Iran Newspaper

ترس از مرگ

داروها: رمانهای «برفک» و «صد سال تنهایی»

-

«داروی رمان» نام روشـــی اســـت که این روزها در مراکز درمانـــی دنیـــا بـــه کار مـــیرود و روز بـــه روز نیـــز کاربرد بیشـــتری در التیام زخمها و دردهای روحی و روانی پیدا میکند. در این شـــیوه درمانی، ابزار کار و راه درمان نه داروها و مواد شـــیمیایی است و نه ســـایر نسخههای آزموده شـــده؛ در این روش، «رمانها» هستند که به کمک انســـان میآیند تا دردهایش را درمان کننـــد. رمانها کمک میکنند تـــا بیمار(خواننـــده) با الهـــام از تجربه زیســـته شـــخصیتها­ی رمانهایی که میخواند، کمکم آرام بگیرد و مســـیر خود را در زندگی پیدا کند. کتاب «داروی رمان» نوشـــته «اال برثود» و «سوزان الدرکین» دایرةالمعا­رفی برای این روش درمانی است که از این پس هر آخرهفته، بخشی از آن را میخوانیم:

آیـــا تا به حال بـــه این فکر کردهاید که دیگران چطور با خیال محو شـــدن از صحنه روزگار کنار میآیند؟ آیا تا به حال پیش آمده نیمهشـــب غرق در عرقی ســـرد، چســـبیده به تختخوابتان با این فکر از خواب بپرید که ابدیت روز افزون عدم وجود در انتظارتان اســـت؟ شما تنها نیستید. آگاهی از مرگ چیزی است که ما را از حیوانات متمایز میکند و نحوه کنار آمدن مان با مرگ، ما انسانها را از یکدیگر متفاوت میکند.

در رمـــان «برفک» دان دلیلـــو، مردی به نام جک گلدنـــی که در کالجی به پروژه مطالعات هیتلر مشغول است، دائماً از فکر و خیال مرگ در رنج است. جک مدام به این فکر میکند که کی میمیرد، آیا او زودتر میمیرد یا «بابت» همســـرش (مخفیانه امیدوار اســـت بابـــت زودتر بمیـــرد)، و حتی بـــه اندازه ســـوراخها، شـــکافها و درزهای قبرش هم فکر میکند. روزی متوجه میشود که بابت هم درســـت به اندازه او از مردن میترســـد. تا آن موقع، همسر بلوند و عزیزش که نشـــانهای از «روشـــنای روز و تراکم زندگی» بود میان او و ترسش ایستاده بود. این کشف تکانهای بود بر روح او و شناختی از زوایای دیگر ازدواج موفقشان.

جـــک همه مباحثهها و فلســـفهها را زیر و رو کرده بـــود تا بر ترس از مرگش غلبه کند. نتیجهبخشتر­ین روش برای آرام کردن خودش این بود که بنشیند و بـــه خواب رفتن فرزندانش را تماشـــا کند، کاری که باعث میشـــد احســـاس کند به عنوان بخشـــی از نظام عارفانه، او هم وجودی مقدس دارد. آنهایی که آنقدر خوششانس بودهاند که خوابیدن فرزندانشان در نزدیکی خود را تجربه کردهاند، میدانند که این مرهمی است که ما گاه نه فقط بر روی این ترس، که برای از بین بردن تمام ترسهایمان به کار میگیریم.

شـــاید یکـــی از واگویههـــ­ای ذهنـــی جک به درد شـــما هـــم بخـــورد. اگر نه دســـتکم، کتاب ســـر و صدای ســـفید به شـــما کمک میکند به ترسهایتان بخندید. دلیلو نویســـنده­ای طناز اســـت، و توصیفهایش از تقالی جک برای ادای کلمات آلمانـــی میتواند رأی ما را برای بامزهترین متن در ادبیات از آن خود کند. ســـعی کنید شـــبها که ترس از مرگ وجودتان را احاطه کرده است این کتاب را بخوانید تا شـــاهد این باشد که ابهت ترستان فرو میپاشد و خنده جای آن را میگیرد.

اما دوای دیگری که میتوانید کنار تختتان بگذارید و به عنوان مرهمی برای دردتان از آن اســـتفاده کنید، رمان «صد سال تنهایی» است. این رمان درباره خانـــواده بوئندیـــا در دهکدهای به نام ماکوندو اســـت و میتوانـــد بارها و بارها خوانده شـــود، همانگونه که رویدادهای آن در حلقهای ابدی تکرار میشوند و آنقدر غنی نوشته شـــده که با هر بار خواندن غنیمت و نکتهای تازه در آن پیدا میکنید. داســـتان این رمان یک قرن به طول میانجامد، مرگهای بســـیاری در آن روی میدهنـــد و شـــخصیتها نقش خـــود را در جریـــان طبیعی نظم اطرافشان پذیرفتهاند و این میتواند برای شما الهامبخش باشد.

اگر هنوز چنین نیســـت، همچنان به خواندن ادامه دهید. دوباره و دوباره. و شبی شاید همانطور که مشغول خواندن صفحه آخر آن هستید، میبینید که چطـــور به همه چیزهای خوب نیاز پیدا میکند و از همه مهمتر ســـرانجام نیاز به رسیدن به پایان. منبع : گاردین

 ??  ??
 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran