لعنت به هرکسی که داستان را لو دهد

یــک هارد و فلش پــرو پیمان، لپ تاپ یــا تلویزیــون و گوشــهای کــه بشــود ولو شــد و راحت چشــم دوخت به تصویر! همینهــا کافــی اســت تا چند ســاعت و حتــی یــک روز تعطیل مخــت درگیر باشــد. غــذا؟ پشــت همان لپ تــاپ یا جلــوی تلویزیون میشــود بــا چیپس و پفک سر کرد. خواب؟ تا جایی که بشود بایــد مقاومت کــرد و از الی پلکهایی که سنگین شده دید و بعد هم همانجا از هوش رفت. ســریال دیــدن حــاال کاری اســت کــه خیلــی از مــا بــه آن عــادت کردهایــم. دنبــال ســریالهای جدیــد و خــوب و مشــهور دنیــا میگردیــم و هنــوز تمــام نشــده دلشــوره میگیریــم مبادا دستمان خالی بماند. سریال بخشی از زندگیمان شــده آن هــم در قحطی سریالهای خوب تلویزیون خودمان. گیم آو ترونز، خانه پوشــالی، خاطرات ندیمــه ...و میتواننــد ســاعتها میخکوبمــان کننــد و حتــی متوجــه نشــویم عقربههــا چطــور پشــت ســر هــم میدونــد. مخصوصــاً حــاال کــه دانشــگاهها تعطیــل شــده و روزهــا و ســاعات بیشــتری بــرای وقــت گذرانی داریم. پیــدا کردن کلونیهای حرفهای سریال هم در شبکههای اجتماعی کار چندان سختی نیست. یکیاش محمد 20 ســاله کــه حســابداری میخوانــد و روزی یکی دو ســاعت ســریال میبیند چون به نظرش تجربه جدیدی اســت. البتــه این تنهــا تفریح محمد نیســت. او ســراغ بیلیــارد و وقــت گذرانــی بــا دوستانش هم میرود اما برای سریال حتمــاً زمان جــور میکند: «شــده همه وقتــم را خالی میکنم تا ســریال ببینم چون واقعاً دوست دارم.» نیمــا 27 ســاله اســت و لیســانس زبان انگلیسی دارد. او هم برای سریالها کم وقت نمیگــذارد. به قول خــودش 3 یا 4 ســاعت. یعنی اگر وقت داشــته باشد روزی 3 یا 4 قسمت و وقت هم نداشته باشــد حتمــاً یــک قســمت را میبینــد. دلیــل نیمــا هــم بــرای وقــت گذرانــی پــای تلویزیــون و لپ تاپ شــبیه خیلی از ماســت: «وقتــی خانــه هســتم کاری نیســت انجــام بدهــم و بهتریــن کار به نظرم دیدن فیلم و ســریال است. جای گردش و تفریح را هم برایم میگیرد.» اما ایــن تنها دلیل نیما برای تماشــای ســریال نیست: «حواســم را از اتفاقات روزمــره پــرت میکنــد. دلیــل اصلــی سریال دیدنم این است.» ســمیرا هم تقریباً همین دلیل را برای تماشــای ســریال و وقت گذرانــی با آن دارد: «ســعی میکنم با ســریال دیدن خودم را از فضا دور کنم و با جریان آن کمی از موقعیتی که دارم دور شوم.» ســمیرای 24 ســاله بــا ایــن کار حس و حالــش را تغییر میدهد: «اگر ســریال خوبــی باشــد قطعــاً حالــم را خــوب میکنــد و حــس و حالــم بــه زندگــی تغییر میکند ولی اگر کار هیجان انگیز دیگری باشد خب اولویتم همان است و بعد دیدن سریال.» او یک رکورد تماشای سریال هم دارد: «یک ســریال بــود که جریانــش خیلی برایــم جالــب بــود. از عصــر که شــروع کردم تا فــردا صبح پای لپتاپ بودم. خسته شدم و داشتم بیهوش میشدم وگرنه باز هم ادامه میدادم.» خانوادههــا چنــدان ســریال دیــدن جوان ترها را دوســت ندارند و معموالً به آن اعتــراض میکنند. فاطیما بارها ایــن اتفــاق را تجربــه کــرده و میگوید: «مــادرم مــدام اعتــراض میکنــد و میگویــد همه زندگیت شــده ســریال. مــدام گوشــه اتاقت هســتی و نه حرف میزنــی و نــه در کارهــای خانــه کمک میکنــی. من اما کار خــودم را میکنم. این روزها هیچ چیــزی برایم جذابتر از سریال نیست.» ■ لینک دانلود نداری؟! روشهای پیدا کردن سریالهای خوب برای تماشــا و وقت گذرانی با آنها بین بیشتر تماشاگران یکســان است. وقتی سریالی خوب باشد خیلی زود حرفش در فضای مجازی و بین سریال دوستان میپیچــد و همــه بــه یکدیگــر توصیــه میکننــد. از تکنیک و بــازی بازیگران و خالصه داســتانش میگوینــد تا بقیه را برای دیدنش مجاب کنند. اما این تنها راه نیست؛ سریالها هم مانند فیلمها در ســایتهای مطــرح فیلم و ســریال امتیــاز میگیرنــد. امتیــازی کــه توســط مخاطبــان و منتقــدان بــه آنهــا داده میشود و نشــان میدهد ارزش دیدن دارنــد یا نــه. این راه هم بــرای انتخاب ســریالی که قرار است چند ساعت پای آن بنشینیم قابل اعتماد است. بــازار ســریالها در فضــای مجــازی بســیار داغ اســت. بازیگــران هرکــدام از ســریالها در توئیتــر و البتــه بیشــتر اینســتاگرام صفحهای دارنــد با اعضا و طرفداران بسیار. عکسهای هر فصل (سیزن) یا هر قسمت را آپلود میکنند و خبــر میدهنــد که قرار اســت بزودی فصــل جدیــد بــه دســت طرفدارانش برسد یا کارگردان عوض شده ...و

ادامه در صفحه بعد