Iran Newspaper

مل‌یگرایی‌باستا‌نگرا‌و‌جنبش‌سر‌هنویسی

- مجتبی شهرآبادی دانشجوی دوره دکترای تاریخ معاصر ایران

فرهنگســـت­انهای زبـــان، عمومـــاً پیامـــد گســـترش اندیشـــهه­ای ملیگرایی در اروپـــا در ســـدههای هجدهم و نوزدهم میالدی محســـوب میشـــوند. در این برهه زمانی بود که به موازات ایجاد دولتهـــای جدید، مقوالتی مانند زبان ملی نیز در افق سیاســـی و فرهنگی آنها مجال ظهور و بروز یافت. ایجاد فرهنگســـت­انها در کشـــورهای اروپایی بر چنین زمینهای و برای توســـعه و بهبود زبان ملی هر کشـــور بـــود. بخشهایی از میراث این تحوالت فکری همچون اندیشـــه ملیگرایی در ســـده نوزدهم بواســـطه مراودات ایران با اروپا و امپراطـــو­ری عثمانی به ایران عصر قاجار نیز وارد شـــد. ناکامیها و شکستهای نظامی، عقبماندگیه­ای اقتصادی و صنعتی و بحرانهای سیاســـی بستر مساعدی برای رشد و گسترش اندیشههای ملیگرا بر پایه باستانگرای­ی در ایران فراهم کرد. یکی از مهمترین وجوه این ملیگرایی باســـتانگ­را، پیراســـتن زبان فارســـی از لغـــات بیگانه و بخصوص با تأکید بر حذف لغات عربی از آن بود که پایههای جنبشـــی ادبی را بنیان نهاد که به جنبش سرهنویسی مشهور شد.

■ سرهنویسیاز­عصرناصریتا­رضاشاهی

اگرچـــه پیجویـــی سرهنویســـ­ی در زبان فارســـی مـــا را به زمانـــی دورتر و به دوران مغـــوالن هنـــد و صفویـــان ایران بازمیگردان­د که شـــاخهای از زرتشتیان، رساله مجعول دســـاتیر را تدوین کردند لیکـــن جنبش سرهنویســـ­ی فارســـی که بعدها به تشکیل فرهنگســـت­ان ایران در سالهای سلطنت «رضاشاه» انجامید، بـــر بســـتر پیشـــگفته و از اواســـط دوران قاجارها شـــکل گرفت. جالب آنکه یکی از مهمتریـــن پرچمـــدار­ان عملـــی این جنبـــش، شـــاهزاده­ای قاجاری بـــه نام «جاللالدین میرزا» بود.

شـــاهزاده جاللالدین میرزا پنجاه و پنجمین فرزند «فتحعلیشـــ­اه» قاجار و متولد 1242 هجری قمری بود. شاهزاده دســـتی در ادب و تاریـــخ داشـــت و زبان فرانســـه میدانســـت. گاهـــی شـــعر نیز میســـرود. فعالیت ادبـــی جاللالدین میـــرزا وجوهـــی دیگـــر هـــم داشـــت، او در انتشـــار اشـــعار کســـانی که مشهور به تمایـــالت ضدشـــرعی بودنـــد، تـــالش میکـــرد. بهطـــور مثـــال در ســـال 1272 هجری قمری، کلیات «میرزا حبیباهلل شـــیرازی» متخلص به قاآنی را به چاپ سپرد و در پایان این مجموعه، اشعاری از «میرزا عباس فروغی بسطامی» را که مشهور به بیمذهبی بود، برای نخستین بار منتشر کرد.

برخـــی جاللالدیــ­ـن میرزا قاجـــار را بنیانگـــذ­ار عملی باســـتانگ­رایی در ایران جدید میدانند. البته بـــه لحاظ نظری، او وامدار اندیشههای نویسندگانی چون «میـــرزا فتحعلـــی آخونـــدزا­ده» بود که بـــر او تأثیـــر عمیقی نهـــاده بودنـــد. این نویسندگان به خطا تمام عقب ماندگی ایران را بـــه حمله اعراب و ورود اســـالم بـــه ایران تقلیـــل میدادنـــد. از اینرو در نظر ایشـــان چـــاره ایران در بازگشـــت به سرچشمههایت­مدنباستانی­بود.

براین اســـاس از مهمترین وجوه این گرایش نزد ایشان، پیراستن زبان فارسی از لغات بیگانه بخصوص لغات و واژگان عربی بود. جنبش سرهنویسی بر چنین بســـتر و زمینهای تکوین یافـــت و بالید. نخســـتین نمونه بارز این جنبش، کتاب «نامه خســـروان» به قلـــم جاللالدین میرزا در بـــاب تاریخ ایران باســـتان بود. این کتاب اگرچه به لحاظ ارزش تاریخی، چنـــدان ارج و منزلتـــی ندارد امـــا از نظر

شـــیوه نگارش، قلـــم نویســـنده و لغات و ترکیبـــات به کار رفته، نخســـتین جرقه جنبش سرهنویســـ­ی در فارســـی است و اهمیتی فراوان دارد.

از انقالب مشروطه به بعد، این رویه بـــه یکـــی از دغدغههای جـــدی بخش عمـــدهای از منورالفکره­ـــای ملیگـــرا و عرب ستیز ایران تبدیل شد و میراث آن به دوره رضاشاه رسید. در دوران سلطنت رضاشـــاه و در فضای فرهنگـــی آن دوره کـــه باســـتانگ­رایی در قالـــب ملیگرایی بـــر تمامـــی اصالحـــات و فعالیتهای اجتماعـــی و فرهنگی چیرگی داشـــت، توجه بـــه باســـتانگ­رایی ادبـــی و بهطور خـــاص سرهنویســـ­ی و پرهیـــز از کاربـــرد واژههای بیگانه بویـــژه کلمات عربی به شکل جدیتر و رســـمیتری مورد توجه قرار گرفت و نابســـاما­نیهایی که در این کار پدید آمد، باعث شد تا زمینه تشکیل یک مجمع علمی برای گزینش و ابداع واژگان فارسی فراهم شود.

■ سرهنویسینا­سره

بـــا باالگرفتــ­ـن تـــب باســـتانگ­رایی در دوران ســـلطنت رضاشـــاه، جنبـــش سرهنویسی نیز این بار با حمایت دستگاه حکومتـــی، رونقی بیســـابقه یافت و به نقطه اوج رســـید. از پرچمـــدار­ان بزرگ و صاحبنظر این جنبـــش در این روزگار، میتوان به «ذبیـــحاهل­ل بهروز» و «احمد کسروی» اشاره کرد.

ذبیـــح اهلل بهـــروز در ایـــن زمینـــه کتاب «زبـــان ایران؛ فارســـی یـــا عربی» را نوشـــت و در آن از آمیختگـــی زبـــان عربی با فارســـی بهعنـــوان علتالعلل انحطـــاط و عقبماندگــ­ـی علمـــی و فرهنگـــی ایـــران ســـخن گفـــت. احمد کســـروی نیز اندیشـــهه­ای خـــود در این بـــاب را در مقاالتـــی متعـــدد و بویژه در رســـاله «زبان پاک» شـــرح داد. کسروی کـــه پراکندگیها­ی فرهنگـــی و اعتقادی ایرانیان را از مهمترین موانع پیشـــرفت ایـــران و تحقق مفهـــوم ملـــت در ایران میانگاشت بر وحدت زبانی و اعتقادی بهعنوان اساس وحدت سیاسی انگشت مینهاد و آرمان خود را در شـــعار «یک دین، یـــک زبان، یـــک درفش» خالصه میکرد.

رضاشـــاه، خود نیز در خصوص زبان فارسی تعصبی ویژه داشت. چنانکه در روزگار پیش از پادشـــاهی و در ســـالهای تصـــدی وزارت جنـــگ و رئیسالوزرا­یی گامهایـــی در جهـــت اندیشـــه اصـــالح و پیراســـتن زبـــان فارســـی برداشـــت. وی در دی ماه ســـال 1300 هجری شمســـی با صـــدور حکمـــی، پـــارهای از اســـامی و اصطالحـــا­ت نظامـــی اروپایـــی رایج در نظام ایران را حذف کرد و با اصطالحات فارســـی جایگزیـــن کـــرد. چنـــدی بعد و در زمـــان ریاســـتال­وزرایی نیـــز در ســـال 1303 انجمنـــی بـــا حضـــور نمایندگان وزارتخانهه­ـــای جنگ و معـــارف و هنر و صنایع مســـتظرفه تشکیل داد تا با وضع لغـــات و اصطالحـــا­ت جدیـــد، نیازهای ارتش نوین را برطرف کنند. از اعضای این انجمن میتوان از دکتر «عیســـی صدیق اعلـــم»، «غالمرضـــا رشـــید یاســـمی»، «یحیـــی دولتآبـــا­دی»، «غالمحســـی­ن رهنما»، «سرلشـــکر عباســـقلی جالیر» ...و نـــام بـــرد. انجمـــن در مـــدت کوتـــاه فعالیت خود و تا پایان سال 1303 بیش از ســـیصد لغت تـــازه در حـــوزه نظامی وضع کرد. واژههای شایعی چون گردان، آتشـــبار، خلبان، هواپیمـــا ...و یادگارهای ایـــن انجمن بودند.با شـــروع ســـلطنت رضاشـــاه و مطرحشـــدن ملیگرایـــ­ی باســـتانگ­را و قومگرا بهعنوان ایدئولوژی حکومتـــی، اصـــالح زبان و ســـرهخواه­ی بتدریـــج دچـــار افـــراط و انحـــراف شـــد. تندرویهایی که سرهخواهان در جعل و وضع واژههای فارســـی در برابر واژههای بیگانه و بخصوص تعصبی که در زدودن واژههای عربی به خرج میدادند، پارهای از دانشـــورا­ن و ادیبان ایرانی را نسبت به آینده زبان فارسی بیمناک و نگران کرد.

جنبـــش سرهنویســـ­ی کـــه بـــا فرمان رضاشـــاه در ســـال 1312 اوج و شـــدتی بیسابقه گرفته بود، میدان اصالح زبان را عمالً در اختیار کســـانی قـــرار داد که در ســـتیز با زبان و فرهنـــگ عربی تعصبی عجیب داشتند. بدتر از آن اینکه در جعل واژههای تـــازه نیز سلیقهشـــا­ن به غایت زمخت و ناهنجار بود. «احمد ســـمیعی گیالنی» این وضعیت را چنین تشـــریح و توصیف کرده اســـت: «زبان پرســـابقه ما که حامل فرهنگی پرمایه و درخشـــان است در معرض خطر تجاوز کجاندیشی مشـــتی نااهل قرار گرفته بود که به بهانه اصالح و پرورش آن و از طریق وارد کردن عناصر مهجور و نامأنوس درصدد وضع لغـــات و اصطالحات و نشـــاندن آنها به جـــای کلمات عربیاالصــ­ـل برآمدند که حاصل کار آنها ذوق سالم را آزار میداد. این سرهگرایان جواز «حسباالمر جهان مطاع همایونی» را ســـپر دفـــاع از جهل و تعصب و کجذوقی خود میســـاختن­د و برســـاخته­های ناســـاز و بیاندام خود، از مجاری بخشـــنامه­های اداری تحمیل میکردند.»

تندرویها و شتابکاریها به اندازهای بود که «علیاصغر حکمت»کفیل وقت وزارت معارف در بخشنامهای رسمی به همه وزارتخانهه­ا نســـبت بـــه پیامدهای زیانبار چنین روندی هشدار داد.

این همه، محافل علمی را به ســـوی تشـــکیل مجامعـــی تخصصـــی ســـوق داد تـــا با ســـد کردن راه شـــتابزدگ­یها و افراطکاریه­ـــای ســـرهخواه­ان، اصـــالح زبان فارســـی را به مســـیری اندازند تا در کنار پیراستن و پاالیش آن، موجودیتش از گزند انحرافات موجود مصون بماند.

■ انجمنوضعلغ­اتواصطالحا­ت

در اســـفند 1311 به ابتکار دکتر صدیق اعلم رئیس وقـــت دارالمعلمی­ن عالی، انجمنـــی با نـــام «انجمن وضـــع لغات و اصطالحـــا­ت علمی» ایجاد شـــد. این انجمن شـــعبههای مختلفـــی همچون علـــوم طبیعـــی، ریاضـــی، فیزیـــک و شـــیمی، ادبیـــات و فلســـفه داشـــت که در جلســـات هفتگی آن بـــه راهنمایی و نظارت استادانی چون دکتر «حسین گل گالب»، دکتر «ســـید محمود حسابی» و دکتر«صـــادق رضازاده شـــفق» لغات و اصطالحات جدید، پیشـــنهاد و بررسی و در نهایت به رأی گذاشته میشد.انجمن تـــا ســـال 1319 یعنـــی چند ســـال پس از تشکیل فرهنگســـت­ان ایران نیز همچنان فعـــال بـــود و بـــا فرهنگســـت­ان همکاری مســـتمر داشـــت. حاصل کار انجمن در طـــول ســـالهای فعالیتـــش مجموعاً از اقبال جامعه دانشـــگاه­ی برخوردار شد و حـــدود 400 لغـــت از مصوبـــات آن در کتابهای درسی و دانشگاهی و مکتوبات علمی، مورد استفاده قرار گرفت.

■ فرهنگستانا­یران

در ســـال 1313 تجربه موفق انجمن وضـــع لغـــات و اصطالحـــا­ت علمـــی، علیاصغر حکمت، کفیـــل وقت وزارت معـــارف را برانگیخت کـــه انجمنهایی رســـمی از کارشناســـ­ان در حوزههـــای مختلـــف بـــرای وضـــع و ایجـــاد لغـــات تخصصـــی تشـــکیل دهـــد. نخســـتین انجمنی که قرار بود بر این اســـاس شکل گیرد، «آکادمی طب» بود. برای مطالعه در جزئیـــات ایـــن مقصـــود جلســـاتی با حضـــور تعدادی از پزشـــکان و اســـتادان ادبیات در مدرسه عالی طب تشکیل شد و طی یکی از همین جلسات بود که لغت فرهنگســـت­ان در ازای آکادمـــی، مطرح و مورد تصویب قرار گرفت. اساسنامه این فرهنگستان هم در همین جلسه به تأیید رسید.

هـــدف ایـــن انجمن البتـــه تنها طرح و تصویـــب لغـــات و واژگان علمـــی و تخصصـــی نبود، در کنـــار چنین هدفی و حتی بیش از آن برای مؤسسان و اعضای آن ترجمه و تألیف کتابهای تخصصی و حمایـــت و تشـــویق پژوهشهـــا­ی نویـــن علمـــی اهمیـــت داشـــت، لیکن تندرویهایج­ریانسرهخوا­هیکهپیشتر اجماالً به آن اشـــاراتی شد، توجه اصلی آنها را به سمت و سوی دیگر یعنی تمرکز بر مقابله با افراط مخرب ســـرهخواه­ان برای پیراستن زبان فارسی سوق داد.

خطر زمانی بیشـــتر احساس شد که جریان حکومتـــی اصالح زبـــان، قدرت سیاســـی را مبنای اعمال نفـــوذ خود در زبان قرار داد. ســـفر رضاشاه به ترکیه در خـــرداد 1313 و آگاهـــی او از اقدامـــات و تالشهـــای دولت ترکیـــه در امر اصالح زبان، شـــاه را بیش از پیش بر ســـر شوق آورد. رضاشـــاه پـــس از بازگشـــت طـــی امریـــهای، وزارت جنگ را مأمـــور کرد با همـــکاری وزارتخانهه­ـــای دیگـــر، برای تمامی لغـــات نظامی بیگانـــه، معادل فارسی بســـازد و در باب ســـایر کلمات و اصطالحات نیـــز به بررســـی و مطالعه بپردازد.

علـــی اصغرحکمت، کفیـــل وزارت معارف که از نتایـــج چنین جریانهایی ســـخت نگـــران بـــود دســـت بـــه دامان رئیسالـــو­زرای ادیـــب و فرهیخته وقت، «محمدعلـــی فروغـــی» (ذکاءالملک) شد. فروغی خود از مخالفان و منتقدین جریان سرهخواهی دســـتوری بود. حتی گویا در زمـــان صدور امریه بـــرای وزارت جنگ جهـــت جایگزینی لغـــات بیگانه نیـــز به ریشـــخند گفته بـــود: «عجب باد ســـفاهتی مـــیوزد.» فروغـــی، وزارت معـــارف را مأمـــور اقدام برای تشـــکیل نهـــادی تخصصـــی و رســـمی در حوزه زبان فارســـی کرد. حکمت بـــا دعوت از گروهی از دانشمندان و مشاوره با ایشان در جلساتی متعدد، نخستین اساسنامه فرهنگســـت­ان را در 16 مـــاده تدوین کرد. این اساسنامه به همت فروغی در هیأت دولت به تصویب رسید. پیگیری مجدانه پیشنهادهای حکمت از ســـوی فروغی، در نهایـــت رضاشـــاه را راضـــی به صدور فرمان ایجاد فرهنگســـت­ان ایـــران در 29 اردیبهشت 1314 کرد.

نخســـتین جلســـه اعضای پیوســـته فرهنگســـت­ان جهـــت واژهگزینــ­ـی بـــه روش علمـــی، در 12 خـــرداد 1314 بـــه ریاســـت محمدعلی فروغی در مدرسه عالی حقوق تشـــکیل شـــد و نخســـتین فرهنگستان زبان فارسی رسماً آغاز بهکار کرد.

نخستین فرهنگستان ایران 24 عضو پیوســـته و 15 عضو وابســـته داشـــت که البتـــه در ادوار بعـــد تغییراتی در ترکیب آن راه یافت و شخصیتهای دیگری نیز بدان راه یافتند. از اعضای فرهنگســـت­ان اول ایـــران میتوان«محمدتقـــی بهار»(ملکالشعرا)،«علیاکبردهخ­دا»، «محمدعلـــی فروغـــی»، «ابوالحســـ­ن فروغـــی»، «ســـعید نفیســـی»، «ســـید نصـــراهلل تقـــوی»، «صـــادق رضـــازاده شـــفق»، «بدیعالزمــ­ـان فروزانفـــ­ر»، «علیاصغـــر حکمـــت»، «عبدالعظیم خـــان قریـــب»، «حســـین گلگالب»، «غالمرضا رشید یاسمی»، «غالمحسین رهنمـــا»، «حســـین ســـمیعی» (ادیبالســـ­لطنه)، «عیســـی صدیـــق اعلـــم»، «ســـید محمدکاظـــ­م عصار»، «محمد فاطمی»، «محمود حســـابی»، «سرتیپ غالمحســـی­ن مقتدر» ...و را نام برد.دانشـــمند­انی چـــون «محمدعلـــی جمالـــزاد­ه»، «دکتر فخر ادهـــم» (فخر االطبا)، «آرتورامانو­ئل کریســـتن ســـن» (ایرانشناس و لغتشناس دانمارکی)، «هانـــری ماســـه» (خاورشـــنا­س و ایرانشـــن­اس فرانســـوی)، «یـــان ریپکا» (ایـــران شـــناس اهـــل چکســـلواک­ی ســـابق)، «منصور بیـــک فهمی»(عضو فرهنگســـت­ان و رئیس کتابخانه مصر)،» علی بیک الجارم» (عضو فرهنگســـت­ان مصـــر)، «محمد رفعت پاشـــا» (رئیس فرهنگســـت­ان مصر)، «آرتـــور اپهام پوپ (ایرانشـــن­اس امریکایـــ­ی)»، «محمـــد اقبـــال الهـــوری» (متفکـــر پاکســـتان­ی)، «ربتـــس وپولووســـ­کی» (خاورشـــنا­س روسی)، «ِرینولد الین نیکلسون» (عضو فرهنگستان انگلستان)، «هادی حسن» (عضـــو فرهنگســـت­ان مصـــر)، «محمد حســـنین هیکل» (روزنامهنگا­ر مصری) ...و نیز از اعضای وابسته این فرهنگستان بودند.

محمدعلی فروغـــی، رئیسالوزرا­ی وقت، نخستین رئیس فرهنگستان ایران بود. با وقوع حوادث مسجد گوهرشاد در تیرماه 1314 و اندکی بعد از آن استعفای فروغی از ریاســـت دولـــت در آذر ،1314 ریاست فرهنگســـت­ان نیز به حسن وثوق (وثوقالدوله) سپرده شد که این مقام را تا پایان فرهنگســـت­ان اول در اردیبهشت 1317 بر عهده داشت.

■ کارنامهنخس­تینفرهنگست­انایران

فضای سیاسی کشـــور در آن مقطع و دغدغه اولیهای که ایجاد فرهنگستان را ایجابکردهب­ود،سببشدتافره­نگستان اول در مجمـــوع بیشـــتر مهارکننـــ­ده و بازدارنـــ­ده باشـــد تـــا ســـازنده. در بهمن 1315 نخســـتین «نظامنامـــ­ه بازبینـــی در اصطالحـــا­ت علمـــی» بـــه تصویب فرهنگستانر­سیدکهضوابط­معادلیابی لغـــات و اصطالحـــا­ت را بیـــان میکرد. فرهنگستان اول در این نظامنامه سعی کرد مسیر و شـــیوهای معتدل و به دور از تعصبات عربیزدایی و سرهنویسی خام و حتیالمقـــ­دور منطبـــق بـــا طبیعت و تاریخ تحول زبان فارسی را در پیش گیرد.

مروری بر فعالیتهای فرهنگستان اول دو نکته را نشـــان میدهد. نخســـت آنکـــه فرهنگســـت­ان اول، اساســـاً در پـــی بازداشـــت­ن و مهار آســـیبی بـــود که ســـرهخواه­ان غالبـــاً نـــاآگاه و احیانـــاً سیاسیکار و سیاستزده به زبان فارسی وارد میکردند. از ســـوی دیگر بسیاری از اعضای برجســـته فرهنگســـت­ان که خود از دانشـــمند­ان و ادیبـــان بـــزرگ بودند، نیز بـــه واقـــع، اعتقادی به لغتســـازی و واژهپردازی­هـــای جدیـــد نداشـــتند. از ایـــنرو زمانـــی که احســـاس کردنـــد در وظیفـــه اصلـــی خویـــش در ســـد کردن خطرسرهنویس­ـــی موفقیتـــی کســـب کردهانـــد، بتدریـــج فعالیـــت و پویایـــی فرهنگستان اول به رکود گرایید. نکته دوم آنکه همان میزان انـــدک فعالیتهای واژهگزینی و واژهســـاز­ی فرهنگستان نیز از دخالتها و اعمال نظرهای رضاشـــاه در امان نمیمانـــد و پارهای از تندرویها و افراطکاریه­ـــا از ایـــن طریـــق ادامـــه مییافت. در واقع، نگاه رضاشاه به حوزه فعالیتفرهن­گستاننیزنگ­اهیدستوری و نظامـــی بود. ایـــن موضـــوع گروهی از اندیشـــمن­دان را وادار به انتقاد و هشـــدار کـــرد. بهعنوان نمونه «سیدحســـن تقی زاده» کـــه در آن زمان خارج از کشـــور به ســـر میبرد در مقالهای در نقد عملکرد فرهنگستان که در مجله تعلیم و تربیت وزارت معارف به چاپ رســـید، آشـــکارا هشـــدار داد کـــه «شمشـــیر در کار قلـــم نباید مداخله کند.» چاپ مقاله، خشـــم رضاشاه را برانگیخت. آنقدر که تقیزاده که حتی بر جان خود نیز بیمناک شـــده بود تا پایان ســـلطنت رضاشـــاه به ایران بازنگشـــت.«نصراهلل فلســـفی» مدیـــر مجله تعلیم و تربیت از کار برکنار شـــد و «غالمعلی رعدی آذرخشی» مدیر وقت انطباعات وزارت معارف نیز بازداشـــت شد! در مجموع این نکات نشان میداد که عمر فرهنگستان اول به پایان رسیده است.

فرهنگستان اول تا هفتم اردیبهشت 1317 به فعالیت خود ادامه داد. در این تاریخ طی فرمانی از سوی رضاشاه که به روایتدکترص­دیقاعلمازن­حوهفعالیت آن رضایت نداشت منحل شد و به پایان راه خود رسید.

 ??  ??
 ??  ??
 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran