فرهنگ عامه و سنت
«فرهنــگ» در زبــان و ادب فارســی واجد معناهای گوناگون و گستردهایســت که در مقایسه با سایر زبانهای خارجی از وســعت و غنای بینظیری برخوردار اســت. واژه فرهنگ با مفاهیم گوناگون و بیانهای مختلف نزدیک به هم در زبان فارســی به کار رفته اســت. این واژه از دو واژه «فر» و «هنگ» ترکیب یافته است. با مراجعه به فرهنگهای معتبر فارسی اطالعاتی به شرح ذیل فراهم میگردد: « فر-(به فتح فا و سکون را) به معنای شأن، شوکت و شکوه، برازندگی و شکوه، آواز و آهنگ، توانایی، عدالت و امامت و جز اینها .... هنگ- به معنای سنگینی و تمکین و وقار، قصد و اراده و آهنگ جایی و سویی، زور، دریافت فهم، قوم و قبیله و لشکر و سپاه، نگاهداری و جز اینها...» فرهنگ در رابطه با جامعه نیز معانی گوناگونی مییابد؛ فرهنگ زائیده جامعه استودرحرکتطبیعیخودبا«فطرت»بیگانهنیست.فرهنگمتعلقبهتمام افراد یک جامعه اســت و نقشــی یگانهســاز و توحیدی دارد. فرهنگ قوهای است که جامعه را به کمال میرســاند. فرهنگ از ارزشهای جامعه نشــأت میگیرد و با آنها یکی میشود. ارزشهای برین و متعالی جامعه، به فعالیتهای فرهنگی حقانیت میدهد. علم و هنر و معرفت و فقه و شــریعت، جلوههایی از فرهنگ جامعه هســتند که افراد در زیســت همه جانبه انســانی خود آن را فرا میگیرند. فرهنگ به معنای میراث روحی و معنوی جامعه به وسیله (آموزش و پرورش) از نسلیبهنسلدیگرمنتقلمیگردد.فرهنگدرتحولاستومردمهنگامساخته شدن آن را بارور نیز میسازند. ■ فرهنگعامه،تعاریفوویژگیها فرهنگ عامه در ایران برگردانی برای واژه «فولکلور» )Folklor( اســت که امروزه بحثــی مهم در مردمشناســی به شــمار مــیرود. البتــه ایــن واژه بواقع بازســازی واژه «انتولــوژی» )Anthology( بــوده اســت کــه در زبانهــای اروپایــی بخصوص فرانســه کاربرد داشــته و در حال حاضر نیز این واژه که واژهای مرســوم در علوم به معنای «مردمشناســی» اســت در انگلســتان جای خود را به واژه انسانشناســی anthropology(یــعامتجا )Social و در امریــکا )Cultural anthropology( داده اســت و واژه فولکلــور چندان واژهای مرســوم در این کشــورها نیســت. امــروز واژه فولکلوربیشتربهمعنایدانشغیرنخبگاندرتاریخانسانشناسیمطرحمیشود و رابطــه نزدیکی با واژههایی همچــون Pop culture و Popular Calture به لحاظ معناییدارد. اما واژه فولکلور که مرکب از دو بخش Folk به معنی توده و مردم و Lor به معنی دانش است، نخستین بار توسط یک باستان شناس انگلیسی ویلیام جان تامز (با نام مستعار «آمبروز مورتون») در سال 1846 میالدی پیشنهاد میشود. «ویلیام تامز، فولکلور را بهعنوان جانشینی برای اصطالحات نادرست «عتیقات عامیانه» پیشنهاد کرد که عتیقهشناسان انگلیسی و زبانشناسان آلمانی در نیمه نخست ســده نوزدهــم میالدی بــرای مطالعه راه و رســم زندگی طبقــات پایین اجتماع ساخته بودند. ویلیام تامز، فولکلور را گونهای نظم علمی میدانست که موضوع آن بحث درباره دانش عامیانه و آداب و رســوم ســنتی اســت. اگرچه از نیمه دوم قرن نوزدهم همگام با گسترش علوم اجتماعی و بخصوص مردم شناسی شاخه جدیدفولکلوررفتهرفتهتوسعهیافت،لیکنهمیشهبهعنوانیکنظامعلمیکه بــه موضوع خاصی میپردازد و در خود آن موضوع نیــز گونهای ابهام وجود دارد به کار رفته است. پژوهشــگران ابتــدا «فولکلور» را فقــط ادبیات عامه میدانســتند، مانند قصهها، افســانهها، آرزوهــا، ترانههــا، مثلها، متلهــا، معماها و غیره. امــا کمکم تمامی سنتهایی که در افواها آموخته میشود و آنچه مردمان در زندگی خارج از دبستان فرا میگیرند، جزو آن گردید. چندی بعد جستوجوکنندگان اعتقادات و اوهام، پیشگویی درباره زمان، نجوم، تاریخ طبیعی، طب و آنچه دانش عمومی نامیده میشد مانند گاهنامه، سنگشناسی، جانور شناســی و داروهایی را که عوام بهکار میبردندبهاینعلمافزودند. ■ فرهنگعامهوسنت موضوع فولکلور پرداختن به جنبههای ســنتی جامعه، یعنی شیوههای اعمال، رفتار، عادت و باورهای سنتی است، بنابراین در فرهنگ عامهشناسی، سنت، یک واژهبنیادیاستکهایندانشراازدانشهایدیگرمتمایزمیکند.درزبانفارسی واژه ســنت سه کاربرد عامیانه، مذهبی و علمی دارد. در کاربرد عامیانه، واژههای ســنت و سنتی مترادف کهنه و قدیمی و گاهی منسوخ و متروک هستند. در دین، سنت، مفهومی مقدس دارد و به معنای ودیعه الهی است که توسط گذشتگان به ما رســیده است و امکان هیچگونه دخل و تصرف و تغییری در آن وجود ندارد و نگهداری و آموزش آن به دیگران و نســلهای آینده وظیفه هر دیندار اســت. از نظر علمای اســالم «ســنت» معنای «طریقه» و «سیره» میدهد، که مسلمانان ملزم به عمل کردن به آن هســتند. در فرهنگ عامهشناســی، تعریف و برداشت خاص علم مردمشناســی از ســنت در نظر اســت. از این دیدگاه، سنت مجموعه افکار، عمل و اعمال و احساسات و در حقیقت میراث مشترک زندگی اجتماعی یک گروه است که از نسلهای گذشته به جا مانده است. افراد معموالً برای انجام اعمالوپذیرشافکاروبروزاحساساتیکهسنتیهستندنیازیبهدلیلندارند،زیرا جنبههای ســنتی جامعه در بین عموم افراد متداول است. از دید مردمشناسی، جنبههای ســنتی جامعه در بین عموم افراد متداول است. از دید مردمشناسی، جنبههــای ســنتی فرهنگ نه تنها میراث گذشــته اســت، بلکه هر عنصر ســنتی حامل یک ارزش و مبین داوری جامعه درباره چیزی اســت. هر جامعهای آداب را به خوبی میشناسد و پارهای از آنها را پسندیده یا ناپسند میداند. سنت، حفظ داوریهای جامعه است و هر عنصر سنتی از یک ایده و ارزش حکایت میکند. ■ فرهنگعامهدرایران بحث فرهنگ عامه و پژوهش در این زمینه نیز جای بحث دارد، هم در رابطه با نخســتین پژوهشها و نخستین پژوهشگر ایرانی عالقهمند به این موضوع و هم کارهای انجام گرفته در این رابطه؛ که البته بسیاری از پژوهشهای فرهنگ عامه درباره فرهنگ ایرانی را مستشرقین و پژوهشگران خارجی انجام دادهاند. برخی منابع صادق هدایت را بهعنوان نخستین فردی میشناسند که بهصورت علمی و آکادمیک بنیاد روشهای مطالعه فرهنگ عوام را پیریزی کرده است و با انتشار آثاری همچون «اوسانه»(0131ش)، «نیرنگستان»(2131ش)، «ترانههای محلی عامیانــه»(8131 ش) و مقالههایــی در روش تحقیق بهعنوان یکی از بنیانگذاران و پیشــگامان این دانش در ایران شــناخته میشــود. اما به گفته ابوالقاسم انجوی شــیرازی، یکــی از دوســتان هدایــت، نخســتین فردی کــه مســائل فولکلوریک را گردآوری و تألیف کرده اســت، آقای جمال خوانســاری است. وی تحقیقات خود را در کتابی بهنام «عقایدالنساء» گردآوری کرد. این کتاب که مورد توجه مردم نیز قرار میگیرد، در میان عوام به اســم «کلثومننه» معروف اســت. این کتاب دارای نثری شیوا و آمیخته به طنز است و برخی آداب و معتقدات زنان دوره صفویه در آن نوشته شده است. به طور کلی میتوان گفت که از آغاز نخستین سالهای سده چهاردهم ه. ش چند نفر از نویسندگان، دانشمندان و پژوهشگران ایرانی با آگاهی از فرهنگ و زبان غربی و آشــنایی با فرهنگ عمومی در غرب و چگونگی شــیوه و روش غربیها در زمینه پژوهش درباره فرهنگ عامه، این دانش جوان را به مردم ایران شناســاندند. این دانشــمندان و نویســندگان، هر یک به ذوق و سلیقه خود، معادلی فارســی در برابر واژه انگلیســی «فولکلور» مانند: فرهنگ عامه، فرهنگ عــوام، فرهنگ عامیانه، فرهنــگ مردم، دانش عامه، ادب عامــه، دانش مردم و دانش تودهها را وضع و معرفی کردند. اصطالح «فرهنگ عامه» را نیز نخستین بارمرحوم«رشیدیاسمی»استاددانشگاهتهراندربرگردانکلمهفولکلوربرگزیده و بهکار برده است. محمدعلیفروغیوچندیننفرازدانشمندانونویسندگاندیگرهمچونحسین کوهی کرمانی، عباس شوقی، علی اکبر دهخدا، امیرقلی امینی، صادق هدایت، دکترمحمدجعفرمحجوب،علیبلوکباشی،صادقهمایونی،ابوالقاسمفقیری، ابراهیم شکورزاده، هوشنگ پورکریم، جالل آلاحمد، دکتر غالمحسین ساعدی، جواد صفینژاد ...و نیز با همت و عالقه و پشــتکار به بررســی فرهنگ و ادب توده مردم و گردآوری و انتشار صورتهایی از فرهنگ عامه ایران پرداختند.