روایتهایجهانگردان از جاده و راه در ایران
■ چارلز ادوارد ئیت، نظامی انگلیســی در دوره قاجار در کتــاب «ســفرنامه خراســان و سیســتان»: در ]...[ شهرهای ایران هیچ حاکمی به فکر ساختن جاده و راه نیست، چه رسد به کاشتن درخت در دو سوی آن. تمام فکر آنها انباشتن ثروت و خوشگذرانی است. ■ یکبازرگانونیزیدردورهآققویونلوهادرکتاب«سفرنامههایونیزیانبه ایران»: [در] کشور ایران ]...[ راه ها ناخوشایند است زیرا یا پوشیده از گرد و خاک استیاگلوالی،کهکارسفررامشکلمیکند. ■ پیترو دالواله، بازرگان و جهانگرد ونیزی در دوره صفوی در کتاب «سفرنامه پیترو دالواله»: درباره جادهای در یکی از منطقههای ایران: حتی شیطان هم برایجستوجویروحگمشدهخود،ازآنعبورنمیکند. ■ هانری رونه دالمانی در کتاب «ســفرنامه از خراســان تا بختیاری»: در ایران [عصرقاجار]جادهشوسهایوجودنداردکهشایستهارابهرانیباشد ■ نوبویوشــی فــوروکاوا در کتاب «ســفرنامه فوروکاوا»: رشــد نکــردن تجارت [خارجــی] ایران علتهای متعــدد دارد که از این میان اســت وضع اقلیمی دشــوار، رشــدنیافتگی مردم، رســوم دســتوپاگیر، وضع محصول، پیشرفته نبودنکشتیرانیوناساختهبودنبنادروراهها.