چالشی بهنام خواندن
مــن دو كار مهــم در حــوزه كتاب داشــتم و شــايد مردم با اينها بيشــتر آشنا باشند. يكــى ســريال «كتابفروشــى هدهــد» بود و ديگــری اجــرای برنامــه «كتاب بــاز». با ايــن حال، خــودم خيلى به كتــاب عالقه داشــتهام و دارم. مشــكل اصلــى مــا اين اســت كــه مــردم كوچه،بــازار و كســبه ...و ســطح مطالعــه بااليــى ندارنــد و اتفاقــاً بايــد ايــن افــراد را بــه ســمت كتابخوانى ترغيــب كــرد. بــه هميــن علــت ســعى كرديــم برنامهای بســازيم تا ايــن افراد با حــال خــوب كتابخوانى و حضــور در كتابخانههای عمومى آشــنا شــوند. البته مــا در اين برنامه بهدنبــال آن نبوديم كه مردم را به كتابخوانهــای حرفــهای تبديــل كنيــم بلكه فقط مىخواســتيم يادآوری كنيم كه با كتاب قهر نباشند. من خودم مدتها با كتاب قهر بودم و شايد اصالً همين موضوع باعث شد كه به فكر توليد اين برنامه بيفتم. در ابتدای اين برنامه مىگفتم: بايد از خودمان بپرســيم كه چرا كتــاب نمىخوانيم؟ چرا بهانــه مىآوريم و چرا مطالعهمان كم شده است؟
خوشــبختانه اســتقبال از حد انتظارمان باالتر بــود. اصال ً فكر نمىكرديم در شــهرهای كوچک اســتقبالى از برنامه «كتاب باز» شــود ولى وقتى بــرای فيلمبــرداری به يكى از شــهرهای كوچک جنوب كشــور رفتم متوجه شــدم مردم آن ناحيه هم اين برنامه را دنبــال مىكننــد. مــن حــدود دو مــاه در بندر گز ســر يک فيلم ســينمايى بودم و وقتى مردم آنجا مىگفتند كه ما برنامه «كتاب بــاز» را مىبينيم خيلى خوشــحال شــدم ولى وقتــى گفتم كه آيا كتــاب مىخوانيــد؟ گفتند نه! فكر مىكنم اين ســؤال باعث شــد تا چالشــى برای آنان ايجاد شــود كه ســری به آن يار مهربانى كه ســاكت در گوشــه طاقچه نشســته، بزنند. ما از ابتدا مىدانســتيم مخاطبمان توده مردم و در واقع مخاطب عام هستند نه مانند بســياری از برنامههای مرتبط با كتابخوانى كه مخاطب خاص را هدف قرار مىدهند. متأسفانه به مقوله كتابخوانى بهعنوان كاری مخصوص روشنفكران و تحصيلكردهها نگاه مىشود كه اين نگاه بايد تعديل شــود. ما بايد كاری كنيم عامه مردم به سمت كتاب جذب شوند.
سری دوم كتاب باز با اجرای دوستم آقای «سروش صحت» در حالــى شــروع شــد كــه از طــرف تهيهكننــده هيــچ تماســى با مــن صــورت نگرفــت. ايــن در حالــى بود كــه ما طى شــش ماه، قرارهايمــان را گذاشــتيم كه شــكل جديد برنامه چطور باشــد و چه ايدههايى را بايد در سری جديد به اجرا درآوريم. ما دغدغه فرهنگــى داشــتيم، امــا ظاهراً كار دســت كســانى افتــاده كه دير آمدهانــد و زود مىخواهند بروند. تنها تماســى كه با بنده گرفته شــد خــود آقای صحت انجام داد. گفت برای بســتن قــرارداد با بنــده صحبت شــده و من هــم پذيرفتــه ام، اما وظيفــه اخالقى خودم مىدانســتم كه از شــما اجازه بگيرم. گفتم اجازه من هم دســت شماست. اما روی بخش كيفى برنامه خيلى نظر داشتم تا به شكلى بهتر دربيايد، اما دوستان شايد بيشتر به قضيه مالى آن فكر مىكردند تا بحث فرهنگى.