Iran Newspaper

فکر نمیکردم آثار کافکا در ایران هواخواه داشته باشد

- علیاصغر حداد مترجم

من نخستينبار در ســالهای دهه شــصت خورشــيدی بــا ترجمــه «مســخ» فرانتــس كافــكا بــه قلم صادق هدايت با اين نويسنده مهم ادبيــات قــرن بيســت آلمان آشــنا شدم. بعدتر گاهى آثارش را از زبان اصلــى مىخواندم. زمان گذشــت تــا اينكــه در ســالهای تدريــس در دانشــگاه عالمــه طباطبايــى بــرای نيازهــای آموزشــى - دانشــگاهى برخى از داستانهای اين نويسنده مهم ادبيات قرن بيستم را به فارســى برگرداندم. زمان گذشت و شمار داستانهای كوتاهــى كه از او ترجمه كرده بودم، رو به فزونى گذاشــت و به توصيه و تشويق دوستى سرانجام آنها را كه ده – دوازده داستان مىشد، در نشر «تجربه» در دو مجلد با عنوانهای «داســتانها­ی قبل از مرگ» و «داستانهای بعد از مرگ» منتشــر كــردم. شــماری از داســتانها­ی كوتــاه كــه در زمان حيات فرانتس كافكا با نظارت و تأييد او منتشــر شده بود، در مجلــد قبــل از مرگ ارائه شــد و شــماری ديگــر هم كه پس از مرگش بود در كتاب بعد مرگ، البته اگر دوســتش ماكــس برود بــه وصيت او عمــل مىكرد ديگــر داســتانها­ی پــس از مــرگ باقــى نمىماند.دوســتش چه كار خوبى كرد كه آن آثــار برجای مانــده از فرانتس كافكا را بعد مرگش نابود نكرد. باز هم به تشويق و توصيه دوستم با جستوجوهای فراوان همه داســتانها­ی كوتــاه اين نويســنده را بتدريــج ترجمــه كــردم و در يــک مجلــد منتشر شــد. در آغاز من با هدف آموزشى و آمــوزش ترجمــه اين متنهــا را ترجمه كردم اما در ادامه به فرانتس كافكا و جهان نويسندگىاش عالقهمنــد شــدم. در آغــاز راه تصــور مىكــردم آثــار ايــن نويســنده چندان در ايران مخاطب نــدارد و پرداختن به او چنــدان ضرورتى ندارد، اما بعد از انتشــار داســتانها­يش در دو كتاب و استقبال مخاطبها بسيار تعجب كردم و با انگيزه بيشتری به ترجمه داستانهای فرانتس كافكا روی آوردم. داستانهای فرانتس كافكا عموماً ديرياب و دشوار هســتند و فكــر مىكــردم ايــن مســأله مانع ارتبــاط عموم مخاطبهای ادبيات و داستان با اين نويسنده مهم شود، اما عمالً اينطور نشد و استقبال خوبى از آثار اين نويسنده رقم خورد. شايد يكى از داليل عالقه مخاطبهای فارسى بــه ايــن نويســنده روايتهــای او از دســتگاه بوروكراســ­ى و كاغذبازیها­ی اداری و به چالش كشيدن اين نوع مناسک جهــان مدرن اســت. از طرفــى گويى مخاطبهــای ايرانى بــا داســتانها­يى كــه فضای تيــره و تــار دارند بيشــتر ارتباط برقــرار مىكننــد؛ چــرا؟! نمىدانــم و اين ســؤالى اســت كه جامعهشناسه­ا بايد پاسخ آن را بدهند. پس از داستانهای كوتاه اين نويســنده ســراغ رمانهای «محاكمه»، «قصر» و «امريكا» رفتم. البته اين اشــتباه در استقبال مخاطب فقط دربــاره ترجمه آثــار فرانتس كافــكا نبود، اين اتفــاق درباره آثــار پيتــر هانكــه هــم رخ داد و مــن تصور مىكردم از نمايشــنام­ههای پيترهانكه در زبان فارســى چندان اســتقبال نشود اما در اينباره هم اشــتباه مىكردم و بسيار مورد توجــه مخاطبهــای ايرانــى قــرار گرفت. فرانتــس كافــكا در آغاز نويســنده محبوب من نبود و به نيت آموزشى و برای ترجمه ســراغ او رفتم اما هنگام ترجمه آثارش با او بيشــتر و عميقتر آشــنا شــدم و بتدريج بهعنوان نويسنده محبوبم بدل شد.

 ??  ??
 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran