یک سخنرانی طوالنی

رئیس جمهوری ســخنرانی خود را اینطور آغاز کرد: «نخســتین ســخنرانی مهم مــن شــاید پنــج شــش ســال قبــل در کنفرانــس اقــدام سیاســی محافظــهکار بود. نخســتین سخنرانی سیاســی مهم من. شــما هم آنجا بودید. آن را دوست داشتم. شــرکتکنندگان را دوست داشــتم. آن سروصدا و آشــفتگی را دوست داشتم. آنها قرعه کشــی کردند که مرا عصبانی کرد. حتی من در قرعه کشــی شرکت هم نکرده بــودم، درســته؟ اما خوب، به مــن ایدهای داد! وقتی آنچه را در کشــور در حال وقوع بود دیدم کمی نگران شــدم بنا براین گفتم باید دســت به کار شوم. خیلی هیجان انگیز بود. به باالی ســکوی ســخنرانی کنفرانس اقدام سیاســی محافظه کار رفتم. یادداشــتهای کمــی داشــتم و حتی آمادگی چندانــی نداشــتم.» (در واقع او متن ســخنرانیاش در ســال 2011 را از روی چند ورق کاغذ خواند.) «بنابراین وقتی عمالً یادداشــتی یا آمادگی نداشته باشید اما بعد صحنه را ترک میکنید و همهِهیجان زده میشــوند، بــه خــودم گفتــم، فکــر میکنم از ایــن کار خوشــم میآیــد.» اولین پیشگفتاربهپیشگفتاربعدیانجامید. «می خوام همه شما بدانید ما با اخبار دروغ مبارزه میکنیم. ساختگی، قالبی. چند روز قبــل من این اخبار قالبی را دشــمن مردم خوانــدم. چون هیچ منبعی ندارند. آنها هر وقت خبری ندارند این اخبار را از خود میسازند. اخیراًیکی از این گزارشها را دیــدم کــه در آن گفته بودند 9 نفر آن را تأیید کردهاند. هیچ 9 نفری نیســت. فکر نمیکنم یک یا دو نفر هم بوده باشند. 9 نفر. گفتم دست بردارید. من این اشخاص را میشناسم. میدونم با کی حرف میزنند. هیچ 9 نفری نبود. اما میگن 9 نفر .... » چند دقیقهای از سخنرانی چهل و هشت دقیقهای گذشته و سخنرانی از خط خارج شده، همچنان تکرار مکررات در مقدمه چینی برای متن اصلی. «شاید در نظرسنجی بد عمل میکنند. یا شاید قانونی نباشند. یکی از این دو. آنها خیلی زرنگند. خیلی زیرک. و خیلی حقه باز .... فقط در پایان بگویم» – هر چند او سی و هفت دقیقه دیگر به حرف زدن ادامه داد – «موضوع بسیار حساسی است و وقتی ما از گزارشهای دروغ آنها پرده بر میداریم ناراحت میشــوند. با توســل به متمم یک قانون اساسی میگویند حق نداریم گزارشهای دروغ آنها را مورد انتقاد قرار دهیم. میدونید که آنها همیشه» – در اینجا او با صدای مصنوعی زیر حرفش را ادامه داد – «متمم یک را مطرح میکنند. حاال من هم از متمم یک خوشم میآید. هیچکس بیشتر از من از آن خوشش نمیآید. هیچکس.»