Iran Newspaper

جوانان وارد تشکیالت شوند، کهنساالن به اتاق فکر بروند

فیاض زاهد در گفتوگو با «ایران» از ضرورت بازنگری در اصالحات میگوید:

- رضوانه رضاییپور خبرنگار

«اصاح اصاحات» واژهای اســت که به تازگی بــه لغتنامه جریــان اصاحطلب اضافه شده است. تاش برخی اعضای ایــن جریــان کــه بــا نــگارش نامــهای به رهبر معنوی خود آغاز شــد، با اظهارات تئوریســین ایــن جنــاح هــم وارد مرحله جدیــدی شــد. اگرچــه تاکنون خبــری از به ثمر نشســتن این نامه و تئوری جدید ســعید حجاریان به گوش نمیرســد اما چهرههــای سیاســی کــم و بیش بــه این وحــدت نظــر رســیدند کــه میتواننــد با دستکاری کوچکی در ترکیب این جریان و نمود آن شــورای عالی سیاســتگذا­ری، به تغییرات مبارکی برسند. فیاض زاهد فعــال سیاســی اصاحطلــب، بــا اعام موافقت خود در این زمینه از پیرمردهای پا به ســن گذاشــتهای میگوید که در این جریان حضور دارند و الزم اســت با نقل مــکان به اتاقهــای فکر جایشــان را به جوانترهابد­هند. مشروح این گفتوگو را در ادامه بخوانید:

بحثاصالحاص­الحاتچندوق­تیاست که بر ســر زبانهــا افتــاده اســت. از آقای حجاریان گرفته که بحث تشــکیل هسته ســخت اصالحــات را مطــرح میکند تا برخی دیگر از چهرههای اصالحطلب که در تأیید این اظهارات خواستار تغییراتی اعم از شکلی و ماهوی در بدنه اصالحات هستند. شــما چقدر قائل به انجام چنین اصالحاتیهس­تید؟ قطعاً این نیاز جدی احســاس میشــود که در دو سطح سختافزاری و مکانیزم اجرایــی و تشــکیاتی اصاحطلبــی در ایران یک بازبینی صورت بگیرد. این امر بیشــتر متد و شــکل پردازش این جریان سیاســی را هدف قرار میدهد. شخصاً از مدتها قبل در مصاحبهها و نوشتارهای مختلفی اعام کردم از منظر مانیفست و جهانبینــی، در جریــان اصاحــات نیازمند بازبینی هســتیم. یــک تغییر در آن، تغییر شــکلی اســت و منظور سعید حجاریــان از بهکارگیری هســته ســخت، پیدا کردن راهکار مناســب برای پرهیز از ورود چهرههای فرصتطلب یا ناآشــنا به فرهنگ یا فرآیند اخاقی، شخصیتی یا سیاسی نگرش اصاحی است. چیزی را هم که من مد نظر داشتم، این بود که ما در دستیابی به خواستهها و مطالبات اجتماعــی، بازنگــری شــرایط پیرامونی، تحلیــل اوضاع منطقهای و یــک راهبرد بینالمللین­یازمندیکما­نیفستجدید هســتیم. ایــن مانیفســت از ایــن جهت اهمیــت دارد کــه ابعاد و شــاخصهای مختلــف یک نگــرش را با هــم میبیند. یعنــی در آن، بخشهــای فرهنگــی در تعــارض بــا بخــش اجتماعــی قــرار نمیگیرنــد و این دو بخــش در تعارض بــا اقتصاد یــا حوزههــای بینالملل قرار ندارند. شــاید در نظــر برخی خوانندگان مطلب، این خودش یک نوع بازگشــت ایدئولوژیک باشد. اما منظورم متصلب اندیشیدننی­ست. منظورتانچی­ست؟ مــا بایــد بتوانیــم آدمهــا را درســت اندازهگیــ­ری کنیــم تــا هــر کســی کــه از راه میرســد، نتوانــد بــه خواســتهها­ی انتخاباتــ­یاش برســد. نتوانــد در زمــان انتخابــات و تنها برای اینکه وارد لیســت انتخاباتــ­ی شــود و از مزایــای جریــان سیاسیاستفا­دهکندبهتری­نبهرهبردار­ی را انجــام دهــد. از آن باالتــر اینکه ما باید ببینیــم کــه چــه تغییــرات اجتماعی در باورها، نگرشهــا، رویکردها و تعامات درونی جامعه ایران شکل گرفته است. اولویــت امــروز جامعه ایران چیســت؟ مــردم ایــران در برخــورد بــا مشــکالت و معضالتسیاس­یواقتصادیط­رفدارچه نوعرویکردی­هستند؟ افکار عمومی یک فرآیند ســیال اســت. شما نمیتوانید با نگرشهای متصلب ســراغ جامعه برویــد. جامعــهای که در دو ســال قبــل بــه شــما رأی داده لزومــاً در دو ســال آینــده بــه شــما رأی نخواهد داد. جریــان اصاحــات اگــر میخواهــد همچنان در صحنه سیاســی ایران باقی بماند باید متناســب با سؤالهای جدید پاسخهای جدید ارائه کند. طبیعتاً همه آنچه را که در گذشته احساس میکردیم درســت اســت در فرصتهــای جدیــد میتواند نادرســت تلقی شــود، لذا فارغ از تمرکــز بر اصــاح تکنیکی و روشــمند جریــان اصاحــی، به بازنگــری عمیق و جدیوساختار­مندتوسطتئو­ریسینهای برجسته جریان خودمان باور دارم. پیشنهاد برای اصالح اصالحات در زمان مناسبیصورت­گرفتهاست؟ اتفاقــاً بعــد از رویدادهای دی ماه ســال 96 روشــن شــد که ما درک نادرســتی در بســیاری از حوزهها داریم. از آن باالتر به دلیــل ریــزش محبوبیــت اصاحطلبان و تهدیــدات داخلــی و بینالمللــ­ی نیازمندیم که مجدداً وضعیت خودمان را مــورد ارزیابــی قرار دهیم. در 40 ســال گذشــته کشــور ایران همیشــه در شرایط حســاس بــوده و ایــن بهانــهای نیســت کــه مــا بــه خودانتقــا­دی دســت نزنیم و بازبینی دقیقی از شرایط آن پیدا نکنیم. اگــر میخواهیــم در انتخابــات آینــده یا در ســپهر سیاســی ایــران نقشآفرینــ­ی کنیم حتماً باید در مکانیسمهای ارتباط مجدد و طرح اندیشههای نوین خودمان با مردم دســت به بازنگری دقیق بزنیم. اما معنی این کار این نیســت آنهایی که به هــر دلیلــی در شــورای اصاحطلبان قــرار نگرفتنــد، احزابــی کــه در حاشــیه هستند و کسانی که در بین افکار عمومی پایــگاه اجتماعــی ضعیفــی دارنــد، این تغییــر و بازســازی را بهانــهای بــرای بازگشــت خودشــان قرار بدهنــد. و البته منظور آنهایــی که به صورت ریشــهای و دغدغهمنــد بــه دنبــال اثرگذارتــ­ر کردن اصاحات هســتند به هیــچ وجه حضور خودشــان در ایــن مناســبات را مــد نظر ندارند. بهشورایعال­یسیاستگذار­یاشارهکردی­د. صد نفر از جوانان اصالحطلب نامهای را هم به این منظور خطاب به آقای خاتمی نوشتهاند و انتقاداتی را نسبت به ترکیب آن وارد دانســتند. انتقادات وارد شــده به شورایعالیر­اقبولدارید؟ بــدون تردیــد مــا اصاحطلبــا­ن از نظــر الیهبنــدی اجتماعــی دچــار تغییــرات جدی شــدهایم. جریان اصاحطلب در میان خــود پیرمرد زیاد دارد و بخشــی از آنها هم بازنشســته شــده و بیکار هستند و خدمــات درخشــانی هــم در گذشــته داشتهاند و چه بسا عاقهمند نیستند که عرصــه را به جوانترها واگذار کنند. البته این کار هم نباید تحت احساسات و یک شبه صورت بگیرد. ما باید تدبیر مناسب و دقیــق داشــته باشــیم. بــه ایــن معنــا که دســته دســته نیروهــای جــوان را وارد تشکیات کنیم و دســته دسته نیروهای کهنســال را بــه اتاقهــای فکــر منتقــل کنیــم. این امر نیازمند مطالعه بررســی تجربههای مختلف در کشــورهای دیگر اســت. انگلیس، فرانســه و امریکا از یک سو و کره جنوبی و مالزی در سمت دیگر و کشــوری ماننــد چیــن و تجربیاتــش از حزب کمونیست از مواردی است که باید در این زمینه مورد نظر ما قرار بگیرد. بحثــی کــه مدتهاســت در مــورد اصالح طلبــان مطرح میشــود، جدایی آنان از بدنه اجتماعی است. االن خیلی از منتقــدان به جریــان اصالحات همین امر را دلیل کمرنگ شــدن اعتمــاد مردم نســبت به آنــان میداننــد. ایــن جدایی آیا آفتی بــرای این جریــان در کوتاه مدت وحتیبلندمد­تمحسوبنمیش­ود؟ در یک ســطح این انتقاد وارد اســت اما نبایــد فرامــوش کــرد کــه وقتــی جریان اصاحات به عنوان یک جریان سیاسی به قدرت میرســد طبیعی اســت که در راســتای بهکارگیــر­ی ایدههــا و نظــرات خــود در جهــت ارائه خدمت بــه مردم فعالیت میکند. وقتی یک نفر استاندار، وزیر، معاون وزیر، نماینده ...و میشود، دسترسی به او به نسبت دورانی که بیکار بــوده ســخت میشــود. در این شــرایط بایــد مکانیزمی در روابــط عمومی یا در رســانهها و یا در سیســتمهای مدیریتی ایــن افــراد به کار گرفته شــود کــه رابطه خود را با خاستگاه و نیروی اجتماعی که از آن برآمدهاند، قطع نکنند. این انتقاد وارد اســت امــا نبایــد به شــکل عوامانه بــا آن برخــورد کــرد. طبیعتــاً برخــی درگیر مســئولیتی هســتند تــا بتوانند به شعارهای سرداده خود تحقق ببخشند. بخشــی از اینها هم افرادی هستند که از ابتدا اصاحطلب نبودند. تا مدیر شدند همان میز مدیریت آنها را اصاحطلب کــرد. طبیعتــاً افــراد در ایــن شــرایط به نیروهــای حامی خود توجهــی ندارند و لطمــات ســختی را بــه بدنــه اجتماعی وارد میسازند. حلاینمشکلچ­گونهامکانپ­ذیراست؟ بــه نظــر میآیــد احــزاب و چهرههــای برجســته اصاحطلــب بــه صــورت رندوم میتوانند جلســات هماندیشــی برگــزار کننــد و در معــرض ایــن نظرات قــرار بگیرنــد. میتینگهــا­ی فصلــی در اســتانها و شهرســتانه­ای بزرگ برگزار کنند. چهرههای اصاحطلب در سراسر کشــور میتواننــد با یک نقشــه روشــن و از قبــل تهیه شــده در جریــان ماقاتها و دیدگاههــا قــرار بگیرنــد. بخشــی هــم بــه نظــام متصلــب اداری برمیگــردد. بسیاری از چهرههای اصاحطلب مایل بودند که وارد دولت شــوند، اما ســاختار مــورد نظر ســازمان اداری و اســتخدامی کشور انعطاف الزم را ندارند. وقتی آقای احمدینژاد صدها هزار نفر را وارد بدنه دولــت کرد، در واقع ســنگینی آنهــا را بر دوش این دولت انداخت. وقتی مدیری بخواهد از نسل جدید استفاده کند، از این امکان برخوردار نیست. امــا مشــکل اصالحطلبــ­ان یکــی دو تــا نیســت. آنها مدتی اســت که بــا گروهی بــه نــام برانــدازا­ن هم روبــهرو شــدهاند. ایــن موضــوع مخصوصــاً از دیمــاه 96 بیشــتر دیــده شــد. وضعیــت به شــکلی اســت که حتــی از ســوی خارجنشــین­ان هم انتقاد زیــادی به اصالحطلبان و البته شــخص آقای خاتمــی مطرح میشــود. آیــا برانــدازا­ن را در قامــت یــک رقیــب میبینید؟ واقعیــت ایــن اســت کــه جریــان اصاحطلــب و رهبــر معنــوی آن آقای خاتمی،سنگرجمهوری­اسامیهستند. اگــر افــکار عمومــی از اصاحطلبان گذر کننــد و ناامیــد بشــود، معنــای آن ایــن خواهد بــود که امکان اصــاح و پیگیری مطالبات مبتنی بــر روشهای مدنی در ایــران جوابگو نخواهد بود. اگر این اتفاق بیفتــد، بهــره آن را اعضــای پایــداری و نخواهند بــرد بلکه جریان برانــداز از آن سود میبرد. مجموعه رفتار تندروها هم به این دلیل کــه از طرفــی ارزیابــی دقیــق از شــرایط کشــور ندارنــد و از طرف دیگــر توانایی و کارآمدی الزم را ندارند، باعث نمیشود که در مقابل برانــدازا­ن قرار بگیرند. اوج کارآمــدی آنها در دولت یکدســت آقای احمدینــژا­د خــود را نشــان داد که هنوز هم کشــور درگیر فجایع آن اســت. اینها در زمین براندازان بازی میکنند. جراید افراطی، صدا و ســیما و برخی مقامات پازل بازی جنگ روانی براندازان هستند. رقیبقویبهش­مارمیآیند؟ در حــال حاضــر برانــدازا­ن رقیب جدی نیســتند، امــا اگــر فرآیندهــا بــه ســمت اصــاح نــرود، چه بســا تا دو ســال دیگر امکان مانور بیشتری پیدا کنند.

در حال حاضر براندازان رقیب جدی نیستند، اما اگر فرآیندها به سمت اصاح نرود، چه بسا تا دو سال دیگر امکان مانور بیشتری پیدا کنند ما اصاح طلبان در دستیابی به خواستهها و مطالبات اجتماعی، بازنگری شرایط پیرامونی، تحلیل اوضاع منطقهای و یک راهبرد بینالمللی نیازمند یک مانیفست جدید هستیم

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran