Iran Newspaper

کوبیدن مخالف با توسل به دروغ

- علی رضایی

29 بهمــن 1357 شــماری از برجســتهتر­ین شــخصیتهای علمــی، مذهبــی و سیاسی ایران که در پیروزی انقالب اسالمی نقش مهمی داشتند و از یاران نزدیک حضرت امام خمینی محســوب میشــدند حزب جمهوری اســالمی را تأســیس کردند؛ هدف این حزب، ایجاد یکپارچگی و همکاری هرچه بیشتر نیروهای وفادار به انقالب اســالمی، سامان بخشــیدن به حکومت اســالمی و پایهگذاری دولت جمهوری اســالمی طبق قانون اساسی بود.به رغم اســتقبال میلیونی مردم برای عضویت در این حزب و اعتقــاد تام و تمام و عملی بنیانگذارا­ن آن به کار حزبی، عمر این تشکل بسیار کوتاه بود. ساعت 21 روز هفتم تیر سال 1360 انفجار مهیبی در ســاختمان مرکــزی حــزب جمهوری اســالمی در بهارســتان روی داد کــه بر اثر شــدت انفجار قسمتهایی از ســاختمان فروریخت و موجب شهادت دهها نفر از مقامــات مملکتــی و نمایندگان مــردم در مجلس شــورای اســالمی و چند نفر از وزرا شــد؛ از جمله آیتاهلل شــهید بهشــتی، دبیر کل حزب جمهوری اســالمی. بعد از آن حزب کــجدار و مریز به کار خود ادامه داد؛امــا در نهایت چراغش برای همیشه خاموش شد. به رغم این که 3 نفر از بنیانگذارا­ن حزب جمهوری اسالمی در آن حادثه نبودند، اما دیگر هیچ کس به دنبال احیای حزب جمهوری اســالمی برنیامد.محمــد هاشــمی عضو شــورای مرکزی حــزب جمهوری اســالمی و برادر آیتاهلل هاشمی رفسنجانی در گفتوگوی پیش رو به این سؤال جواب میدهد کــه چرا حــزب جمهوری اســالمی احیــا نشــد؟ او عالوه بــر عضویت در شــورای مرکزی، رئیس شــاخه روابط بینالملل کمیته سیاســی حزب جمهوری اســالمی بود.مشروح گفتوگوی «ایران» با وی را در زیر میخوانید...

■ در فاصله کوتاهــی از پیروزی انقالب، شماری از چهرههای مؤثر نهضت اقدام به تأســیس حــزب جمهــوری اســالمی کردنــد؛ ایــن تعجیــل از چــه دیــدگاه و احساس نیازی نشأت میگرفت؟ مرحــوم اخــوی میگفتنــد مــا پیــش از پیــروزی انقــالب اســالمی دربــاره ضــرورت تشــکیل و فعالیــت حــزب بــا امــام(ره) صحبــت کــرده بودیــم کــه اگــر میخواهیــم یــک نظــام سیاســی تشــکیل دهیم،مهمتریــن ابــزار اجــرا، داشــتن حــزب قــوی و منســجم اســت. حضــرت امــام(ره) هــم بــا کلیــت ایــن پیشــنهاد موافقت کرده بودند. برهمین اســاس بعــد از انقــالب، آقای هاشــمی رفسنجانی، مقام معظم رهبری، شهید بهشتی،شــهید باهنر و مرحــوم آیتاهلل موســوی اردبیلــی مقدماتــی فراهــم کــرده و به عنوان هیأت مؤســس «حزب جمهوری اسالمی» تشکیل دادند. همــان روزهــای اول انقالب بنا شــد به مردم بــرای ثبت نام فراخــوان بدهند. در بســیاری از مســاجد کشــور،افرادی مشــخص شــدند و مــردم را ثبت نــام کردنــد. بــا اســتقبال خــوب مــردم در نهایــت 12 میلیــون نفــر در حــزب جمهوری اســالمی ثبت نــام کردند. در ادامــه شــورای مرکــزی حــزب انتخاب شــد که 30 نفر در آن حضور داشــتند و عمدتاً از نیروهایی بودند که در پیروزی نهضت همــکاری و همراهی داشــتند. در همــان ابتدای کار که حزب به منابع مالــی نیــاز داشــت،امام کمــک مالــی کردند و آقای هاشــمی مبلغی که امام داده بودند را به حزب آوردند. ■ شــهید بهشــتی جملــه معــروف و مانــدگاری دارند کــه «حــزب معبد من اســت»؛ در رفتــار شــهید بهشــتی چــه

مؤلفههایــ­ی وجود داشــت کــه از التزام عملــی ایشــان به ایــن جملــه حکایت کند؟ مرحــوم آیــتاهلل بهشــتی فــردی تشــکیالتی و بسیار منظم بودند.ایشان اعتقــاد داشــتند، اداره کشــور نیازمنــد افــراد مؤمــن، معتقــد، همســو و هــم هــدف اســت.افرادی کــه بــه خداونــد اعتقــاد داشــته باشــند؛ مؤمن باشــند؛ بــه فروعــات و واجبــات عمــل کننــد. ایشان اداره یک جامعه فارغ از این که بزرگ یا کوچک باشــد را به اشــخاصی بــا ویژگیهــای یــاد شــده مشــروط میکردند. ایشــان در ســخنان متعدد، روی ایــن جنبه خیلــی تأکید میکردند کــه کارگزاران نظام اســالمی باید واجد شرایطی باشند تا بتوانند نظام را اداره کنند؛ برای رسیدن به چنین اشخاصی بحــث آمــوزش را مطــرح میکردنــد و میگفتند بایــد این افراد آموزش دیده و در جایــی ســاماندهی شــوند. بــرای تحقــق ایــن هــدف تشــکیالت را جــزو ضرورتها میدانستند و معتقد بودند کادرســازی و پــرورش نیــروی انســانی مؤمن و معتقد،یکی از بایدهای حزب در نظام اسالمی است. یکی دیگــر از اصــول و باورهای ایشــان تفــاوت ماهــوی حــزب در جامعــه اســالمی و غــرب بــود. میگفتند هدف حــزب در جامعــه اســالمی خدمت به مــردم اســت،اما هــدف یک حــزب در جوامع غربی،صرفاً کسب قدرت است و بنابرایــن میگفتنــد ما چــون جامعه اسالمی هستیم، هدفمان کسب قدرت نیســت، خدمــت اســت. یــک جملــه معروفــی هــم دارنــد که«ما شــیفتگان خدمتیــم، نــه تشــنگان قــدرت». بــه عبارتــی ایشــان وجــود تشــکیالت را ضروری میدانســتن­د منتهی تشکیالت یا حزبی که هدفش کادرســازی باشــد؛ نظم داشــته باشــد؛ انســانهای منظم و مؤمــن و معتقد را شناســایی و جذب کرده و آن را آموزش بدهد و برای اداره کشــور و خدمت بــه مردم ســاماندهی کند. شــهید بهشــتی هــم به حــزب و تحزب اعتقاد داشــتند و هم عمالً وارد صحنه شــده و حــزب تشــکیل دادند؛باوجــود مسئولیتهای­ی سنگینی که در دستگاه قضایی داشــتند در جلسات به صورت مرتــب حاضــر شــده و مبانــی دینــی آمــوزش میدادنــد.در ســخنرانیه­ا و کالسهــای درس به تشــکیل حکومت اســالمی مبتنی بر ارزشهای اســالمی خیلی توجه داشتند و بسیار هم در این زمینه فعال بودند. ایشــان دو کار را بــه مــوازات هــم پیش بردنــد؛ یعنــی هــم دبیــر کل حــزب جمهــوری اســالمی بودنــد که با اقشــار مختلف مــردم در تعامل بود هم یکی از اعضایی بود که برای تشکیل جامعه روحانیــت مبــارز تهــران تــالش زیادی کرد.ایشان معتقد بود همان قدر که به کادرسازی برای اداره کشور نیازمندیم، در حوزه روحانیت نیز به سازماندهی و کار تشــکیالتی احتیاج داریــم که بتواند پاسخگوی نیازهای کشور در بعد دینی، مذهبی و ارزشی باشد. متأســفانه عمر شــهید بهشــتی بعد از انقــالب طوالنــی نبــود؛ امــا در همــان مــدت کوتــاه خدمــات زیــادی انجــام دادند.ایشان شکســت نهضت مرحوم آیــتاهلل کاشــانی را ناشــی از نبــودن احــزاب میدانســتن­د و معتقــد بودنــد بــرای اداره کشــور بایــد یــک حــزب منسجم، همراه و همسو داشته باشیم و از اشــخاص معتمد،متدین و معتقد اســتفاده کنیــم تــا بــه اهــداف نظــام جمهوری اسالمی دست پیدا کنیم. ■ در بــاره عــدم توفیــق حــزب در ایــران، دیدگاههــا و نظــرات متفاوتــی وجــود دارد. میدانیــم حــزب در ایران نه قبل و نه بعــد از انقالب به هیچ وجه موفق نبود. مــن دو عامــل را از جهــات مختلــف بــرای ایــن ناکامــی دخیــل میدانــم؛ البتــه عوامــل متعــدد دیگــری هــم مطــرح اســت، امــا بــه نظــر مــن دو عامــل بیشــتر اثرگــذار بود. عامــل اول، یکی از صحنههای استثنایی مبارزه و مجاهــده درکربــال، کــه بــه حق به عنــوان یک صحنه نمونــه درتاریخ ما زنده نگه داشــته شده، این است که اباعبدالحس­ین(ع) میفرماید: «شــب عاشــورا در کناریکی از چادرها ایستاده بــودم، از داخــل چادر صدای مناجات به گوش میرســید گویــی زنبورهــای عســل در داخــل کندویــی بــه حرکــت درآمدهاند.» دراین خبر نکته مهمی وجود دارد که ممکن اســت روی منابر یا در بحثهای عمومی عاشورا بگویند و رّد شوند، ولی به نکته آن توجه نشود. نکته مهم این خبر در این اســت که یاران امام حســین(ع) مجاهدان راه حق هســتند و در تمــام دوره حرکت از مدینه تا روز عاشــورا به آن توجه کامل داشتهاند. بنابراین از این خبر چنین نتیجه گرفته میشــود کــه آنان مجاهــدان فی ســبیلاهلل بودند. مردانــی که در صحنه پیکارحضور یافتــه و از این آزمایش سربلند بیرون آمدند و ازصبحگاهان که برای نمازگزاردن در معرض آزمایش قرار گرفتند، آنجا هم ســربلند بیرون آمدنــد. اینــان اگــر از دشــمن عصبانی بودند، ســخنی که آهنگ تهمت به دشمن را داشته باشد به زبان نمیآورند و تهمــت را هم نمیپذیرفتن­ــد، این هم یک صحنه دیگر آزمایشاست. امــا ایــن روزهــا مکــرر بــرای مــن مطالبی نقــل میکننــد از اشخاصیکهبه­آنهامیتوان­امیدداشت.رفقایموردا­عتماد نقل میکنند که فالنی را خواستیم و گفتیم: آقا تو چرا پشت ِ سرفالن آقا این قدر حرف میزنی؟ رفتهای منبر و گفته ای؛ از کتاب این آقا در فالن شــماره فالن مجله ّ ضداسالمی این مطلب نقل شــده است، آخر تو این حرف را با چه مستندی میگویی؟ آن آقا در پاســخ گفته: من چنین چیزی را روی منبر نگفتم، نوار آقا را میآورند و میگویند این حرفهایی است که شما زدهای، نــوارت را گوش کن، نوار را گوش کرده و دیده بله این حرفها را زده اســت. بعد پرســیدهان­د روی چه حســاب این حرف ها را زدی؟ میگوید: مگر چنین چیزی درست نیست؟ گفتهاند: تو روی منبــر آدرس دادی و گفتی در فالن صفحه، فالن شــماره، فالن مجله، این مطلــب از فالن کتاب این آقا نقل شــده اســت.این مجلــه و ایــن شــمارهاش و این همان

درباره این که چرا احزاب در کشــور ما پا نگرفتنــد، دیدگاههای متفاوتــی ارائه شــده اســت. به نظــر شــما چــه عاملی ســبب شــد بهرغم رشــد دیگر نهادهای حکومتهــای دموکــرات از جملــه پارلمانهای ملی و شهری،احزاب دچار درخودماندگ­ی و رکود شده و درجا زدند و با گذشــت 4 دهه از پیــروزی انقالب از کشورهایی چون عراق و افغانستان هم عقب بمانند؟

بحــث مذهــب تشــیع و مکتــب اهــل بیــت اســت کــه مــا بــه آن معتقدیــم و زیــر بنــای فکــری ماســت. بســیاری معتقدنــد مکتــب تشــیع،خودش یک حــزب کامــل و جامــع اســت. تعابیری نظیــر «حزب اهلل» هــم ناظر به همین صفحهای که گفتی، آن مطلب کجاست؟ او هم آن صفحه را نگاه کرده و گفته است: چنین چیزی نیست! آقا! مگر تو به این آیه قرآن کریم اعتقاد نداری که میفرماید: « َما ی ْل ِف ُظ ِمن َق ْول إِالَّلَ َدی ِه َرِقی ٌب َعتِی ٌد»(ق / آیه )18 سخنی از زبان انســان بیــرون نمیآید مگر اینکه در کنار این ســخن دســتگاهی مراقب و حســابگر بــه کار و به ضبط گفتار شــما گمارده شــده اســت؟! بعد از این همــه میگوید: حقیقتش این است که من خودم ندیده بودم، فالن آقا گفت: به فالن مؤسســه تلفــن زدم و گفتــم: در فــالن شــماره مجله چنین چیزی هست؟ گفته: بله، چنین چیزی هست، من هم قبول کردم و با خود گفتم پس مطلب همین طور است! بعد این دوست ما به این شخص میگوید: آقا تو فکر نکردی که دیگر آن دوره و زمانه گذشت که باالی منبر میرفتی و هر چهدلتخواست­میگفتیوهیچ­کسهمنبودپی­گیریکند. در ایــن دوره الاقــل چند نفر پای منبر تو هســتند که میروند و فالن شــماره مجله را جســتوجو میکنند تا ببینند چنین چیزی هســت یا نیســت. آن وقــت میدانی نتیجــهاش چه خواهدبود؟ نتیجهاشاین­استکهمیگوی­ند:اینآقایانه­رچهرویمنبر میگویند از همین قبیل است، حتی خدایی هم که میگویند وجود دارد، الکی میگویند! ســخن شما این اثر نامطلوب را دارد. وقتی از این آقا خواســته شده تا این رویه را کنار بگذارد. در جواب گفته است: این آقا و این کتاب، مخالف رسالت جد من است و من باید او را بکوبم ولو به دروغ باشد. ایــن پاســخ این آقا بود که دشــمن را باید کوبید ولــو به دروغ باشــد! منحرف بودن این کار واضح است. مسلمان متعهد دراینگونهم­واردهمدربر­ابرآزمایشق­رارمیگیرد،اینجاها هــم خود را نگه مــیدارد، حتی اگر در برابرش به دشــمن او تهمت بزنند، چهره موافق نشان ندهد. چرا؟ چون پیکارش فیســبیلاه­لل اســت. کســی که بخواهــد در راه کمــال و پاکی مطلق و خدایی که ما برای او نامی بهتر از این کمال مطلق شــاید به زحمت بتوانیم پیدا کنیم، پیکار کنــد، او نمیتواند هیچ وقت از پاکی به کمک ناپاکی دفاع کند. چون این پیکار، دیگر پیکار فیســبیلاه­لل نیســت. پس مســلمان باید از این میدان آزمایش هم، روسفید بیرون آید.

٭بنیادنشرآث­ارواندیشهه­ایشهیدبهشت­ی

دیدگاه اســت.خب؛ یکــی از مهمترین رســالتهای حزب، آموزش اشــخاص و به تعبیری انسانســاز­ی است.ما هم همه توصیههــا و ابزار الزم را در مکتب اهل بیت برای آموزش انســانهای واال داریــم. انســانهای واالیی هــم در این

مکتــب پــرورش پیــدا کردهاند.برخــی معتقدنــد بیــن مکتــب اهــل بیــت که منافع وســیعی را برای قشــر وسیعی از جامعه در نظر میگیــرد با احزاب یک تعارضی وجود دارد؛چرا که بر احزاب، ارزشهای دیگری حاکم است. عدهای ایــن دیــدگاه را دارنــد کــه هــر حــزب و تشــکیالت ممکن اســت در نقطهای با منافع ملی جامعه شــیعی ما تعارض پیــدا کنــد و بعضــاً اســتدالل میکننــد احــزاب بــه همیــن دلیــل در ایــران پــا نگرفت. اول صحبتهایــم توضیــح دادم امام(ره) اول با تشــکیل حزب موافقت و کمک مالی کردند اما بعد از دو ســال یا کمتر به شــورای مرکزی حزب دستور دادنــد فتیلــه حــزب را پایین بکشــند و فعالیــت نکنند. امام هیــچ گاه نگفتند چه تعارضی بین منافع حزب و منافع جامعــه و انقــالب میدیدند؛فقط یک جمله گفتند.به اعتقاد عدهای،احتماالً امام چنیــن تعارضی دیدند که بهرغم موافقت اولیه،بــا تداوم فعالیت حزب مخالفت کردند. نکته دیگر به ســاختار سیاســی کشور ما برمیگردد. ســاختارها­ی سیاسی ایران پیــش از انقــالب حــزب را برنمیتابــ­د. قبــل از انقــالب یک حکومــت موروثی وجود داشــت و طبیعتاً فعالیت حزب معنایی نداشــت و نمیتوانست موفق باشــد. البتــه در برخــی حکومتهــای موروثــی، احــزاب قوی وجــود دارند که دولــت تشــکیل میدهند. امــا در ایران پیــش از انقــالب، هیچ وقــت حزبی که بتوانــد قــدرت را در دســت بگیرد،بــه وجود نیامد. احزاب تشــکیل شــدند اما دوران کوتاهی داشــتند و نمیتوانستن­د در آن ســاختار سیاســی، مستقل عمل کنند و مثالً در نتیجه انتخابات مجلس کاری بکنند.چــرا که بایــد از دربار اجازه میگرفتند تا فردی را به عنوان نماینده به مجلس بفرستند. ■ آیتاهلل هاشــمی با امام درباره دلیل تغییــر نــگاه ایشــان بــه حــزب صحبتی داشتند؟ من در این باره از ایشان سؤالی نکردم. حتمــاً همین گونــه که شــما میگویید، ایشــان صحبــت کردنــد و دالیلــی هم داشــتند. چــون بعــد از آن مســأله هم آقــای هاشــمی مطــرح میکردنــد کــه جامعــه ما نیاز به یک حــزب قدرتمند دارد، ولــی هیــچ وقت عمالً خودشــان وارد تشــکیل حــزب یــا حتــی احیــای حزب جمهوری اسالمی نشدند. هیأت مؤسس حزب جمهوری اسالمی 5نفر بودنــد؛از آن 5 نفــر شــهید بهشــتی و باهنــر در جریان هفتم تیر به شــهادت رسیدند اما سایر مؤسســان ماندند. اما بعــد از فرمایش امام، حزب جمهوری اســالمی را احیا و فعال نکردند. این که دلیلــش چه بود،من اطالعی ندارم. در جلسه شــورای مرکزی حزب جمهوری اســالمی بــودم کــه از امــام پیام رســید فتیله حــزب را پایین بکشــید. از همان جا کاهش فعالیت حزب شروع شد که به تعطیلی کشید. ■ حزب یــک واقعیت در دنیــای مدرن امروز در کشــورهای توسعه یافته و حتی توسعه نیافته اســت؛ خأل احزاب بزرگ در کشور با چه چیز پر شد؟ در کشــور مــا رفتــاری کــه جنــاح اصالحطلــب، اصولگــرا و اعتدالگــر­ا انجــام میدهنــد، رفتــار حزبی اســت. حــزب چــه میکنــد؟ کادرســازی میکنــد؛در انتخابــات شــرکت میکند؛ برای پارلمان ملی وشهری و انتخابات ریاســت جمهــوری نامــزد معرفــی میکنــد. البتــه احــزاب کوچکــی هــم تشــکیل شــده اســت. مــا بیــش از 300 حزب در کشور داریم. از احــزاب کوچــک چند نفره هســتند تا احــزاب بزرگتــر. هــم در تهران هســتند هــم در اســتانها و شهرســتانه­ای مختلف. مجموعه این احزاب کوچک، بــه ســه جنــاح فکــری اصالحطلــب، اصولگرایــ­ان و اعتدالگــر­ا تبدیــل شــده اســت.این جناحها همــان کار حزبی را میکنند اما اسم حزب را ندارند. ■ در چند ســال گذشــته شــاهد حرکات جبههای بیشــتری بودیم؛اصالحطلبان در قالب«شــورای سیاســتگذا­ری اصالحطلبــ­ان» و اصولگرایــ­ان در چارچوب«جبهــه مردمــی نیروهــای انقــالب» یــا همان«جمنــا»؛ برخــی معتقدنــد ایــن همــان لویــی جرگــه وبازگشت به گذشته اســت و مانع رشد احزاب واقعی میشود... در ســؤال قبلــی پاســخ دادم؛ گروههــا و احــزاب یــک وابســتگیه­ای فکــری و جناحــی دارنــد. منتهــا در دوران کار تعارضهایــ­ی بــه وجــود میآیــد کــه عــدهای جــدا میشــوند و جبهههــای دیگــر تشــکیل میدهنــد. جبهههایــی کــه در اصولگرایان تشــکیل شــدند، در بافــت اصولگرایــ­ی هســتند؛ منتهی به دلیــل پــارهای از تعارضــات درونــی از هم جــدا شــدند.اما نهایتاً مــا در عمل میبینیــم بــه همــان جنــاح خودشــان میپیوندنــ­د. مصداق عینیاش همین انتخابــات اخیــر هیأت رئیســه مجلس بــود کــه ســه گــروه وارد کارزار شــدند؛ دور اول انتخابــات هیــچ کــدام از آنها اکثریــت آرا را نیاوردنــد.در دور دوم دو گروه اصولگــرای مجلس با هم ائتالف کردنــد. در انتخابــات شــورای شــهر، مجلــس شــورای اســالمی یــا ریاســت جمهــوری هــم همیــن طــور اســت. وقتــی دو جبهه با هم ائتــالف میکنند و میتواننــد برنــده شــوند، عمــالً کار حزبــی میکنند اما اســمش را «جمنا» یا «شورای سیاســتگذا­ری» گذاشتهاند. بــه دلیــل آفتهایــی کــه حــزب در داخــل کشــور بــه آن دچــار میشــد و ناموفقیتها­یــی کــه در دوران مختلف داشــت،به ایــن نتیجــه رســیدهاند اگــر جبههای عمل کنند،موفق میشوند. ■ ابتدای بحث به باورهای شیعی اشاره کرده و عنوان داشــتید برخی ارزشهای جامعه اسالمی را با ارزشهای حاکم بر حزب در تضــاد میدیدند؛ در ســالهای گذشــته برخی عنوان میکردند به جای حــزب، از ظرفیــت هیأتهــای مذهبی اســتفاده کنیــم. همین امروز هم شــاهد فعالیــت برخــی هیأتهــا و مداحان و وعــاظ در انتخاباتها هســتیم.چقدر با این ایده موافق هستید؟ این هیأتهــا هم تشــکلهای کوچکی هســتند. مــا بیــش از 300 حــزب در کشــور داریــم و تعــداد هیأتهــای مذهبــی بیشــتر از احزاب ماســت. این هیأتهــا حــزب نیســتند، امــا دارای گرایــش سیاســی هســتند و در مواقــع خــاص میتواننــد ســازمانده­ی رأی کننــد. ولی هیچ کــدام اینها در کشــور بــه عنــوان یــک جمــع غالب نیســتند کــه بگوییم ممکن اســت ائتالف کنند. البته ممکن اســت همکاری کنند و این شیوههای سنتی همیشــه وجود داشته اســت. حــزب مؤتلفه اســالمی حاصل ائتــالف چندیــن هیــأت مذهبــی بــود؛ امــا وقتــی در انتخابات شــرکت کردند ضریــب نفوذشــان را دیدیــد. خــب کاندیــدای حــزب مؤتلفــه خیلــی کــم رأی بود. پیشنهاد آقایانی که میگویند به جــای حزب،هیــأت مذهبی داشــته باشیم،نتیجه همین میشود. چنــد روز پیــش جوانــان رســانهای و سیاســی اصالحطلــب در نامــهای بــه آقــای خاتمــی ضمــن طــرح انتقادات صریــح بــه شــورای سیاســتگذا­ری، خواســتار تشــکیل یــک نهــاد منســجم شــدند کــه بــر افــراد متمرکــز نباشــد. نظرتان در این باره چیست؟ مــن از نامــهای کــه شــما میگوییــد و آنچــه در تشــکلهای اصالحطلــب میگذرد،اطالعــی نــدارم تا دربــاره آن اظهار نظر کنم. ■ ســؤال آخرعلت عدم حضور شما در جلسه هفت تیر چه بود؟ من معــاون سیاســی شــهید رجایی در نخستوزیری بودم و سرپرست وزارت خارجه؛ آن شــب بــا آقــای رجایی یک جلســه فوق العاده درباره جنگ پیش آمد. به دلیل مســئولیتم در آن جلســه بودیــم. زمانــی کــه جلســه تمام شــد، جلســه حــزب هم تمام شــده بــود و به همیــن خاطــر بــا آقــای رجایی جلســه حــزب را نرفتیم. در راه منزل که بودیم شنیدیم انفجار شد. ■ از کجا شنیدید؟ در راه صــدای انفجار را شــنیدیم و بعد فهمیدیم چه اتفاقی افتاده است.

متأسفانه عمر شهید بهشتی بعد از انقالب طوالنی نبود؛ اما در همان مدت کوتاه خدمات زیادی انجام دادند.ایشان شکست نهضت مرحوم آیتاهلل کاشانی را ناشی از نبودن احزاب میدانستند و معتقد بودند برای اداره کشور باید یک حزب منسجم، همراه و همسو داشته باشیم و از اشخاص معتمد،متدین و معتقد استفاده کنیم تا به اهداف نظام جمهوری اسالمی دست پیدا کنیم

 ??  ??
 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran