فرهنگ مواجهه با مافیا!
.1 چنــد ســالى اســت كــه مقامهــای سیاســى و اجرايــى كشــور در مواجهــه بــا نابســامانىهای اقتصــادی و وضعیــت وخیمــى كــه اختالسهــای ســنگین، گرانىهای سرســامآور، كاهش چشمگیر تولیــد داخلــى، باالرفتــن قیمــت دالر و ســکه ...و پديــد آورده، بارهــا بــه دو مســأله اشــاره كــرده و مىكننــد؛ «فســاد ســازمانيافته» و «مافیا». اين روزها هم كه باز با بحران اقتصادی مواجه هستیم، سیاستپیشــگان و مقامهــای مســئول، در بررســى مســائل و مشکالتى كه تشديد شده، مافیا را از بازيگرهای اصلى مىدانند. اما وقتى از مافیا حرف به میان مىآورند، بهطور دقیق و آشــکار مشــخص نمىكننــد كــه آنها چه كســانى هســتند و چه كســانى نیســتند! از ســويى، ايــن گونــه ســخنها و ادعاهــا در فضايى كه حزبهــا و مطبوعــات قوی غايب هســتند و بهطور كلى فرهنگ سیاســى ضعیف اســت، ابزار سیاســى برای حذف رقیب هم در نظر گرفته مىشــوند. از ســويى ديگــر، اگر چنیــن مافیايى وجود دارد، و چنین ادعاهايى به قصد توجیهتراشى مطرح نمىشوند (يعنى اين گونه نیست كه چون برنامه كارآمدی و اراده محکمى برای اقدامهای مؤثر و اجرای عدالت وجود ندارد اين ســخنها مطرح مىشوند) پرسش اين است كه در مبارزه با فساد گسترده و ريشــهكن كردن آن، چه اقدامهايى تاكنون صورت گرفته؟ چه نتیجههايــى داشــته؟ چــه اقدامهايى در حال انجام اســت؟ و از همــه مهمتــر اينكه مردم بايــد اراده قوی مقامهای مســئول را در اين زمینه ببینند تا امید به خارجشــدن از وضع موجود معنا يابد. امید مردم به آينده و رفع مسائل و مشکالت با سخنگفتن و شــعرخوانى درباره امید شکل نمىگیرد، بلکه بايد مجال نقد و اعتراض مســالمتآمیز را بگشــايیم، صدای مخالف را با جان و دل بشــنويم و بــا ســخن صادقانــه (در میان گذاشــتن موانع و گرفتاریها با مردم) و عمل شجاعانه (بر اساس منافع ملى، نه جهتگیریهای غیرعاقالنه و مصلحتانديشىهايى كه منافع ملى در آن تعريفى ندارند) مردم دردمند را امیدوار سازيم.
.2 تکــرار اينكــه مــا بــا فســاد ســازمانيافته و مافیــا مواجــه هســتیم، در صورتــى كــه چنین جريان يــا جريانهايى در كشــور وجود داشته باشد، به چه معناست؟ با تکراركردن موضوع، و به دنبال آن، افشا نکردن اسم و رسم آنها و نگفتن اينكه به كجا و به كدام بخش از قدرت وصل هســتند، چه كاری انجام شده؟ از چه ضرری جلوگیری شــده؟ كدام خسارت جبران شده؟ و كدام جريــان مافیايــى منهدم شــده اســت؟ گويى مقامهای سیاســى كشــور در نظــر ندارنــد كــه تکراركردن موضوع بســیار حساســى كــه گهــگاه به آن اشــاره مىكننــد و برخوردنکردن بــا آن، فقط و فقــط مــوج ناامیدی و يــأس را گســترش داده و مردم را آشــفته مىســازد. مردم وقتى بــا چنین صحنههايى روبهرو مىشــوند و دســتگاههای نظارتــى و ادارهكنندههای كشــور را هــم در جايگاه تماشــاگر مىبینند، نه كنشــگر، چه فکری بايد بکننــد؟ يا اينكه مقامهــای مســئول با خود فکــر مىكنند، مبارزه با مافیا و فســاد ســازمانيافته كه در درون ســاختار قدرت رخنه و خانه كرده هم از وظايف مردم اســت؟ مردمى كه در رخدادها و مناســبتهای سیاســى فراخوانده شــده و به صحنــه مىآيند، اكنــون نبايد اين پرســش و دغدغــه را در ذهن خود داشــته باشــند كــه نتیجه آن اعتماد چه شد؟