Iran Newspaper

استفاده از ظرفیت چهرههای بانفوذ در سیاست خارجی

جاوید قرباناوغلی، دیپلمات پیشین ایران در گفتوگو با «ایران» پیشنهاد داد

- مریم ساالری خبرنگاردیپ­لماسی

بــی تردیــد پیگیــری و دســتیابی بــه اهــداف اعالنی و عملیاتی کشــور خاصه در شــرایطی که دولتمــردا­ن امریکا عزم خود را برای فروپاشــید­ن توافق هستهای به عنــوان یکــی از اهرمهای اعتمادســا­ز ایران و جهان غرب جــزم کردهاند، فارغ از هماهنگی و یکدســت بــودن نهادهای تصمیمگیــر در سیاســت خارجــی ایران ممکــن نخواهد بــود. گــزارهای که جاوید قرباناوغلی، دیپلمات پیشین کشورمان در گفتوگــو بــا «ایــران» بــه آن اشــاره میکنــد. او معتقــد اســت بــرای شــنیده شــدن صــدای ایــران در جهــان، اجماع نهادهــای داخلــی پیرامــون سیاســت خارجی و پیرو آن بهرهگیری از چهرههای ســمبلیک نظــام بــرای پیگیــری اهداف کشور ضروری به نظر میرسد.

مجموعــه گســتردهای از تالشهــای دیپلماتیک چه در قالب رایزنی مقامهای وزارت امور خارجه با مسئوالن کشورهای مختلــف و چــه رایزنــی فرســتادگا­ن ویژه کشــور با ســطوح باالی سیاسی کشورهای طرف مذاکره به جریان افتاده اســت تا در مقطع حســاس کنونی پیگیر منافع کشور در چارچوب برجام باشند. این کوشش تا چه اندازه میتواند اهداف یاد شــده کشور راتحققبخشد؟

در شــرایط بعــد از خــروج امریــکا از برجام و اقدامات بســیار ســختگیران­های که این کشــور با بازگردانــ­دن تحریمهای ســنگین و فلجکننــده دنبــال میکنــد، نخستینگام،مجموعهتالش­هاییاست کــه دولت در حد توان برای خنثیســازی اقدامات تخریبی امریــکا در پیش گرفته است. فردی در امریکا بر سر کار آمده که خب پیش از حضورش وعده کنارهگیری از برجام را داده بود و پس از مسئولیتش هــم این وعده را عملی کــرد. به هر حال بزرگتریــن دســتاورد دیپلماســی دولــت آقای روحانی در چهار سال اول دستیابی بــه برجام بوده اســت کــه نه فقــط برای ایــران بلکه برای جامعــه بینالملل هم بســیار حائز اهمیت بوده و به هر ترتیبی باید حفظ شــود. بنابرایــن مجموعه این تالشهــا در چارچــوب حراســت از ایــن دســتاورد مهم جهانی معنادار میشود. البته من معتقدم ما باید از همان موقع که اوباما رئیس جمهوری پیشین امریکا در حــال ترک کاخ ســفید بــود و ترامپکه مواضعش پیــش از آن درباره برجام معلوم بــود- با فاصله زمانی چهارماهه بعــد از انتخابــات روی کار آمد، اقدامات دیپلماتیک جــدی پیرامون حفظ توافق هســتهای را آغاز میکردیــم. یعنی نباید منتظر میماندیم کــه این اتفاق بیفتد و بعد اقدامات را شروع کنیم. این البته به این مسأله باز میگردد که بعضاً یک فاز تأخیری در مجموعه دولت درخصوص تحــوالت و نحــوه کنــش و واکنــش بــه موضوعــات دیــده میشــود. در حالی که زمــان مواجهــه بــا رویدادها بســیار حائز اهمیت است.

آیــا اقداماتی که اینک از ســوی ایران در مواجهه با سیاست تخریبی امریکا دنبال میشود، با نیازها و هزینههایی که متحمل میشود،متناسباست؟

معتقدم سوای تأخیری که در واکنش بــه رویدادهــا داریــم، هــم وزن کاری کــه امریــکا بــا یــک موتــور بســیار متحــرک دیپلماتیک در اجماعســاز­ی علیه ایران انجام میدهــد، حرکت نمیکنیم. خب اقداماتی در سطح فرستادن فرستادهها و چــه بســا رایزنیهــا­ی ناپیــدا از ســوی سفرای ما در کشورهای مختلف مناسب اســت امــا بایــد توجه داشــت کــه امریکا نشــان داده هنــوز قــدرت بســیار زیــادی برای متقاعد کردن کشــورها در پیوســتن بــه سیاســت تحریمهــای خــود علیــه ایــران دارد. بــه عنوان مثال یک هشــدار ترامپ درباره اعمال تحریمهای ثانویه، کشــورهای بزرگــی ماننــد چیــن و هنــد و برخــی از کشــورهای اروپایــی را در ادامــه مــراودات اقتصادی با ایران متزلزل کرد. این نشان میدهد امریکا از قدرت باالیی در دنیا برخوردار اســت. خــب در مقابل این سیاست ما باید دو کار انجام دهیم؛

یــک؛ همیــن اقداماتــی کــه از طریق رایزنــی مســئوالن مختلــف پیگیــری میشــود، دنبال شــود اما با بهرهگیری از ظرفیتهای سطوح باالتر از دیپلماسی. مــا در ایــن رابطــه نباید بــه ســفر و دیدار شــمار خاصــی در دولت یا فرســتادگا­نی کــه قبــالً هــم مســئولیته­ایی داشــتند بســنده کنیــم. اگــر یک بــرآورد درســت داشــته باشــیم، متوجه میشــویم که ما ظرفیتهــای بزرگــی در داخــل کشــور از رجــال سیاســی و آنهایــی کــه حتــی االن خــارج از دولــت هســتند داریــم کــه این چهرههــا بــا اقدامــات حتــی ســمبلیک میتواننــد خیلــی کمــک کار دســتگاه دیپلماسی کشــورمان باشند. این خأل به طــور جدی دیده میشــود و فکر میکنم قناعــت کــردن بــه یک عــده خاصــی در مجموعه دولت و یا حاکمیت و در سطح دیگر که به هر حال تجربههایی داشتند و دارند، کافی نیست.

نکتــه دوم ایــن اســت کــه مــا در کنــار اقداماتدیپ­لماتیکواعز­امفرستادهه­ای ویــژه نیازمنــد تصمیمگیــر­ی بــرای اقدامات ویژه در ســطوح باالی حاکمیت هســتیم. یکســری اقدامــات در چارچوب جهتگیریهــ­ای سیاســت خارجــی مــا تأثیــری بــه مراتــب بیشــتر از رایزنیهای دیپلماتیــ­ک دارد. بــه عنــوان مثــال االن دنیا نــگاه میکند که مــا رو در روی امریکا ایســتادها­یم. مــن معتقــدم چنانچــه مــا اقداماتــی در منطقــه در قالــب تضمیــن یــا تســهیل سیاســتهای منطقهایمان در مناطــق بحرانــی از جملــه ســوریه، عربســتان، یمــن و عــراق انجــام دهیــم، پیامهــای روشــنتری را بــه دنیــا و حتــی امریکاییها خواهیم فرستاد و این به نظر مــن حتی میتواند به عنــوان یک رویکرد مطــرح شــود. منتها همــان فرســتادگا­ن سمبلیک در ســطوحی که مناسب است و قــدرت مذاکره دارند بایــد بروند و این را تبدیل به دســتاورده­ای سیاســی کنند. به نظرم کار دوم تأثیرش خیلی بیشتر از کار اول است.

یکــی از چالشهایــی کــه پیرامــون تصمیمگیری و اجرای سیاستهای کشور در عرصه سیاســت خارجی وجــود دارد، فقــدان هماهنگی میان نهادهــای ذیربط داخلی اســت کــه بعضاً با طــرح مواضع هزینه ساز از سوی دستگاهها و تریبونهای غیرمرتبــط با دســتگاه دیپلماســی همراه اســت. بــا وجــود چنیــن دشــواریها­یی چگونه میتوان سیاســتهای مورد نظر دولــت را بــا هــدف کاســتن از تنشهــا و تعمیق همکاریهای اقتصادی و سیاسی بویژه با کشــورهای حوزه غــرب عملیاتی کرد؟

ایــن موضوعــی اســت کــه حاکمیت بایــد بــه آن ورود کند و بکوشــد تا فرآیند تصمیمســاز­ی و اجرایــی کــردن آن بــه نحوی باشد که یک صدای واحد از کشور دربــاره موضوعــات سیاســت خارجــی شنیده شــود. چند صدایی برای سیاست خارجــی، یک آفــت جدی اســت اگرچه برخــی تصــور میکننــد بــه نفــع دولــت است و باعث تقویت مواضع خارجی آن میشــود امــا این مربوط به زمانی اســت کــه جناحهای مختلــف حاکمیت درباره یک موضع هماهنگ باشند ولی چنانچه ایــن هماهنگــی نباشــد، در آن صــورت ارســال پیامهای مختلف، میتواند همه زحمتهای وزارت خارجه را بر باد دهد. نکتــه دوم این اســت کــه وقتی کشــور به این بلوغ سیاســی رسیده باشد که اجرای اهــداف کالن اســتراتژی­ک خــود را دنبال میکند، به وضوح مســئولیت اجرای آن را بــه نهاد مربوطه مشــخص کند. یعنی بایــد معلوم شــود که قوه مجریــه مأمور پیگیری این سیاستهاســ­ت یا نهادهای دیگر. ما در تقســیم نقشها هوشمندانه عمــل نمیکنیــم و ایــن باعث میشــود همان چندصدایی در ایران شــکل بگیرد کــه از پیامدهــای آن این اســت که طرف مقابل ما نمیداند اصالً باید با چه کسی مذاکره کند.

بنابراین بــا وجود چنیــن ناهماهنگی میان نهادهای داخلی نشان دادن ابتکار عمل و بهرهگیری از ظرفیت فرستادگان ویــژه در عرصه سیاســت خارجی خیلی در گرهگشــایی در مشــکالت سیاســت خارجی تأثیرگذار نخواهد بود.

بلــه؛ نظــام جمهــوری اســالمی باید بــه جد در این رابطــه تصمیمگیری کند. مــا همیشــه میگوییم سیاســت خارجی ادامه سیاســت داخلی اســت. نمیتوان در سیاست داخلی بســته عمل کرد و در عرصــه خارجی خیلی باز. ایــن دو با هم نمیخواند. هر که به این دو سیاست نگاه کند، به یکی از این دوتا شک میکند.

یعنــی شــما در داخــل نســبت بــه یــک ســری از شــخصیتهای سیاســی اســتاندار­دهای دوگانــه داریــد. یعنــی یــک حــرف ثابــت از ســوی دو چهــره متفــاوت، بــرای یکی هزینهســاز اســت و بــرای دیگری نه. خــب اینها بــرای ما در دنیا مشــکلآفری­ن اســت. اگر یک چهره سیاســی کــه قبــالً دارای منصــب مهمی بــوده و بــرای کشــور یــک ظرفیــت ملی محسوب میشــود، توان و اعتباری برای اعمال و پیشبرد سیاستهای نظام دارد باید بدون هیچ بخلی از آن فرد استفاده کــرد و نســپردن مســئولیت بــه او، تلــف کردن ظرفیتها و کج سلیقگی است.

شــما به لزوم هماهنگ ساختن نهادها در سیاست خارجی که در واقع مسئولیت آن برعهده نهادهای باالدستی حاکمیت اســت، اشــاره کردید. اما بخشهایی هم هســتند کــه رســانهها آنهــا را نمایندگــی میکنندواتف­اقاًمواضعآنهاب­اواکنشهای خارجی مواجه میشود... برای جلوگیری از چنین رویدادهایی چه باید کرد؟

چنانچه رســانهها وابســته بــه دولت و نهادهــای رســمی حاکمیــت نباشــند، مواضــع آنهــا در چارچــوب آزادی بیــان قابــل دفــاع اســت امــا وقتــی نشــریهای و رســانهای بــه نهــادی وابســته اســت و تمــام بودجــهاش از همان نهــاد تأمین میشــود امــا مواضعــی ضــد رویکــرد رسمی سیاست خارجی مطرح میکند، برای دیپلماســی و کل کشور هزینهساز و تنشزاست و مدیریت کردن پیامدهای آن کار آســانی نیســت. بــه عنــوان مثال رســانهای کــه قطعاً غیرمســتقل اســت وقتــی تیتــر میزنــد فــالن کشــور هــدف بعــدی موشــکهای یک جریان اســت، خب این مواضع برای کشــور هزینههای سنگین دارد و دستگاه دیپلماسی ما اگر برای موضع این نشــریه مورد سؤال قرار بگیرد، به دلیل وابســته بودن آن نشریه به یک نهاد حاکمیتی براحتی نمیتواند این مسأله را حل کند.

اینجاســت کــه بایــد گفــت اختــالف ســلیقه در داخل هر چقــدر هم که وجود داشته باشد، باید در سیاست خارجی به یک وحدت نظری رســید و در جایی این موضوع را حل کرد. در کشــور ما شــورای عالــی امنیت ملــی محل مدیریــت این اختالفات پیشبینی شــده اســت. منتها باید دید که آیا حرف این شورا شنوندهای دارد و آیا اساساً اجماعی در شورای عالی امنیت ملی پیرامــون این موضوع وجود دارد؟

از جمله اختالف نظرهایی که در عرصه سیاســت خارجــی وجــود دارد، اختالف نظر پیرامون سیاســتهای مورد پیگیری دولت نســبت به کشــورهای حوزه شرق و غرب و انتقاد از ســهم اعتباری است که کشــورهای شــرقی در سیاســت خارجــی ایــران دارنــد. ارزیابیتــ­ان از این اختالف نظرهاچیست؟

معتقــدم کار بــا همــه ایــن کشــورها اشــکالی نــدارد امــا بایــد بــا هوشــیاری، واقعبینی و تمرکز بر خواستههای منافع ملــی خودمــان از تمــام ظرفیتهــای موجــود اســتفاده کنیم. اطمینــان بیش از حــد بــه روســیه و چیــن در مقاطــع حساس اشــتباه اســت کما اینکه دیدیم کــه در طــول دوره اوبامــا ایــن دو کشــور بــه هــر 6 قطعنامه شــورای امنیــت رأی مثبــت دادند. حاال ممکن اســت برخی از تحریمهــا را در چارچــوب منافــع خودشــان پیــروی نکــرده باشــند امــا در مجامع بینالمللی مانند شورای امنیت و آژانــس بــا امریــکا همراهــی کردنــد. انتخاب کشــورها باید بر اساس منافع ما و شــرایط ایجاد شــده در جهان باشد اگر این را مد نظر داشــته باشیم و بخواهیم از اهرم چینی و روسیه برای تحریک اروپا یا امریکا استفاده کنیم، کار خوبی است. منتهــا رفتــن به دامــن یکــی و فراموش کردن آن جناح دیگر خطایی است که در طول چند ســال گذشــته مرتکب شدیم. معتقــدم در مقطع کنونــی در عین نگه داشــتن چین و روســیه باید به کم کردن اختالفــات بــا اروپــا هــم توجــه ویــژهای داشــت. امنیــت اروپــا بــرای آنها بســیار حائــز اهمیــت اســت و اگــر موضوعاتی ماننــد فعالیــت موشــکی ایــران آنهــا را نگــران میکند، باید در قالب یک ســری گفتوگوهای ســازنده ایــن دغدغهها را رفــع کرد. اما تا چنیــن موضوعی مطرح میشــود به دالیلی که پیش از این اشاره داشــتم، یــک جریانــی در داخل شــروع بــه فرافکنــی و داد و فریــاد میکنــد و مانــع تحقق ایــن مذاکرات کــه میتواند اختالفات اروپا و امریکا را حداقل درباره ایران تعمیق کند، میشود.

حتی در مورد ترامپ هم همین طور اســت. وقتی آقای ترامپ بــا وجود همه تنشهایــی که ایجاد کــرده، میگوید من منتظــر روزی هســتم کــه از ســوی ایــران بــه من تلفن شــود، یعنی دارد ســیگنال میفرســتد، نمیگویم باید به آنها زنگ بزنیم ولی چنانچه چراغ سبزی هم آمد، براحتی با یک فحش کیهانی به استقبال آن نرویم.

اگر یک چهره سیاسی که قبالً دارای منصب مهمی بوده و برای کشور یک ظرفیت ملی محسوب میشود، توان و اعتباری برای اعمال و پیشبرد سیاستهای نظام دارد باید بدون هیچ بخلی از آن فرد استفاده کرد و نسپردن مسئولیت به او، تلف کردن ظرفیتها و کج سلیقگی است

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran