از گویش و زبان ویژه منطقه خود، زبان میهنی خود را میشناختند و آن را پاس میداشـــتن­د. با در دیده داشتن چنین ویژگیهایی است که میتوان دریافت چرا فریدریش هگل، فیلسوف آلمانی، ایران را نخستین کشور تاریخ مینامد و مینویسد که تاریخدولته­ایجهانباای­رانآغازمیش­ود.نکتهدرخورن­گرشدیگراین­استکههمه زبانهاییکه­دردورهباست­انومیانهدر­گسترهایران­شهربهکارمی­رفتهاست،ازآذربایجا­ن گرفتهتاخلی­جفارسوازتی­سفونتا ُسغد،بایکدیگرخو­یشاوندبوده­اند؛ازهمینروهم­ه باشندگان ایرانشهر برکنار از اینکه خود به کدام یک از زبانها و گویشهای ایرانی سخن میگفتند، زبان میانجی را از آن خود میدانســـت­ند، از آن پشـــتیبان­ی میکردند و در راه پرورش و گســـترش آن میکوشیدند. کتایون مزداپور، استاد زبانهای باستانی ایران، با اشـــاره به این نکته درباره فارسی باستان چنین مینویسد: «به نظر میرسد که فارسی باستان،کهبرگردانآ­ریاییکتیبه­هایهخامنشی­انراباآننگ­اشتهاند،درزمانخودب­رای همه اقوام ایرانی مفهوم بوده است و اگر آن را برای دیگر کسان و مردمان آریایی زبان، کهپارسینبو­دند،میخواندند،چنداندشوار­ینداشتهاست.(7) پارســـی کنونی فرزند پارســـی میانه است و پارســـی میانه فرزن ِد پارسی باستان. پارسی باستان خود متعلق به دریای بزرگتر زبانهای ایرانی است که اوستایی یکی از بزرگترین نمایندگان است و اینها همه رشتههایی هستند که ایرانیان را به گذشته تاریخی و کیستی فرهنگـــی و هویتی خود پیوند میدهنـــد. خودآگاهی َنفانی (ملّی) ایرانیـــا­ن از هر قوم و تیرهای که بودهاند از همان آغاز در بســـتر این زبانزاده و اندیشـــید­ه شده است. گزاف نیست اگر زبان پارسی و هویت ایرانی را همزاد یکدیگر بدانیم و بگوییم که کمتر قومی را در جهان میتوان یافت که این گونه نقش هویت خود را بر آیینه زبان خود نشانده باشد.

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran