Iran Newspaper

تندروهاوعا­فیتطلبهارا­حاشیهنشینک­نید

پیشنهاد عباس سلیمی نمین به اصول گرایان و اصالح طلبان دفاع از دولت روحانی به نفع جامعه است

- رضوانه رضایی پور خبرنگار

عباس سلیمی نمین اگر چه معتقد اســت که اعتماد عمومی در ایران به حد نگرانی نرسیده اما انکار نمیکند که فاصله مردم و مسئوالن بعد از سالهای اولیه انقالب بتدریج بیشتر شده است. او البته دالیل خاصی برای این ادعا دارد و تأکید میکند که در شرایط فعلی جریانهای سیاسیبایدب­یشازگذشتهب­ایکدیگرگفت­وگوکرده،تندروهاراب­هحاشیهبران­ندواختالفا­ترا کناربگذارن­د.اینتحلیلگر­وچهرهبرجست­هاصولگرانس­بتبهواکنشه­ایتوهینآمی­زبرخی چهرههای تندرو نســبت به نامه سردار ســلیمانی به رئیسجمهوری هم انتقاد کرده و معتقد است که دفاع از دولت روحانی در این شرایط به نفع جامعه است. مشروح گفتوگو با مدیر دفترمطالعا­توتدوینتار­یخایرانراد­رادامهمیخو­انید.

■ در چهلمین ســال اســتقرار نظــام جمهوری اســالمی به نظــر شــما چــه اتفاقاتــی میتواند موجبنگرانی­باشد؟ انقــالب اســالمی و بعــد از آن اســتقرار نظــام جمهوری اسالمی، به پشــتوانه قدرت مردمی توانست شــکل بگیرد. یعنی تنها نقطه اتکای آن، قدرت و توان ملی است و هر نوع تهدیدی هــم از این جنبــه متصــور اســت. در واقع تنها راهی که میتوان با قدرتی مقابله کرد، مسیری است که قدرت در آن شکل گرفته است. ما این امــر را در تاریخ ایران به کرات شــاهد بودهایم. وقتــی قدرت ملی را در زمان مشــروطه شــکل دادیم، انگلیســیه­ا توانســتند با نفوذ به درون نهضــت مشــروطه و بــا ایجــاد اختــالف بیــن بخشهــای متعدد، آن را از مســیر خود خارج کنند. علیرغم اینکه شــاهد پیوند روحانیت و روشنفکران و اقشار مختلف اقتصادی جامعه یعنــی بــازار بودیم دشــمن آنقدری توانســت نفــوذ کنــد که ایــن جریاناتــی که به هــم پیوند خورده بودند و قدرت ملی را شکل داده بودند در برابــر هــم بایســتند و درپی حــذف یکدیگر بربیاینــد. طبیعتاً مشــروطه از درون تهی شــد و منجــر بــه دیکتاتوری بســیار وحشــتناکت­ر از قبل خود یعنی دوران پهلوی شد که مقابله با آن ســختتر از مبــارزه با قاجار بــود. ما همین مســأله را در تجربــه نهضت ملی شــدن نفت هم داشــتیم و امروز هم به طریق اولی همین روشهــا در ســطح بســیار گســتردهتر­ی دنبال میشــود تــا قــدرت ملــی در داخــل تضعیف شــود. در نتیجه ممکن اســت یا از طریق کودتا یا شیوههای دیگری، حاکمیت ملی را در ایران تضعیف کرده و منجر به شکلگیری ابزارهای تسلطبیگانه­باشیم. ■ احتمــال ایــن عوامــل را میبینیــد؟ یعنــی احتمــال رخدادهــای تلخی که منجر به تســلط بیگانهشود؟ بله؛ امــا راه چاره برای آن وجــود دارد. البته که مهمتریــن نگرانــی مــا در ایــن 4 دهــه، ایجــاد فاصلــه بین ســاختار حکومتــی و پایگاه اصلی قدرت آن یعنی مردم است. این ایجاد فاصله بــه طــرق مختلــف دنبــال شــده اســت. گاهی بــه لحــاظ امنیتی، گاهــی اجتماعــی و آخرین شیوهای هم که در حال حاضر پیگیری میشود اقتصادی است. یعنی قصد دارند جامعه را به این جمعبندی برسانند که این حاکمیت ملی قادر به حل مشکالت اقتصادی جامعه نیست و در مســیری خالف منافع ملت در زمینههای اقتصادیحرک­تمیکند. نســل جوان باید آن ایــام را درک میکرد. االن وزنی که باید نســل جوان داشــته باشــد، ندارد لذا با یکسری موجسازیها اذهانشان جابهجا

میشــود. وقتی شــما بــا یک جملــه در فضای مجــازی ذهنتــان به یــک قضاوت میرســد و موجی ایجاد میشود؛ این فاجعه است. امــروز نســل جــوان بــا بدتریــن نــوع رســانه روبهروســت. معلــوم نیســت که چه کســی آن را تولید کرده اما شــما از آن استفاده میکنید و به یک قضــاوت هم میرســید. بخصوص اگر چندتا از این مطالب بیهویت همزمان منتشر شود از درستی آن مطمئنتر میشوید. عامــل بعــدی بیاعتقــاد کــردن جامعــه بــه مصالــح ملــی اســت. یکــی از شــیوههایی کــه امــروز در قالب فرهنــگ- نمیخواهم بگویم فرهنــگ عمومــی- ارائه میشــود، این اســت که هر کســی باید به فکر خودش باشــد. در این شرایط فردیتگرایی بشدت رشد میکند. این با فرهنگ ملی ما نه تنها ســازگاری ندارد بلکه بسیار هم در نزد گذشتگان ما منفور است. عامل دیگر ایجاد اختالفات اساسی بین ارکان مختلــف کشــور از طریــق نفــوذ اســت. وقتــی کودتــای 28 مرداد پیروز میشــود هم فداییان اســالم را به شــهادت میرســاند، هم مصدق را زندانــی میکنــد و هــم کاشــانی را بــه انــزوا میکشــاند. تصور غلط این بود که اگر نهضت شکســت بخورد یکــی از آنها آلترناتیو دشــمن میشــود. نمیخواهــم بگویــم کــه اختالفــات داخلی نباید وجود داشــته باشــد اما هرگز این اختالفــات نبایــد بــر تضادهــای ما با دشــمن برتریپیداک­ند.عاملدیگرای­جادنگرانیا­ست. میخواهند هر بخشی را به گونهای نگران کنند. مــ ِن مذهبی را نگــران میکنند کــه مذهب در حال تضعیف اســت و ما بیخــود از انقالبی که ریشــه مذهــب را میزنــد، حمایــت میکنیم. میگویند که در زمان شــاه مذهب خیلی قویتر بــود. در زمینه اقتصــادی هم این گونه اســت. شــما میتوانیــد در جامعه التهاباتــ­ی را ایجاد کنید تا فردی که صاحب ســرمایه است نگران شود و احســاس عدم ثبات کند و سرمایه خود را بــه امــارات و ترکیــه ببرد. بعضــی را در مورد مسائلاجتما­عینگرانکرد­هواحساسناا­منی در جامعه ایجاد میکنند. جامعه ما امروز باید خوشــحال باشد که اگر فسادی رخ داده نه تنها مخفــی نمیماند، بلکه بیشــتر از حد معمول همبزرگنمای­یمیشود. ■ اینکــه بزرگنمایــ­ی میشــود یا نــه یک بحث است و بازخوردهای منفی فسادها برای جامعه یک بحث دیگر. به هر حال مردم نسبت به این پروندههای بزرگ فساد حساس هستند و این در اعتمادعموم­یتأثیرسوءد­ارد. چون مــا در اینجا تبیین نداریــم. چون کولهبار تجربیــات تاریخ از ما جدا شــده اســت. تفاوت فاحش اینجاست که در کشوری که فساد است کسی حتی جرأت نمیکند شبنامه منتشر کند. در دوران پهلوی ســاواک حتی جرأت نمیکرد یــک خط گــزارش در مــورد اقدامــات خانواده پهلــوی و فســاد آنها حتی به صورت ســری به شــاه بدهد. این فســاد با فســاد امروز که در هر جامعــهای وجود دارد قابل مقایســه نیســت. امــروز فســاد را از یــک جایــی به بعــد هدایت بیرونی میبینــم. در یکی از شــهرها منکری را شاهد بودیم. آن را بالفاصله به صورت خبری به این شــرح که تجاوزات فراوانی شکل گرفته، مخابــره کردیــم. در حالــی کــه بعــد تحقیــق میشــود و میبینند که خیر، خودفروشیها­یی وجــود داشــته اســت. ابتــدا گفتــه میشــد کــه دختری از محل خود ربوده شــده و مورد تجاوز قرار گرفت اما بعد مشــخص شــد که خود آن فرد با مرکز فساد در ارتباط بوده است. مقابله با فســاد بســیار کار خوبی اســت. اینکه حســاس باشــیم و هشــدار بدهیم خوب است امــا باید مراقبت هم کرد که بیخــود جامعه را از وقــوع یک امری ناامن نکنیــم. کنترل کردن فســاد در زمینــه مســائل اقتصادی و سیاســی کار خوبی اســت که همه رســانهها آن را انجام میدهند. اما باید توجه داشت که اگر منجر به نگرانی در جامعه شود نتیجه عکس میدهد. ■ فکرنمیکنید­ایناحساس نگرانیمردم­یکی از نشــانههای همــان فاصله مــردم و حاکمیت اســت؟ در حالی که این همه در اظهارنظرها­ی مســئوالن بر پیوند بین مردم و حاکمیت تأکید میشــود اما در عمــل ظاهراًچیز دیگــری اتفاق میافتد؟ یکی از عوامل همین است. برگردیم به عقب. مســئوالن مــا پــس از پیــروزی انقــالب چگونه شــهید شــدند؟ شــهید مطهــری در عــرض خیابان بدون محافظ راه میرفت که شهیدش کردند. ســپهبد قرنــی را دم در خانهاش زدند. کســی که قبل از این اتفاق، رئیس ســتاد ارتش بــود هیــچ محافظــی نداشــت. اینهــا مردمی زندگی میکردند. چه کســی باعث شد که این ارتباطــات کمرنــگ شــود و بــه صــورت قهری بین مردم و مســئوالن فاصله بینــدازد؟ غیر از امریکاییهـ­ـا؟ آنها گروههایــی را اجیر کردند تا کار تروریســتی را دنبال کنند و با زدن مسئوالن بین آنها با مــردم فاصله بیفتد. هرچقدر آنها در حــذف فیزیکی موفق میشــدند مســئوالن مجبــور بودند که حفاظت از خــود را باال ببرند تــا مأموریــت گروههایی را که مــورد حمایت از امریــکا اســت، بیاثر کننــد. اولیــن گام جدایی مسئوالن از توده مردم ترورهای دهه 60 بود که مدتها بعد مشخص شد کار امریکاییها بود. ■ فکــر میکنیــد اینکه همــه مشــکالت را به آن ســوی مرزها حواله دهیم، افکار عمومی را قانع میکند؟ ترورهای دهه 06، سی سال است که به پایانرسیده. هــم دشــمن نقــش داشــت و هــم زیادهخواهی­هــای بعضــی از مســئوالن. زیادیخواهـ­ـی برخــی از مســئوالن بــه عنــوان تفکری در برابر تفکر انقالب بتدریج جای خود را باز کرد. این در همه انقالبها هســت. اما در ســالهای اول انقالب، چون حضــرت امام به عنوان شاخص حضور داشتند مسئوالن کمتر جرأت میکردند کــه به زیادهخواهی­های خود رسمیت ببخشند یا حتی آن را علنی کنند. خود امام سمبل سادهزیستی بودند و مقید بر اینکه مسئوالن فاصله خود را با مردم زیاد نکنند. در سال 61 به دلیل اینکه بخش اعظم نمایندگان قصد ســفر به حج را داشتند، قرار بود مجلس به مــدت یک ماه تعطیل شــود. چند روز بعد نماینــدگا­ن مالقاتــی بــا امــام داشــتند. امــام پرســیدند که «من شــنیدم مجلس را تعطیل کردهایــد. آقای رئیس مجلــس این چه بحثی است؟ امروز باالترین عبادت خدمت به مردم است و تعطیلی مجلس معنی ندارد.» گفتند این کار تبعیض است و اگر هم تبعیض نباشد و آقایــان بــا پــول خــود برونــد؛ تعطیــل کردن مجلــس معنــی نــدارد. امــا پــس از آن هیأت رئیســه مجلس در ایــن مورد اعــالم کردند که حج واجب است و هیچ کسی نمیتواند جلوی این کار را بگیرد. ســالهای بعد هم دیدیم که نصف بعثــه، نمایندگان مجلــس بودند که با پول مردم در مکه حضور داشتند. بنابراین اول از همــه تبعیض با پوشــش اعتقادات مذهبی ایجاد شد و کم کم به جاهای دیگر کشیده شد. یکــی از آفتهای جدی امروز همین اســت که مسئوالن به طبقه خواص تبدیل شدهاند. ■ در برابر این پدیــده به هر حال مقاومتهایی بایــد میشــد روحانیــت کــه مدعــی اســت و بخصوص ائمه جمعه نمیتوانســ­تند جلو این اتفاقرابگی­رندیااینکه­برخیازآنها­همبههمین مسیررفتند؟ دوران جنگ مســئوالن تمایالت خود را خیلی نشان نمیدادند. هر روز شهید میآوردند. هر روز خیابانها یک تشییع را به خود میدید. آن موقعخیلیجر­أتاینکهبگو­یندمامیخوا­هیم زندگــی لوکس داشــته باشــیم وجود نداشــت. یکبار مســئوالن دولتی مالقاتی با رهبر معظم انقالب داشــتند. آنجا گفتند که اگر وزیری خود اتومبیل داشته باشد، حرام است که از ماشین دولتــی اســتفاده کنــد. اگــر میتوانید ماشــین تولید داخلی استفاده کنید و اگر مسأله امنیتی ندارید، حرام است که ماشین خارجی بخرید. وزرا بعــد از ایــن مالقــات با رئیــس جمهوری مالقات داشتند و گفتند که با این نظرات فقهی که رهبــری دادهاند چه کنیم؟ میدانید که چه برخوردنامن­اسبیصورتگر­فت؟گفتندببینی­م خود آقا در مورد استفاده از ماشین خارجی چه خواهند کرد بعد ما تصمیم بگیریم. در حالی که حفاظــت رهبری با یک وزیری که سیاســی نبوده و هیچ خطری او را تهدید نمیکند، اصالً قابلقیاسنی­ست. یک عدهای بحثشان از یک جایی به بعد این نبود که منافقین جان مــا را تهدید میکنند. تا زمانی که اسرائیلیها وارد کار ترور دانشمندان هســتهای نشــده بودنــد، تهدیــدی در مــورد ترور نداشــتیم. منافقین هم در مســیر کســب اطالعات قرار گرفتــه بودند و تا مدتها بحث تــرور را کنار گذاشــته بودند. در آن شــرایط باید بالفاصله شرایط تغییر میکرد. باید به حالت عادی بازمیگشــت­یم. ستاد شــورای عالی ائمه جمعه مالقاتی با رهبری داشتند. آنجا هم این بحث مطرح شــده بود. آقا گفتند دیگر تروری نیســت و دلیلی نــدارد که ائمه جمعــه راننده داشــته باشــند. واکنــش برخــی از ائمه جمعه خیلــی خــارج از انتظار بــود. برخــی از آنان در برابر نظر رهبری مقاومت کرده بودند. طبیعی بــود اســتاندار­انی که با چند محافظ و ماشــین به جایــی میرفتند ائمــه جمعه را هــم آلوده

مقابله با فساد بسیار کار خوبی است. اینکه حساس باشیم و هشدار بدهیم خوب است اما باید مراقبت هم کرد که بیخود جامعه را از وقوع یک امری ناامن نکنیم. اینکه ما در جریان اصولگرایی از رقابتهای سیاسی تأثیر گرفتهایم و به قوه قضائیه نپرداختیم یک واقعیت است. ما نباید متأثر از رقابتهای سیاسی میشدیم و باید به میزان تأثیرگذاری قوه قضائیه توجه میکردیم؛ نه به دلیل ضدیت

میکردند. ماشینی را به امام جمعه میدادند و او هم احساس میکرد که اگر ماشین نداشته باشــد، ســطحش پایینتــر از فرمانــدار و یــا استاندار است. فرهنگی را به کشور آوردند که ما سالهای اول انقالب با آن مقابله کرده بودیم. ■ به هر حــال االن تذکرهــا و ابــراز نگرانیهایی مبنــی بــر کاهش اعتمــاد عمومــی وجــود دارد بخصوصکهدرش­رایطجدیدبر­خیالقاییأس و ناامیدی هم به آن اضافه شــده اســت. راهکار شمادراینبا­رهچیست؟ اعتماد عمومی هنوز پابرجاست. هم در زمان حیــات امــام و هــم در زمــان کنونــی نظــام از باالترین سطح اعتماد عمومی برخوردار بوده اســت. چون تــا زمانی کــه جایگاه بــاالی نظام دچار آلودگی نیســت امیدواری بــرای جامعه زنده اســت. اگر عدم امیــدواری به نقطه صفر رســیده بــود دشــمن وارد تهاجــم میشــد. به نظر شما چرا دشمن نمیتواند به ایران حمله نظامی کند؟ چون قدرت ملی هنوز براســاس اعتماد بــه رأس نظام وجــود دارد. آدمهای با اعتقــاد و ایمــان به ســالمت در رأس نظام کم

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran