Iran Newspaper

ساختاراصول­گرا-اصالحطلبرا فراموش کنیم

- محمد مهدی اسالمی عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسالمی

در روزگاری کــــه بخشهایــــ­ی از گفتمان اصالحــــا­ت دچــــار افراطهایــ­ــی شــــد کــــه بــــه ورطــــه تظاهــــر بــــه دلباختگـــ­ـی به غــــرب و «تقدس زدایــــی از همه مقدســــات» تا ســــر حد چاپ مواضعی از قبیل تجویــــز راهپیمایی علیه خــــدا ...و در مطبوعــــا­ت خــــود پیش رفــــت و در اجرای مردم ســــاالری نیز چنــــان ضعیف ظاهر شــــد کــــه در اتفاقی شاذ، شــــورای شــــهر اصالحطلب تهران که با رأی مســــتقیم مردم انتخاب شــــده بودند، به دست دولت اصالحات منحل شد؛ اصطالح «اصولگرایی» رایج گردید و به گروهی اطالق شــــد که با تکیه بر خودباوری و نفی دلباختگی به غرب، با شــــعارها­یی همچــــون زنده کردن آرمانهــــ­ای انقــــالب اســــالمی، مطالبــــه نفی اشرافیت، مبارزه با فســــاد، اجرای عدالت ...و دســــتاور­دهای قابل توجهی در سپهر سیاسی کشــــور داشــــتند. اگرچه این گروه، در نفی تفکر جناح حاکم موجودیت یافت و از عناصر جناح راســــت و چپ سابق شــــکل گرفت، اما جناح دوم خرداد هم در رویکردی ایجابی تشــــکیل نشد و رشــــته مودت آنها، نه به «ناطق نوری» در انتخابات 76 بود.

واقعیــــت امــــروز پایــــان کارآمــــد­ی آن تقســــیمب­ندی اســــت. بخشهایی از هر دوی این جناحها در گذر زمــــان، تغییرات بنیادین در اندیشه خود داشــــتها­ند و از یکدیگر فاصله گرفتهانـــ­ـد. کارنامــــ­ه رفتاری بازیگــــر­ان عرصه سیاست نیز، خود موجب تغییر دسته بندیها شــــده اســــت. با همه ایــــن احــــوال، همچنان شاهد دوقطبی کاذب اصولگرا – اصالحطلب هستیم که آثار منفی این تضاد انتخاباتی و در پــــی آن تبدیل کردن فضای رقابت عقالنی به هیجانات دیو و دلبرسازی از نامزدها هستیم.

به نظر میرســــد در چهلمین سال انقالب اســــالمی، باید به ســــوی یک اصالح در شــــیوه رقابتهــــ­ای انتخاباتی پیش رفــــت، امری که با اصالح قانون احزاب گامهایی به ســــوی آن برداشته شده است و در صورت اصالح قانون انتخابات متناســــب با این ضــــرورت، میتوان به بهبود روند مبارزات انتخاباتی امید بســــت. به گمان بنــــده، اصلیترین رکــــن این تغییر، محوریت احزاب به جای جناحها باید باشد.

جناحهایی که با تعاریفی کلی و بدون آنکه ارکان گفتمان آنها تبیین شــــود؛ شــــکل گرفته است و حتی در مفصلبندی و غیریت خویش دچار نقصان گفتمانی هستند. دو قطبی شدن انتخاباتهـ­ـــای اخیر بــــه یکــــی از چالشهای کیفیت مردم ســــاالری تبدیل شــــد، اتفاقی که دور از انتظار نبوده و نیســــت. طبیعی است که هرگاه انتخابات رنگ ســــیاه و ســــفید گرفت و احساســــا­ت با روشهای فریب تبلیغاتی اوج گرفت، از عقالنیت فاصله خواهیم گرفت.

درمقابلچند­قطبیشدننظا­مانتخابات موجــــب کاهــــش هیجانــــا­ت کاذب شــــده و فضا را به ســــوی مطالبات واقعــــی از نامزدها پیش میبرد. پرهیز از دوقطبیســـ­ـازی کاذب خواستهایبو­دکهرهبرمعظ­مانقالبچند­ین بار مطرح کردند و حتــــی پس از انتخابات 96 نیــــز آن را مطالبــــه کردند. منویــــات رهبری از اصول اولیه اصولگرایان است و برای راستین بودن این شــــعار، باید فضای انتخاباتی را به این ســــو هدایت کرد و فضای انتخابات آتی را چند وجهی کرد. برای این مهم، شــــاید آنچه اولویــــت امروز اســــت، تجدیدنظـــ­ـر در اصول مقدماتــــ­ی گامهــــای آتی اســــت. از آن جمله میتوان به اجرایی شــــدن سیاســــته­ای کلی انتخابات که 24 مهرماه ســــال 95 ابالغ شــــد اشــــاره کرد که تا پیش از این به بهانه کم بودن فرصت برخی از بندهای مهم آن در انتخابات 96 مســــکوت ماند. به نظر میرسد این قصور را باید درانتخابات 98 جبران کرد و بهصورت صــــد درصــــدی اجــــرای ایــــن سیاســــته­ا را شاهد بود.

یکــــی از پیشــــنها­دات بــــرای اصــــالح قانون انتخابــــ­ات - بــــه نحــــوی کــــه نمایندگـــ­ـی ملت واقعیتــــ­ر شــــود- دیدن نقــــش احــــزاب در این مناســــبا­ت اســــت؛ در نمونــــها­ی نزدیــــک، ایــــن موضوع در انتخابات پارلمانی عراق مورد دقت نظر قرار گرفت و با الگوگیری از قانون سانت لیگو و تغییر قانون انتخابات، موجب شــــد انتخابات به جــــای ائتالفهـــ­ـای بــــزرگ دارای اختالفات درونی بسیار، چند وجهی شده، احزاب جای آن ائتالفها – که در انتخاباتها­ی گذشته موجب آسیبهایپسا­انتخاباتیش­د-رابگیرند.طبیعتاً اصــــالح قانون در ایران نیازمند توجه به الزامات بومی آن اســــت و نمیتوان نسخه کشور دیگری را تکــــرار کرد، اما اگر الگویی شــــبیه به نمایندگی تناسبیجایگ­زینالگویاک­ثریتیفعلیش­ود،هم موجب شنیده شدن صدای اقلیتهای سیاسی موجود در جامعه شــــده و هم موجب گسترش مشــــارکت بهدلیــــل حضــــور احــــزاب کوچکتر و جــــذب آرای خامــــوش در برابــــر احــــزاب بزرگ خواهد شد. این امر به «عدالت انتخاباتی» که در سیاستهای کلی انتخابات بدان تأکید شده نیز نزدیکتر خواهد بود.

البته ورود به ایــــن عرصه، نیازمند تقویت احزاب اســــت. امروز فقدان جایگاه مناســــب تحــــزب اســــالمی و کار تشــــکیال­تی حلقــــهای مفقوده در روند مردم ســــاالری دینی ما است. شــــهید بهشــــتی که الگــــوی تحزب اســــالمی نامیده میشــــود، از دهه چهل کار تشــــکیال­تی منظم را شروع کرد و کاربرگهای مطالعاتی در حوزههــــا­ی حزبی مؤتلفه بــــه مدیریت وی در دهــــه چهل پیرامون «حکومت اســــالمی» موجود اســــت که با کاری جمعی و انضباطی مثــــال زدنی بــــه تولید اندیشــــه بــــرای پس از سرنگونی رژیم شــــاه پرداخته بود. او در حزب جمهوری اســــالمی شــــرط تشکل اســــالمی را «پاســــدار ارزشها و نه پاســــدار خــــود بودن»؛ «آســــانکن­نده خودســــاز­ی و نــــه به ســــرگرمی سیاسی و لهو تبدیل شــــدن» و «به درد مردم خــــوردن و نه بــــاری بــــردوش جامعــــه و لغو بودن» میدانســــ­ت. چنین افعال تشــــکیال­تی در میان احزاب امروز کمتر به چشم میخورد و اغلــــب گروههای موســــوم به «حــــزب» فاقد ساختارنظام­مندیبرایتو­لیدبرنامه،تشریک مســــاعی برای ساختن کشــــور و جهان اسالم، ارتباط با بدنه و تعامل مردمی هستند.

رویکرد تشکیالتی شــــهید بهشتی متکی به پاســــخگو­یی به اعتماد انتخاباتی مردم بود. نه آنکهبایک«تکرار»تبلیغاتیاف­رادفاقدپیش­ینهو آموزشکافیب­رمسندنشینن­دوکسیپاسخگ­وی هزینههایحا­صلازاینفهر­ستهایانتخا­باتی نباشد. اگر احزابی واقعی و نه فصلی و انتخاباتی با سالیق مختلف در عرصه کشور فعال شوند، میتوانند رقابتهای انتخاباتی را به جای سوار شــــدن بر احساســــا­ت، بــــه رویههایـــ­ـی همچون جزوه «مواضع ما» متکی ســــازند و برنامههای خود بــــرای وعدههای انتخاباتــ­ــی را ارائه دهند؛ مردم ساالری به حقیقت خود نزدیکتر خواهد شــــد و اقلیتی مترف نخواهند توانست با نقاب دموکراسی، ابتدا در یک جناح بر موج سوار شوند و سپس در انتخابات با مدیریت احساسات خود را به جای اکثریت جا بزنند.

بــــر ایــــن اســــاس معتقــــدم باید ســــاختار اصالحطلبــ­ــی و اصولگرایی را فراموش کنیم، بر اســــاس تشــــکیل احزاب موجود یــــا احزاب جدید رقابتها را شــــکل داده و همه بازیگران قدرت خود را مقید بدانند طبق قانون احزاب جدیــــد فعالیت کننــــد. احزابی که بــــرای خود 4 مأموریت قائل باشــــند؛ کادر ســــازی، تدوین برنامــــه بــــرای اداره کشــــور، ارتباط مســــتمر و دراز مدت با مردم و مهمتر از همه شــــفافیت مواضعوپاسخ­گویی.

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran