Iran Newspaper

اگر روزگار قدری با او مهربانتر بود...

به بهانه پنجاه و چهار سالگی کوروش اسدی

- مریم شهبازی خبرنگار

چند هفته قبل از آن که طلوع پنجاه و سه سالگی زندگیاش را ببیندزندگی­رابدرودگفت.بهقولگلشیر­یوآنمقالها­یکهاز نویسندگان جوانمرگ شده ادبیات نوشت، او هم جوانمرگ شــد و رفت. البته جوانمرگی کوروش اســدی قدری با تشــبیه گلشــیری فرق داشــت و تنها به قلمش ختم نمیشد. متولد هجده مــرداد ماه جنوب بــود و کودکیهایش میان نخلهای ســر به آسمان کشیده خرمشهر و آبادان سپری شد. جنگ را با اعماق گوشت و استخوانش حس کرد، شاید به همین خاطر بــود که وقتی از آن هشــت ســال و آوارگیهایش مینوشــت مخاطب با داســتانها­یی شــعارزده روبهرو نمیشــد. با این همه در ســرزمینی متولد شد که ادبیات به لطف کتابخانهها­ی شرکت نفت و تأثیری که در معرفی آثار ادبیات جهان داشت به عمق روح و جــان مردمانش نفوذ کرده بــود. ادبیات ایران و جهــان را میشــناخت و آنقدر اهــل مطالعه بــود که عالوه بر نویســندگی بهعنوان منتقــد ادبی هم فعالیت داشــت. با این همه نه بهدنبال ژســتهای روشنفکری بود و نه تفکرهای افراطــی این طرفــی و آن طرفــی. وقتی از انتشــار نخســتین مجموعه داستانش در اواخر دهه شصت و به لطف مسئوالن ارشــاد وقت ناامید شد باز هم دســت از نوشتن نکشید. «باغ ملی»دومین مجموعه داســتانیا­ش بود که روانه بازار شــد و همینیککتاب­بسبودتابهگ­فتهاهالیاد­بیاتروحامی­دواری تازهبهجامع­هادبیدمیده­شود.ازمکتبخوزس­تانبرخاسته بــود اما ســر از مکتــب اصفهان و حلقه شــاگردان هوشــنگ گلشــیری درآورد. آنجــا را خانه داســتان میدانســت، آنقدر رفت، داســتان خواند و به آثار دیگران گوش فرا داد که در آخر به یکی از شاگردان محبوب استاد تبدیل شد. آنقدر که به قول اسداهللامر­اییکمترپیش­میآمدگلشیر­یازکسیتعری­فکند اما وقتی بحث کوروش اسدی به میان میآمد، میگفت:«او شش دانگ نویسنده اســت.»بعد از «پوکه باز» و«باغ ملی» برای انتشار آثار بعدیاش نزدیک به یک دهه اسیر راهروهای ممیزی ارشاد شد. خاک خوردن چندین ساله کتابهایش در ارشاد و وضعیت نابسامان نشر سرخوردهاش کرد، آن هم در شرایطی که تنها به نوشتن اشتغال داشت. اسدی را میتوان از آن دست نویسندههای­ی دانست که هیچگاه زادگاهشان را فراموش نمیکنند، با اینکه حول و حوش ســال 59 به همراه خانواده عازم تهران شــد اما تا آخر عمر به آبادان وفادار بود و ردپای پررنگی از جنوب ایران در داســتانها­یش دیده میشد. توصیفهــای بکــر، نثــری پاکیــزه و خلــق شــخصیتهای­ی برخاسته از اعماق جامعه و مشــکالت آن را میتوان از جمله ویژگیهایدا­ستانهایشدا­نست.بهغیرازرما­نبلند«کوچه ابرهایگمشد­ه»دیگرکتابها­ییکهازاومن­تشرشدندمیت­وان بــه «گنبــد کبــود» و «پایان محــل رؤیت اســت» اشــاره کرد که مجموعه داســتان کوتاه بودند. حاال یک ســالی میشــود که رفته، شــاید اگر اهل جنگیــدن بود، روزگار مجال بیشــتری بــرای بــودن و زندگــی کردن بــه او مــیداد و همچنان شــاهد انتشــار آثار دیگــری از او بودیم. هنوز هم بســیاری از دوســتان و همکارانــش باور ندارنــد که رفته، دیگر نه خبــری از اثری تازه از اوســت و نــه کالسهــا و کارگاههــا­ی داستاننویس­ــیاش، پنجشنبهایک­هگذشتکوروش­اسدیپنجاهو­چهارسالهشد، زادروزتمبا­رک.

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran