Iran Newspaper

روش نقد مکاتب دیگر

- در مکتب قــــــرآن

فکر میکنم احســاس لطیفی آمده و میخواهد در داوری ما دخالت نابجایی بکند. بد نیست جملهای را که دو هفته قبــل، در یک بحــث عمومی در اعیاد گفتم تکــرار کنم. به مناسبت میاد خجسته ولی عصر ساماهللعلی­ه، فرصتی پیش آمد که صحبتی برای دوســتان داشته باشم. در آنجا بحثی که شروع کردم درباره موتور محرک تاریخ بود و طرح نظریههــای مختلف و نقــد آن نظریههــا. خودبهخود این بحث به مارکسیسم و نقد از آن هم رسید. اما همراه با طرح موتور محرک تاریخ از نظر مادی و نقد آن، متوجه شدم که الزم است تذکری بدهم. حاال آن تذکر را اینجا هم میگویم. این تذکر را آنجا با این عبارت دادم و مشــابه همان عبارت را هم اینجا به کار میبرم. گفتم نقدی که من در این بحث از مارکسیسم میکنم، از جنبه منفی مارکسیسم است نه از جنبه مثبتش. یعنی اگر مارکسیســم برای تأمین حداقل زندگی برای همه، برای جلوگیری و مبارزه با نظام استثمار بندگان خدا، برای تاش در راه تأمین بهداشت و مسکن، کار میکند، این کار مثبتش مورد انتقاد نیست. این را نگفتیم ظلم است. این را نگفتیم قسط نیست. در این بحث امشبمان نگفتیم این قسط نیست. ما گفتیم مارکسیســم از جنبه ماتریالیسـ­ـت بودنش و نادیده گرفتن یک بعد انســان ظلم اســت و اگر قرار باشــد ما مارکسیســم را از این نظر مورد انتقاد قرار بدهیم و بگوییم ناقص و نارساســت، وقتی ماتریالیسم مارکسیستی را میگوییم بد است، ماتریالیسم کاپیتالیست­ی دنیای غرب صدها برابر آن بد و کثیف و آلوده ظلم است. بنابراین معلوم باشــد که ما یک بررســی نقادانه میکنیم. من معموالً عادت هم داشتهامکهه­رجانقدیمیخ­واهمازماتر­یالیس ِمسوسیالیست­یمارکسیستی­بکنم، همانجا یادآوری کنم که ماتریالیسم شدیدتر و کثیفتری هست. من گفتم که اگر برای یک انسان غذا فراهم کنید، مسکن فراهم کنید، بهداشت فراهم کنید، یک گاو پرواری اســت، ولی در نظام مارکسیســت­ی یک گاو پرواری تا حدودی افســاردار، در نظام کاپیتالیسـ­ـتی غربی یک گاو پرواری افسارگســی­خته. پس انتقاد از آن هرگز ذرهای این را نشان نمیدهد که این یکی نیز مورد انتقاد نیست. این یکی صد برابر مورد انتقاد است. در آن همه کثافتها هست، آنچه کثیفان همه دارند، این یکجا دارد. پس این نکته اوالً معلوم باشد. حاال در اینجا احساس لطیفی میخواهد در پیش داوری ما دخالت بکند. ما وقتی یک انســان تاشــگر در راه برقراری عدالت اجتماعی سوسیالیستی را میبینیم، او را میگذاریم کنار آن کسانی که نام و شعار دین را دارند، اما عماً حامیان نظام استثمار هستند. چطور بگوییم که این یکی را در برابر آن یکی، عقبتر و کنارتر بزنند؟ چنین احساسی ما را در برابر یک حالت خاص روانی قرار میدهد که جرأت نمیکنیم بگوییم بله، پیش روی ماها این است اما خودش را که حســاب بکنیم، کم نیســت. حقیقت مطلب این اســت. حاال چه بهتر که این احساس لطیف را نگه داریم، آسیبی به آن وارد نکنیم، جریحهدارش نکنیم، اما حقیقت را هم از دست ندهیم. بگوییم کسی که در راه تأمین رفاه مادی برای همه انســانها تاش میکند، از این نظــر کارش ارزنده، قابل تقدیر و احترام است. ولی اگر این تاشش را کافی اعام کند، غفلتآور از توجه به نیازهای مربوط به ابعاد دیگر وجود انسان باشد؛ از آن نظر کارش قابل انتقاد است. چه عیبی دارد که این کارش از یک نظر قابل تقدیر باشد و از نظر دیگر قابل انتقاد؟ از این نظر رو به قسط و رو به سوی قسط دارد و از آن نظر رو به سوی ظلم.

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran