تقدیس پرخاشگری در سایه نادیده گرفتن اصول انسانی
پرخاشــگری و خشونت یکی از رفتارهایی اســت کــه بهصــورت طبیعــی در میــان انســانها دیــده میشــود. در حقیقــت پرخاشــگری دارای ارزش تکاملــی اســت یعنی گاهی اوقات موجــود زنده برای بقا و زنده ماندن ناچار به پرخاشــگری است. گاهی هم ممکن است تالش برای حفظ نظــم، موجــود زنــده را بــه پرخاشــگری وادار کنــد. این رفتار در میــان جانوران نیز دیده میشــود، اما باید دانســت در بیشتر مواقع پرخاشــگری در انســان رابطه خود را بــا مســائل تکاملــی از دســت میدهد. یعنــی افــراد بــرای رســیدن بــه قــدرت و تســلط بر منابع مالی دســت به خشونت و پرخاشــگری میزنند. معموالً این رفتار به شــکلهای گوناگون دیده میشود که از میان آنها میتوان به پرخاشــگری کالمی یــا فیزیکــی اشــاره کــرد. البتــه گاهــی هم شکلهایپیچیدهاینظیرطنزوکاریکاتور به خود میگیرد که نشــاندهنده نوعی از پرخاشگری اســت که بهصورت مستقیم قابــل عرضه نیســت. در این میــان آنچه تأمــل برانگیــز اســت توجــه به ایــن نکته اســت که گاهی در شــرایط ویژه رفتارهای پرخاشگرانه در جامعه گسترش مییابد یــا حتــی تشــویق میشــود. بــرای نمونــه نمایشبیشازحدفیلمهایسینمایییا مجموعههایتلویزیونیکهپرخاشگریرا بهصورتعریاننمایشمیدهندموجب یادگیری رفتارهایی از این دســت در میان مخاطبان بخصوص کــودکان و نوجوانان میشــود. در چنیــن شــرایطی مخاطــب آموزههای خود را در همان زمان یا سالها بعــد مــورد اســتفاده قــرار میدهــد. در حقیقتنمایشافرادپرخاشگربهصورت قهرمــان در فیلمهــا یــا مجموعههــای تلویزیونی موجب نوعــی قهرمان پروری منفی خواهد شــد. باید دانســت نمایش قهرمانانمنفیموجبآموزشنادرست در بینندگان میشــود. نمونه آشــنای این مورد فیلم قیصر است که در آن میبینیم قهرمــان فیلــم به جــای آنکــه بهصورت قانونمند به مراجع قضایی مراجعه کند خود اقدام به انتقامجویی و پرخاشــگری میکند. رفتار افرادی که بهعنوان نمونه یا مدل از آنان یاد میشــود مانند قهرمانان ورزشی نیز میتواند در گسترش رفتارهای پرخاشــگرانه و تقدیس پرخاشگری مؤثر باشد.کمااینکهمیبینیمدرورزشفوتبال یک فوتبالیســت پرخاشــگر مورد تشویق تماشاگرانقرارمیگیرد. از ســوی دیگــر ثابــت شــده هرانــدازه جامعهایتحتاسترسبیشترقرارداشته باشد میزان رفتارهای پرخاشگرانه نیز در آن افزایــش مییابــد. در ســال های اخیر مردم کشور ما تحت تأثیر استرسورهایی (عوامــل اســترس زا) مانند خطــر زلزله، خشکســالی و جنگ قــرار داشــتهاند و به عــالوه با مشــکالت اقتصادی، بیــکاری و اعتیادنیزروبهروبودهاندبنابراینمستعد پرخاشــگری خواهند بــود. موضوع مهم دیگر این است که در وجود هر فرد عادی تمایلــی وجود دارد که در صورت برخورد بــا ناکامیهــا از تخریــب لــذت میبــرد، امــا این فــرد عادی جامعه مانــع ارضای انگیزههای ضد اجتماعی خود میشــود در حالی که یک بزهکار به علت مســائل شــناختی، هیجانی و یادگیری اجتماعی قادر به کنترل خواســتههای خود نیســت و در بیشــتر مواقع آرزوی یــک فرد خوب را عملــی میکنــد. در نتیجــه فــرد عادی جامعــه نیز بــه وســیله همانندســازی از رفتــار فــرد پرخاشــگر احســاس رضایت میکند یعنی تمایلی را که خود داشته اما نتوانسته ابراز و اجرا کند بهصورت نیابتی توســط فرد تبهکار ارضا شده میبیند. به همیندلیلاستکهمتأسفانهدرجامعه مــا گاهی افــراد بزهــکار ضداجتماعی به قهرمان مورد ســتایش تبدیل میشوند. در جامعــهای کــه زحمــات و تالشهــا و ریاضتهای افراد برای طی مدارج عالی و کســب درجات علمــی و فرهنگی مورد غفلت قــرار میگیرد اما افراد پرخاشــگر و خشــن بهصــورت نمونــه بزرگنمایــی میشوند طبعاً مســألهای بهنام تقدیس پرخاشــگری ایجاد میشود که آسیب آن در درجــه اول جامعــه را تهدیــد میکند. بهطــور کلــی پرخاشــگری و خشــونت پدیــدهای چندعاملــی اســت بهطــوری کــه حتــی آلودگــی صوتــی و آلودگــی هوا یــا ریزگردها میتوانــد پرخاشــگری را در انســانها بیفزاید. تراکــم جمعیت که در شــهرهای بزرگ ایران بســیار چشــمگیر اســت هم از عوامل فزاینده پرخاشــگری محســوب میشــود. طبعــاً کاهــش پرخاشــگری در جامعه نیازمند شناخت همــه ایــن پدیدههــای متنــوع و یافتــن راه حل علمی برای آنها است.