Iran Newspaper

مؤمن به شعِر فارسی

- حمیدرضا محمدی

با شیوه عاشقان سخن مىگويم با لهجه عارفان سخن مىگويم از آنكه به پارسى سخن مىگويم با لحن فرشتگان سخن مىگويم

گلرخسار صفیآوا

دلبســته ايران اســت و وابسته زبان فارســى. درســت مثــل همــه ما كه در اين جغرافیای سیاســى زيســت مىكنیــم و دل در گــرو آن داريــم. امــا او در ورای ايــن مرزها زاده شــده و روزگار مىگذراند؛ جايى كه در گذشــته جزيى از خراســان بود. خراســانى كه يک سويش در ايرا ِن امروز بود و ســوی ديگرش تا قزاقســتا ِن امروزی مىرفت و پهلــو بــه پهلــوی چیــن و اســتان ســین كیانــگ مــىزد. حاال آن ســرزمینها را بــه ايرا ِن فرهنگى مىشناســیم كه تاجیكســتا­ن بخشــى از آن اســت و تاجیکهــا گروهــى از مردمان اين گســتره عظیــم آن. در میان ايــن تاجیکها، بانو «گلرخســار صفىآوا» اما حلقه پیوندش شــعر است. اگرچه به ناگزير، به خط ســیريلیک مىنويسد اما فارسى، زبانــى اســت كه بــا آن ســخن مىگويــد. او گــواه بــارز اين مدعاســت كه از پس سالهای حكومت شوراها، هنوز هم فارســى، در آن خطه دوستان و دوستدارانى دارد و اكنون، دو ســوی اين خط را جمهوری اســالمى ايران و جمهوری تاجیكســتا­ن گرفتهاند. هرچند رخدادهای عالم سیاست، تیرگىها و دلخوریهايى را پديد آورده باشد اما كیست كه منكر شود، فرهنگ همیشه بر سیاست چربیده است. اگر سالح سیاســت، توسل به آتش اســت، فرهنگ، گفتوگو را مستمســک قرار مىدهد. بىترديد ايــن بانوی تاجیک كه 26 آذر ســال گذشته، به هفتاد ســالگى گام نهاد، فارغ از آنكــه يک شــاعر باشــد، شــخصیت شــاعری دارد. او در شــعر معاصــر تاجیكســتا­ن، جايگاهــى بــس رفیــع دارد. مردم آن ســرزمین محترمش مىدارنــد و وقتى صحبت از شــاعران امروز تاجیكستان مىشــود كمتر كسى يا كمتر كتابى اســت كه از بانو گلرخسار نگويد و ننويسد. اشعار او، زبانى شیرين و روان و صمیمى دارد و غالباً از مادر، وطن، شرح دلدادگىها مىسرايد. او ذهن و زبان خود را متعهد به میهن و ســرزمین آبــا و اجــدادیاش مىداند. چنانكه «محمدرضا شــفیعى كدكنى»، دربارهاش نوشــته اســت: «احساســات ايرانــى خانــم گلرخســار ورای معیارهايــ­ى بــود كه مــا در میان خودمان داشــتهايم و داريــم. وقتى از «حضــرت حافظ» ســخن مىگفــت چنان بود كــه يكى از مؤمنــان متعصــب دربــاره امــام يــا پیامبر ســخن بگويد. از او پرســیدم كــه بعــد از حافظ كدام شــاعر؟ مكثى كرد و گفت «ســعدی، بهدلیل اينكه زمینه را برای ظهور حافظ تــا حدی آمــاده كــرد».» آنانى كــه گلرخســار را از نزديک مىشناســند نیــک مىدانند كه او چه عشــق شــورانگیز­ی بــه ايــران و ادبیات پارســى دارد و با چه ارادتــى از رودكى، فردوســى، حافــظ و ســعدی ســخن مىگويــد و حتــى از میــان ســرايندگا­ن معاصر ايران، بــا بزرگانى چون مهدی اخوان ثالث، ســیمین بهبهانى، هوشــنگ ابتهاج(ســايه) و محمدرضــا شــفیعى كدكنــى ديدار داشــته اســت. او كه بــه ايران عشــق مــىورزد و هرگز خــود را از جامعــه ادبى ايــران جــدا نمىدانــد، تازهترين دفتر شــعرش بــا عنوان «چراغ ســرخ تنهايى» كه شــامل مجموعهای از رباعیات و دوبیتىهايـ­ـش اســت، پايیــز ســال گذشــته، بــه همــت پژوهشگاه فرهنگ فارســى ـ تاجیكى در دوشنبه(پايتخت تاجیكستان) انتشار يافت.

 ??  ??
 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran