Iran Newspaper

این «پدر» شبیه هیچ پدر دیگری نیست!

این شبها شبکه دو سریالی پخش میکند که به خاطر ضعف های فراوان بر سر زبانها افتاده است

- مازیار معاونی خبرنگار

ســریال تلویزیونــ­ی «پــدر»، بیــش از اینکه بخواهــد بهدلیل داســتان یا بازی بازیگرانــ­ش مشــهور شــود، بواســطه گافهــای فیلم و انتشــار ســکانسهای بحــث برانگیز آن در فضــای مجازی به شــهرت رسیده و محتوای سریال و رفتار کاراکترهــ­ای آن با جامعه ایرانی فاصله زیادی دارد.

ســریال «پــدر»، در شــبهایی کــه بســیاری از شــبکههای تلویزیونــ­ی رو به بــاز پخش ســریالهای تکــراری زدهاند، میدان بیرقیبی برای دیده شــدن دارد، در این گزارش تحلیلی نگاهی به سریال «پدر» شبکه دو سیما داریم. ■شــبکه دو، شــبکه ســریالهای شکستخورده!

بــه دنبــال شکســت کامــل ســریال نــوروزی «تعطیــالت رؤیایــی» کــه بــا هیــچ متــر و معیــاری حتــی در رســته مجموعههــا­ی متوســط تلویزیونی هم جای نمیگرفت و پخش خنثی و کماثر ســریال رمضانــیً«بچــه مهنــدس» که به جز بازی نســبتا خوبی که از بازیگران کودکــش گرفتــه بــود چیــز دیگــری در چنته نداشــت، حداقــل انتظــاری که از دســت انــدرکارا­ن آثار نمایشــی دومین شــبکه قدیمی ســیما میرفــت، جبران ناکامیهــا­ی هشــت، نه ماهــه اخیر این شــبکه (بعــد از اتمــام ســریال خــوب و متفــاوت «ســایه بــان») در عرصــه آثار نمایشی بود که متأسفانه به هیچ عنوان برآورده نشد. ■ روی کاغــذ همــه چیــز در حد متوســط است

بــا همــه نــکات بــه ظاهــر مثبــت، ولــی برای اهــل فن و کارشناســا­ن حوزه تلویزیــون که کمتر مرعــوب جاذبههای تبلیغاتی میشــوند ترکیب ســازندگان کلیــدی مجموعه یعنــی «حامد عنقا» بهعنوان نویسنده و تهیهکننده و بهرنگ توفیقــی بهعنــوان کارگــردان، نتیجهای بهتر از یک محصول متوسط نمایشی را نوید نمیداد.

«حامــد تهرانــی» قهرمــان مــرد داســتان که نقشاش را پسر دوم سعید ســهیلی کارگــردان و بــرادر کوچکتــر ســاعد ســهیلی ایفــا میکند و البــد باید باورمان هم بشود که با تالش و کوشش خــود و بــدون اســتفاده از روابــط پــدر و بــرادرش بــه نقــش اول یــک ســریال تلویزیونــ­ی رســیده اســت، قــرار اســت شــمایل یــک چهــره مثبــت متشــرع و بااخالق را برایمان به نمایش بگذارد از همان قهرمانانی که در سالهای ابتدای دهه شــصت و در ســینمای موســوم به گلخانــهای آن ســالها زیــاد میدیدیم و البتــه کمــی بعدتــر اغراقآمیــ­ز بودن ایــن قهرمانــان دســت ســاخته و عــدم تطابقشــان با آدمهــای واقعی اجتماع مورد انتقاد همه مخاطبان عام و خاص قرار گرفــت، حاال اینکه چطــور در نیمه دوم دهــه نــود و بــدون درس گرفتــن از آن تجــارب ارزنده دوبــاره فیلمنامهای نوشته میشود که قهرمانش را اینچنین غیرواقعی، باورناپذیر و کارتونی ترسیم کرده را باید از مســئوالن فیلم و ســریال شــبکه دو و در جایگاهــی باالتر از کلیت تلویزیون پرسید!!! ■ پدر، از ما خیلی دوری!

اینکــه در بحبوحــه اجتماعی فعلی کــه هجــوم غیرقابل کنتــرل تکنولوژی و رنگ باختن ســنن و آداب مورد احترام و پســندیدها­ی از جملــه قیدیت به دین و اخالق، پاس داشــتن حرمت بزرگتر ...و بــه یکی از شــومترین و مذمومترین پدیدههــای مبتــال به نســل جــوان بدل شده، کاراکتری ترسیم شود که برخالف ایــن طــرز فکــر و ســلوک مســموم گام بردارد که بعید اســت مــورد اعتراض و انتقاد کســی باشد ولی نباید از این نکته غافل شــد کــه تلویزیــون در یک فضای جغرافیایــ­ی واقعی بهنام ایــران و برای مخاطبــان واقعــیای کــه همــان مردم این سرزمین هستند سریال میسازد نه برای جمعــی بیننده در زمــان و مکانی خیالــی و رعایــت همیــن نکتــه ایجاب میکند که اجزای داستان از سوژه گرفته تــا پرســوناژه­ا و دیگــر ارکان داســتانی از حداقــل باورپذیــر­ی و احتــرام بــه درک بیننده برخوردار باشــند. در کدام آموزه اخالقــی، عرفــی و شــرعی گفتــه شــده کــه فــرد مقید به ایــن آموزههــا، باید در برابر هجمههای اجتماعی نظیر همان اتفاقــی کــه در دانشــگاه بــرای «حامد» رخ داد بــه جای واکنشهــای معقول و منطقــی از خــود یــک چهره پاســتوریز­ه بیخاصیــت و یک قهرمــان کارتونی که براحتی توســط دیگران دســت انداخته میشــود ترســیم کنــد؟ در طراحی این شــخصیت کــدام انطبــاق بــا واقعیات اجتماعــی مــورد نظــر قــرار گرفتــه کــه بــه چنیــن خروجــیای منتهــی شــده اســت؟ ایــن همــه انفعــال و ضعف در برابــر جنــس مخالــف بــه بهانــه حفظ اخالقیــات از کجــا میآیــد؟ آن به میان حیاط دانشگاه پریدن را چگونه میتوان پشت ســنگر اخالق مداری توجیه کرد؟ شــگفت آور اســت که حتی از قهرمانان ســریالهای دو دهه پیــش هم عقبتر رفتــه ایــم، محمــد منصــوری مثبــت و بااخالق سریال «درپناه تو» که زنده یاد حســن جوهرچی به زیبایی نقشاش را بــازی میکرد، یک نمونه واقعی و قابل بــاور از پســر دانشــجوی متعلــق به یک خانواده شهید در میانههای دهه هفتاد را بــه ذهنمــان میآورد ولــی آیا «حامد تهرانــی» بــه جــز گریــم معصومانهای که برایش در نظر گرفته شــده شــباهت دیگــری بــا محمــد منصــوری و دیگــر قهرمانان قابل باور آن دوره زمانی دارد. ■ سریالهایی با فیلمنامهها­ی بیچفت و بست

گذشــته از نارســایی پررنــگ شخصیتپرداز­ی، سریال پدر، در ابعاد دیگر هم لنگ میزند. طراحی خانواده عموی لیال هیچ نشــانهای از خالقیت و تالش بــرای یــک پرداخــت هنرمندانه به دســت نمیدهد. همان دســتمایه از مد افتاده عشــق یک طرفه پسرعمو به دخترعمو که سالهاســت است از دایره فیلمنامهنو­یســی تلویزیــون و ســینما خارج شده بدون آنکه پیش زمینه خوب و مناسبی برایش صورت بگیرد و چفت و بســتهای دراماتیــک آن طراحــی شــده باشــد به بدنه داستان تزریق شده اســت آن هم با انتخاب نامناســب نیما رئیســی در نقش پســرعمو که بــا بازیگر لیال (ریحانه پارســا) دســت کــم دو دهه اختالف سنی دارد و انتخاب خیلی بدتر مسعود فروتن در نقش عموی خانواده کــه بــا بــازی ضعیــف متکــی بــر حفظ دیالوگ خود تنها به کارنامه موفقش در کارگردانــ­ی تلویزیونی لطمــه وارد کرده اســت. از پرداخت تخت و ســطحی نوع ارتباط کاری پدر لیال با برادر بزرگش هم کــه چیزی نگوییم بهتر اســت، آیا واقعاً در ســیما مقولهای بهنــام نظارت کیفی وجود دارد؟ ■ از لیالی قصه تا لیالی پدر

جبــار آذیــن منتقــد پیشکســوت، دربــاره فیلمنامــه ضعیــف ســریال «پــدر» میگویــد: روزگاری فرهادهــا و مجنونهــا بــرای رســیدن به شــیرینها و لیالهــای خــود بــه هــر در میزدنــد و کوههــا و بیابانهــا را روی دوش و زیــر پــا میگذاشــتن­د، ولــی حــاال و در دوران مــا، لیالها برای دســتیابی به حامدهای اشرافزاده ماشین شوی و حافظ قرآن! کفش آهنین به پا میکنند و آواره کوچه و خیابــان و کارخانــه و مســجد و بیابــان و راهروهــای تلویزیــون میشــوند و بــه دختــران جامعه ما میآموزنــد که باید ســر وجان وعزت و آبرو را در راه عشــق! فــدا کــرد و بــرای رســیدن بــه معشــوق مایــهدار، از همــه چیــز وحتــی خانواده دست کشید!

این منتقد با مقایسه میان فیلمنامه «قصــه غصــه لیــال» نوشــته مرحــوم نعمــتاهلل اســداللهی و مقایســه آن با ســریال پدر، تصریح میکنــد: آدمهای اســداللهی بهدنبــال لیــالی آزادی و آزادگــی بودنــد و آدمهــای لیــالی تلویزیــون با تزئین در ودیــوار و تیتراژ به آیات الهی! درپی رساندن لیال به حامد! آدمهــای لیــالی شــادروان اســداللهی، همچنــان بــرای وصــل بــه لیــالی خود تالش میکنند و لیالی تلویزیون درکنار حامد خود فالوده میخورد. قصه غصه حامد و لیال در تلویزیون با «تنهاییهای لیــال» پیشــینه دارد و بــا ســاخته شــدن بخش های؛«لیال ازدواج میکند»، «لیال بچه دارمی شود»، «لیال فارغ میشود»، «لیــال...» ادامــه خواهــد داشــت! بایــد از تلویزیــون اسپانســری ایــران تشــکر کــرد که بــا پــول و امکانات ملــت، برای رفقــا و آقازادهها و نورچشــمیه­ا فرش قرمزپهــن کرده اســت تا آنهــا لیال بازی کنند.

ســیدرضا صائمــی منتقــد فیلــم نیــز در گفتوگــو بــا «ایــران»، موفــق نبودن ســریالهای تلویزیونــ­ی از جمله مجموعــه پــدر در جــذب مخاطــب را ناشــی از عوامــل درون متنــی و عوامــل بــرون متنــی میدانــد و میگویــد: از عوامــل درون متنــی فامتورهــا­ی مهــم تکــراری بــودن قصههــا و فیلمنامهها و تمام فاکتورهایی که ملیت فیلمنامه را تشــکیل میدهند، عدم گردش درست بازیگــران و اســتفاده بیــش از حــد از چهرههای تکراری.

عوامــل بــرون متنــی بیاعتمــاد­ی عمومی نسبت به سیما که در مخاطبان ایجاد شــده بهعنوان مثال بیاعتمادی نســبت به بخشهــای خبری ســیما به بخشهــای نمایشــی ایــن رســانه هــم ســرایت پیدا کرده اســت. ضمــن اینکه مخاطــب امــروز بــا مخاطــب دیــروز تفاوتهــای اساســی دارد و از یــک تماشــاگر منفعل، به یک کنشــگر فعال تبدیل شده است که بواسطه نرمافزارها و پیــام رســانهای اجتماعــی، خــودش صاحــب رســانه و تولیدکننــ­ده پیــام محسوب میشود.

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran