Iran Newspaper

عوامل ضعف و انحطاط پارتیان

روزهای پایانی یک حکومت

- زهرا آذرنیوش پژوهشگر تاریخ تصویری از نبرد سربازان پارتی با لژیون های رومی

دوره پارتیــان از دورههای درخشــان تاریخ ایران باســتان اســت و طبــق منابــع تاریخــی، طوالنیترین سلسله پادشــاهی ایــران را شــکل داده و 480 سال به طول انجامیده اســت. در مورد دوره پارتیان منابع بسیار کم اســت بــه طــوری کــه در خداینامهها و شــاهنامه تنهــا نــام پادشــاهان آمــده و هیچ اشارهای به کارکرد آنها نشده است. حکومت پارتیان به شیوه ملوکالطوای­فی اداره میشــد و از لحــاظ مذهبــی دارای تســامح بــود و تمامی ادیــان مختلف در ایــن دوره در آزادی بــه ســر میبردنــد، بهطــوری کــه یهودیــان دولــت پــارت را حامی خود میدانستند. تسامح مذهبی پارتهــا هــم میتوانــد عامل مانــدگاری این دولت شــود و هــم میتواند از عوامل فروپاشــی آن محســوب شــود. از طرفــی پارتهــا جنگهای طوالنــی مدتی نیز با ارمنستان داشتند که خود میتواند سبب تحلیــل رفتــن قــوای ایــران و زمینهســاز فروپاشــی بــوده باشــد. بــه ایــن شــکل «اردشــیر بابکان» از شــرایط موجود بهره بــرد و توانســت در ســال 224 میــالدی جنبشــی در پــارس، علیــه پارتیان بــه راه اندازد. بازســازی این دوره بهعلت کمبود منابع کار راحتی نیســت. بهنظر میرسد نبــود موفقیــت در تحقــق برنامــه احیای شاهنشاهی هخامنشی سبب اعتراضات علیــه اشــکانیان در پــارس شــد.در ایــن مجموعه علل ضعف و انحطاط پارتها مورد بررسی قرار گرفته است. ■ سیاستمذهبی­پارتها پارتها بعد از ســلوکیان به قدرت رســیده بودند و وارث کشوری بودند که معیارهای مذهبــی، سیاســی، نظامــی، اقتصــادی و فرهنگــی آن بــا فرهنــگ هلنــی (فرهنگ یونان) آمیخته و تغییر دادن آن کار آسانی نبوده و نیازمند گذر زمان بود. در طول سده یکم و نیمه دوم سده دوم و نخستین دهه سدهسوممیال­دیشاهانپار­تنشانههایی از بیتوجهی به سنن باستانی ایران، از خود بــه جای نهادند که علل عمــده آن رقابت بین پیروان زرتشــت و مسیح بود.برگزاری مراســم قربانــی بــه شــیوه رایــج در میــان اقوام ســامینژاد و بابلیان قدیم و بویژه در زمان «تیرداد سوم» در مورد قربانی کردن اســب خود در ســال 36 میالدی بر سر رود فــرات و هماهنگی دیگر پادشــاهان پارتی بــا اعتقادات معمول در ارمنســتان و دیگر ســرزمینها­ی زیــر ســلطه روم و همزمان نبود توجه به ســنتهای ایرانی رایج عصر هخامنشــی، انگیزههایـ­ـی بود کــه ایرانیان از آن چشــم پوشــی نکردنــد و امپراطوری پــارت از ایــن بابت آســیب پذیر شــده و در سراشــیبی قــرار گرفت.پارتهــا تعصــب مذهبی نداشــتند و ایــن امــر اگرچه نوعی کسب وجهه برای این دولت ایجاد میکرد و نشــان از تمــدن واالی آن در بــاب آزادی مذهــب در اذهــان ایجــاد میکــرد امــا بــه همان اندازه میتوانســت خطرناک باشد، چون این آزادی مذهبی، نوعی بی توجهی بــه فرهنگ و ســنتهای باز مانــده و ملی مــردم ایــران در آن زمــان را در پی داشــت و نارضایتی و نبــود تمرکز را ایجاد میکرد. در ریشــهیابی ضعــف و انحطــاط پارتها این امر به وضوح مشــخص اســت اگر چه نمیتوان آن را به تمامی پادشــاهان پارت تســری داد. چرا کــه نــگارش و جمعآوری اوســتا در ســال15 تــا 87میــالدی توســط بالش( شاه اشکانی) صورت گرفت.نقش روی ســکههای پارتــی نشــان میدهــد که پادشــاهان پارتی هر کدام سالیق مختلف داشــتهاند. برخــی طرفدار فرهنــگ یونان و برخی طرفــدار فرهنگ ایــران بودند. اما دقــت در کمیــت و کیفیــت عالقهمنــد­ی شــاهان بــا توجــه بــه ســکهها، مشــخص میکنــد که پارتهــا تا حــدودی میــراث دار فرهنــگ ســلوکیان بودنــد وکفــه تــرازوی حمایــت شــاهان از فرهنــگ و مذهب، به سمت فرهنگ هلنی سنگینی میکرد. در حالــی که ایرانیــان خواهان آیین باســتانی رایج در عصر هخامنشــیا­ن بودنــد. به این شــکل میتــوان بیتوجهــی بــه آیینهای باستانی در سیاست تسامح مذهبی پارت و توجــه بیشــتر به فرهنگ هلنــی را یکی از دالیل ضعف و نارضایتی مردم از پارتها قلمدادکرد. ■ طبقاتدرجام­عهپارتی نابرابریهـ­ـا در جامعــه پــارت یکــی دیگر از دالیــل روی برتافتــن مــردم از شــاهان اشــکانی بود. در امپراطوری پــارت، رفاه به قشــر خاصی تعلــق داشــت و توانگــران و صاحب منصبان و اشراف پارتی در کاخها، بنگاههــای بــزرگ و مفصــل خــود ظروف زیبــا و مرغــوب و گرانبها بــه کار میبردند. در ضیافتهای اشــراف پارتــی، نوازندگان برجســته کشــور، شــرکت داشــتند و اشعار متنوع و حماسی میســرودند و برپا کردن ضیافتهــای پرهزینــه از ســرگرمیها­ی عمــده اشــراف، زمیــن داران و صاحــب منصبــان پــارت بود.ایــن در حالــی بود که مــردم عادی رفاه نســبی نداشــتند و حتی اکثریت جامعــه از حداقل امکانــات برای زیســتن برخــوردار نبودند. از ایــنرو نقش اقشار کم درآمد و فاصله طبقاتی بیپرده، بیــن اشــراف و مــردم تهیدســت جامعــه اشــکانی را نباید در بررســی علل ضعف و انحطاطپارت­هانادیدهان­گاشت. ■ اقتصادپارت­ها اقتصاد در این دوره پیشرفت چشمگیری نداشــت. بــا وجــود تالشهــای زیــاد، کشــاورزان و دامپــرورا­ن و صنعتگــران پارتــی، از رونــق برخــوردار نبودنــد. ایران در آن زمــان، بیشــتر جوالنگاه ســوداگران و بازرگانــا­ن سودپرســت غیرایرانــ­ی بود و تــوازن ثــروت رو بــه ســوی جامعــه غرب کشور داشــت. به این شــکل، پول پارتها از رونــق افتــاد و نرخ دراخم کاســته شــد. مراکز مهم پارت از جمله شوش، سلوکیه و بابــل از رونق افتادنــد. عالوه بر این بروز نــا آرامیهای داخلــی در پایان ســده اول میــالدی و آغــاز ســده دوم در ایالتهــای مختلف بر بحرانهای اقتصادی و مسائل فرهنگی و مذهبی ســایه افکنــد و با اینکه به ظاهر «پاکر دوم»( بیســت و چهارمین شــاه اشــکانی) بر اوضاع مسلط شــد، اما همیــن نــا آرامیها، از هم پاشــیدگی امور امپراطوری را شتاب بخشید. ■ بحرانارمنس­تان موضــوع ارمنســتان بهعنــوان یکــی از دشــوارتری­ن مســائل پارتهــا و یکــی از شــتاب دهندهتریــ­ن عوامــل ســقوط آنهــا بــود. پارتیــان در اثر نبردهای فرســاینده با رومیــان بویــژه بر اثــر ازهم پاشــیدگیه­ای درونی کشور سرانجام منقرض شدند. این جنگهای پایانناپذی­ــر، وضع امپراطوری را دشوار ســاخت و بنیه اقتصادی را ناتوان و سســت کــرد و ارتــش پارتیــان دیگــر آن ارتش ارد دوم( ســیزدهمین شاه اشکانی) بــه فرماندهی «ســورنا» نبــود کــه رومیان نیرومنــد را از پــا درآورد. تنها خودمختاری طلبیها در ایاالت پارت نبود، بلکه نبردها در میان شــاهزادگا­ن اشــکانی نیز جداگانه بر این امر دامن میزد. نشــانههای ناتوانی و فرسودگی پارتها هر روز آشکارتر میشد. به طوری که ثبات سیاسی و قدرت مرکزی بــر اثــر جنگهــای داخلــی از تــوان افتاد و ویرانگریها­ی ناشی از سه تهاجم رومیان در بین النهرین و بابل که در طی 85 ســال بــه وجود آمــده بود، به ایــن عوامل افزوده شــد، نیرومند شــدن کوشــانیان در شرق و انحصار ضرب سکه طال توسط روم، دلیلی برای بقای پارتها به دست نمیداد. ■ اردشیرپایا­ندهندهحکوم­تپارت در ســالهای پایانــی حکومــت ملوکالطوای­فــی پــارت، هــر یــک از ایالت و امیــران آن در گوشــههای مختلــف ایران دســت به شورشهایی میزدند. حکومت مطلقه و مرفه بــودن طبقات باال، طبقات پاییــن را آزار مــیداد و بر آنها ایجاد فشــار میکرد. تحمل اوضاع اقتصادی نامناسب و فاصله طبقاتی برای مردم ســخت شد و تمرکز حکومت پــارت به اوضاع خارجی و مسأله روم و ارمنستان، سبب شد که کنترل اوضاع داخلی را از دست بدهد و شرایط را برای یک اعتراض کامالً مهیا کند. «اردشــیر» از یــک خاندان اصیــل ایرانی و در یــک خانواده کامالً مذهبــی و با جایگاه بلنــد طبقاتــی و اعتقادات مذهبــی ایرانی بود. دشــمنی پارتها با خانــدان «بابک» از یــک شــورش محلی شــروع شــده بود و پس از کشته شدن بابک، اردشیر جانشین وی شد.اردشــیر شــهر گور را مقر حکومت خود قرار داد و آن را اردشــیر خوره نامید. او طی سه جنگ ســپاه «اردوان» شاه پارت را شکست داده و در آخرین نبرد وی را کشت. بدانگه بشد اردوان را بکشت ز خون وی آورد گیتی به مشت بعــد از اردوان برادرش بالش به حکومت رسید که رقیب اردشیر شــد، اما اردشیر در سال 227 میالدی طی جنگهایی سخت او را نیــز شکســت داد و مدت ســه ســال با «آرتــاواز» از فرزنــدان اردوان مبــارزه کرد و سرانجام او را هم در تیسفون کشت.اردشیر جانــب کرمــان را گرفــت و بــالش پارتی را دســتگیر کرد و یکــی از فرزندان خــود را به حکومــت کرمان گمــارد و تــا خلیج پارس پیشروی کرد.دودمان اشکانی برای مقابله بــا اردشــیر اتحادیهای متشــکل از پارتها، «خســرو اول» شــاه ارمنســتان و امپراطــور «کوشــان» امپراطور روم و ســکاها تشکیل دادند، اما اردشیر بر این اتحادیه غلبه کرد. به این ترتیب اردشــیر یک به یک ایاالت را ســرکوب کرد اما تا پایان عمر به طور کامل نتوانســت تمــام ایــاالت را تابــع خــود کند و طــرح تمرکــز قــدرت در دوره فرزنــدش «شاپور» محقق شد. اگرچه شــرایط داخلی و سیاســت خارجی و ضعفهــای اقتصــادی و اجتماعــی و ضعفهای حاکمیت پارت، زمینه را برای اردشــیر آمــاده کرد امــا قــدرت مدیریت و توانایی فکری سیاســی اردشــیر و همراهی تنســر( روحانــی زرتشــتی در اواخــر دوره اشــکانی) بــا او و عملکــرد وی را نبایــد از نظــر دور داشــت. وی بــا قــدرت در برابــر مقاومتها ایستادگی کرد و حکومت خود را بر همان دو جنبهای که حاکمیت پارت را بیش از همه عوامل ضعیف کرده بود بنیاد نهاد. او در برابر تســامح مذهبی پارتها و نــوع حکومت سیاســی ملــوک الطوایفی، سیاســت تمرکز قدرت و خود را جانشــین هخامنشیان نامیده و سیاست تمرکز دینی و رسمیت دین زرتشتی بهعنوان یک دین ایرانــی و دولتــی را پیــش گرفــت و ارتــش ملوک الطوایفی را به ارتش دائمی مرکزی زیر نظر پادشاه تبدیل کرد و از این طریق در جهت پیاده کردن اندیشــه ایرانشــهر­ی به طور کامل گام برداشت. منابعدردفت­رروزنامهمو­جوداست

 ??  ??
 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran