Iran Newspaper

سرد و گرم روزگار یک تولید داخلی و برندی خاطرهانگیز

«ایران» از رواج شایعه تعطیلی یک کارخانه قدیمی تولید خودکار گزارش میدهد

- ریحانه یاسینی خبرنگار

ســر تــا پــا ســفید پوشــیده اســت، کتانیهای اســپرت شــیری رنگ به پا دارد، روی ســرش کاله اســپرتی هــم رنگ با آن گذاشته و حتی قاب طالیی عینک درشــتش هم با آن همخوانی دارد. تنها ریشهایی ســفید رنگ در ظاهر این مرد ســرحال و بلندقامت، نشــان از دوران پیری او دارد و باز هم صدایش از مردی پا به سن گذاشته و ۸۸ ساله، بسیار جوانتر است. پشت ســر علی اکبر رفوگران را تصاویری از تاجــران و کارگــران قدیمی پوشــانده و از تغییــر حرکــت اقتصــادیا­ش در اواخر دهــه هفتاد روایت میکند:«نه ذوقش را داشــتم کــه دوباره بخواهم خــودکار تولید کنــم، نه بــازارش بود که ما تأسیسات بزرگی درست کنیم. این بــود که به فکر افتادم کار دیگری انجــام دهــم. آن زمــان ۸6 ســالم بود. مــن بدون تولید اصــالً زندگی را بــرای خودم شایســته نمیدانســت­م، ترجیــح میدادم نباشــم تــا عاطل و باطل بگردم. این بود که منزلم را در شــمیران فروختم، منزلی در لواسان خریــدم و بــا تفاوتش کارخانــه را راه انداختم. ایــن کارخانــه را خــود آقــای بیــک تأســیس کرده بــود ولی موفــق نبود. مــن همــه اش را از او خریــدم. آقــای بــارون بیــک بــه من گفــت که رفوگــران! مــن در اروپــا نتوانســتم با این همــه امکانات این خــط تولید را توســعه دهم، تــو در ایران ایــن کار را نکــن.» او در بخشــی از مســتند کوتاه «نســل امیــن الضــرب» کــه از ســوی اتــاق تهــران تولیــد شــده، خاطــره گفتوگویــش با بارون بیک، صاحب برنــد فرانســوی بیک را چنیــن ادامه میدهد:«مــن گفتم کــه نه، مطمئن هســتم که ایــن کار را خواهــم کرد. از مالــزی آمــده بودنــد کــه خــط تولید را از او بخرنــد و مــن میخواســتم پیــش دســتی کنــم، باالخــره بــا پیشــنهاده­ای من موافقــت کرد. کل کارخانــه را خریدم و بــه ایران منتقل کــردم.» به همیــن ترتیب علــی اکبر رفوگــران در ســال ۲4۳۱ بــه همــراه پدر و برادرش کارخانه تولید خودکار بیــک را راهانــداز­ی کــرده بودنــد. او بعــد از چنــد دهــه کارآفرینــ­ی و خاطره ســازی، هنوز هم بــرای تولید شــور و شــوق دارد و با جدیت درباره شــایعه تعطیلــی کارخانــه بیــک که دو ســه روز پیش منتشر شــده بود به «ایــران» میگوید:«آمدنیــوز اصــوالً غیرواقعــی مینویســد. ایــن مطلب هم شــایعه است. اما مشــکل ما این است که دوســتان ما هم حرف آن را باور میکنند، این زشــت است. وقتی ایــن حرفهــا را در ســایر رســانهها انعــکاس میدهند، باید بــا مطالعه باشــد، تحقیــق کننــد و بپرســند. کارخانــه بیــک کارش را میکنــد، اما با ایــن حرفها فقط لطمــه اعتباری بــه آدم میزننــد.» رفوگــران دربــاره تبعــات ایــن شــایعه بــرای کســب و کارش میگوید:«بــه هــر حــال مــا فعــال اقتصادی هســتیم، بدهکاری و طرفهــای تجــاری داریــم، وقتــی شــایعه تعطیلیمــا­ن پخش شــود و طرفهــای تجاریمــان بــاور کننــد، مشکالتی در کارمان پیش میآید.» ■ «بیک» حاال چه میکند؟

شــایعه تعطیلــی بیــک در حالی منتشــر شد که از اســاس این کارخانه 5۱ ســال پیــش تغییــر فعالیــت داد. رفوگــران، مؤســس کارخانــه بیــک و رئیــس هیــأت مدیــره آن در این باره چنیــن توضیــح میدهــد:«5۱ ســال پیــش ماشــینآال­ت خودکارســا­زی بیــک در اختیار شــرکت دیگــری قرار گرفــت. آن شــرکت هــم حاال بــا نام ایرانی دیگری خــودکار تولید میکند و در بــازار حضور دارد. مــا هم از این طــرف تولید دیگری داریم و تعطیل نکردهایــم. در حال حاضر ۰۳۱ کارگر ثابت داریم. ماجرای واردات و قبضه بازار توســط کاالهــای چینی عرصه را بــرای مــا هم تنــگ کرده اســت، ولی هر دورهای مشــکالت خاص خودش را دارد. امیدواریــ­م قضایــای اخیر که دســت و بــال ارزی مــا را تنــگ کرده، حل و فصل شود.»

رفوگــران از دستفروشــی کــردن به تأســیس کارخانــه بیــک و ثبــت نــام خودکار رســید و بعــد از تغییرات بازار نیــز تصمیــم به تولیــد کاالهــای دیگر گرفت.

او تأکیــد میکنــد:«االن هــم مشــغول کارهســتیم، نــه کارگــر کــم کردهایــم و نــه تغییراتــی در کارخانه هایمان داده شــده اســت. کسانی که از تعطیلــی بیک حرف زدهاند، یقیناً هدفشان این بوده است که به موج ناامیــدی و اخبــار منفــی در جامعــه دامــن بزننــد. مــن تکــرار میکنم که چــرا دوســتان مــا هــم بــه ایــن اخبار دامن میزنند؟»

با وجود تمام مشکالت اقتصادی، رفوگــران کارخانه بیــک را حفظ کرده است و معتقد است که میشود نبض تولیــد را در هر شــرایطی بــا مدیریت زنــده نگــه داشــت. ایــن کارآفریــن ریــش ســفید دربــاره موفقیتــش میگوید:«من در حدود ‪۰4 ۰۳،‬ ســال خــودکار بیک را تولیــد میکردم، هم قیمتش را نگه داشتم و هم کیفیتش را حفظ کردم. در طول این چند دهه هم هزار اتفاق افتاد.

بخشــی از بســتر کار ما به اقتصاد مملکــت برمــی گــردد ولــی کارفرما هم نقــش خودش را دارد. میشــود بــه هــر قیمتــی که شــده اســت، آدم کیفیــتاش را بــه خاطــر خــودش حفــظ کنــد. اگــر خودســتایی نشــود، همه کار به خاطــر تجربه و مدیریت است. آدم باید خودش را با حوادث روز تطبیق دهد. مشــکالت همیشــه هســت و باید این مشکالت را با صبر و درایت حــل کنیم؛ مدیریت همین است.»

در انتهــا علــی اکبــر رفوگــران، مؤســس و مالــک کارخانــه بیــک از مشــکالت این روزهایشان هم چنین روایــت میکنــد:« در حــال حاضــر نوســان ارز، بزرگتریــن لطمــه را بــه شــرکتهای بدهــکار ارزی میزنــد. خــود مــا هــم یکــی از این شــرکتها هســتیم کــه از این نظــر خیلی لطمه خوردهایــم. مشــکل اصلــی مــا برای این پرداخت بدهیهاســت که وقتی قیمــت ارز بــاال مــیرود، چنــد برابــر میشــود. اما باز هم مشــکلی نیست کــه کار مــا را لنگ کــرده باشــد، اصالً نمیتوانــم تصور کنم که بدون تولید کــردن، زندگــی شایســتهای داشــته باشم.»

 ??  ??
 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran