Iran Newspaper

مردی که زمان او را عوض نکرد

- محمدجواد مظفر فعال سیاسی و مدیر انتشارات کویر

ما در انجمن دفاع از آزادی مطبوعات همه ساله تاش مىكنيم تا با وسواس زيــاد روی نــام شايســتگان دريافــت جايــزه قلــم زريــن مداقــه كنيــم تــا در نهايــت بهتريــن انتخــاب را داشــته باشــيم. امســال هم همينگونــه بود و من به همراه دوســتانم در اين انجمن هفتهها روی نامهای مشــخصى بحث و گفتوگــو كرديم تا باالخره رســيديم بهنــام و انتخابــى واحــد بهنــام ســيد محمــود دعايــى كه الحــق از همه نظر شايســته دريافت اين جايزه بود. مســأله اينجاست كه دعايى در تمام اين چهل سال يک لحظه از آن چيزی كه همه امروز او را به آن منش و اخاق مىشناســند منحرف نشــده و هرگز اعوجاجى در خط فكری و سيره رفتاریاش ديده نشده است. شخصيت دعايى اينگونه است كه آدم همواره در طول زمان و اتفاقــات مختلف، كنار او احســاس آرامش و امنيت مىكند و مىدانــد هــر اتفاقــى هم بيفتــد او همان دعايى هميشــگى خواهد بود. دعايى كســى نيســت كه خط عوض كند و با باال و پايين شدن روزگار شخصيتى متغير از خود نشان بدهد. نكته ديگر اينكه ايشــان هميشه يک ويژگى برجسته داشته و دارند و آنهم پناهبودن برای جريانها و چهرههای سياســى اســت كــه درگــذاری از تاريخ مورد بىمهری يا طرد قــرار گرفتهاند و مىگيرند. او با ســعه صدر و قلبى بــاز منعكسكننده نظرات ديگــران بود و حتــى زمانى كه هيــچ روزنامهای زيــر بار چاپ آگهــى فــوت برخــى از ايــن افــراد درگذشــته نمىرفــت ايــن روزنامــه «اطاعات» بود كه اجازه مــىداد خبر يا آگهى فوت اين طردشدگانى كه مورد بىمهری قرار گرفتهاند چاپ شود. او هيچوقــت در اين ســالهای اخير رئيــس دولت اصاحات را تنهــا نگذاشــت و در هميــن مراســم هفتــه گذشــته هــم با همان لحن شــيرين هميشــگى گفت: «من كاكام را فراموش نمىكنــم» مــن بــه پيشــنهاد دكتر بهشــتى از 22ارديبهشـ­ـت 1359 با ايشان در روزنامه اطاعات همكار شدم و معاونشان بودم و در تمام اين ســالها كه محمود دعايى را مىشناســم از ســعه صــدر و ســادگى طبــع و بىريايــى او هميشــه غبطــه خــورده و البتــه لــذت بــردهام. او ادا در نمــىآورد. ايــن روش اوســت كــه بــا وجــود جايــگاه سياســى و فرهنگــى كــه در اين كشــور دارد همينقدر ســاده و مردمى و فروتن باشــد. مردی كــه هنــوز در اين شــرايط آب و هوايى تهران، بــا پيكان رفت و آمــد مىكنــد و در اتاقش به معنى واقعى هميشــه روی همه باز اســت. خوشحالم كه در مراســم گفتند محمدجواد مظفر اولين يار من بوده و به خود باليدم. نكتهای ديگر درباره خود روزنامــه اطاعــات بگويم. شــما وقتى گرفتــار ديوارهای بلند و بىخبــر از بيرونــى مثل زندان هســتيد شــايد بيشــتر متوجه جايــگاه و اهميت روزنامه اطاعات شــويد. مــن اين تجربه را دارم. روزنامــه اطاعــات آنقــدر پربــار بود كه وقتى به دســت ما مىرســيد احســاس مىكرديم بســتهای از آگاهى به دست ما رســيده و انصافاً هم صفحات بســيار درجه يک با مطالب خــوب و ســرمقالهه­ايى نشــان از آزادگــى را در ايــن روزنامــه مىتوانيد ببينيد.

 ??  ??
 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran