غفارزادگان : ذهن ایرانی با داستان کوتاه قرابت بیشتری دارد
داوود غفــارزادگان داســتان نویــس صاحــب ســبک معاصربــه تازگــی مجموعــهای از داســتانهای کوتاهــی را که از ســال 60 تا 90 نوشــته اســت در کتابــی تحــت عنــوان «کابــوس خانه» روانه بازار کتاب کرد. او کــه در دهههــای اخیربهعنــوان یکی ازچهرههای موفق در حوزه نویسندگی و داســتان کوتاه شــناخته شــده اســت، دربــاره وضعیــت داســتان کوتــاه در ســالهای اخیــر میگویــد: «بــه گمانم ذهــن ایرانــی بــا داســتان کوتاه بیشــتر قرابــت دارد و آثــار نویســندگان ایرانی در ایــن حــوزه از داســتانهای کوتــاه خارجــی چیزی کــم ندارد بلکــه جلوتر هم هســتند، شــما از جمالزاده بگیرید تا هدایت، گلشیری و بهرام صادقی که همــه فوقالعــاده بودند تا بــه امروز که نویسندگان با اســتعدادی در این حوزه مشغول فعالیت هستند.» غفارزادگان که دل پردردی از خانه نشینی و انزوای نویســندگان و هنرمنــدان دارد بــر ایــن باور اســت: «هنرمند وقتی خانه نشین و منــزوی شــود، هنرمنــد نمــا ســخنگو میشود. مســأله مخاطب هم اینطور است، جامعه نیاز به سرگرمی و تفریح دارد و به هر چیزی چنگ میاندازد تا به آن برسد و درعرصه ادبیات هم همین تفکــر حاکم میشــود و دیگــر خبری از آن آثــار ادبی فاخر نیســت و تنها جنبه ســهل الوصــول بــودن و ســرگرمیاش مانــده اســت.» ایــن هنرمنــد بــا بیــان اینکــه نگاه درســتی به مقولــه فرهنگ نداشــته ایــم، افــزود: «مــا در فرهنــگ هــم دلمان بــرای خودمان نســوخت، وقتــی مــا از نویســنده توقــع داریــم که همــه را راضــی نگــه دارد وضعیــت بهتری نخواهیم داشــت. ما از حافظ و ســعدی به کجا رسیدیم؟ جامعه باید تحمــل صداهــای مختلــف را داشــته باشــد کــه نــدارد. نویســندههای ایــران تحمــل یکدیگــر را ندارنــد، مســئوالن تحمل صدای نویسندگانش را ندارند. ما مشکل فرهنگی داریم و نمیتوانیم مدام دنبال مقصر بگردیم.»