Iran Newspaper

تمایل به خودنمایی نداشت

-

صحبــت از کــوروش اســدی و نوشــتههای­ش که به میــان میآید تمــام ســالهایی که بــرای ادبیــات و این حــوزه فعالیت کــرد در ذهنم تداعی میشــود. اواسط دهه هفتاد بود که به واسطه علی اصغر شــیرزادی، نویســنده رمان «طبل آتش» با کوروش اسدی آشنا شــدم. آن سالها شیرزادی در روزنامه اطالعات کار میکرد و مســئولیت صفحــهای با عنــوان «در وادی ادبیــات» را برعهده داشــت. طی رفت و آمدهایم به این روزنامه با اســدی هم آشــنا شــدم. برخــی اوقات هــم به همــراه دیگر دوســتان در جلســات داســتانخو­انی این نشــریه شرکت میکرد؛ جلســاتی که در البی روزنامــه برگــزار میشــد و بعدهــا هــم به دفتــر مجلــه کارنامه و نشریههایدی­گرکشیدهشد. کوروش اسدی آن سالها هم نویسندهای گوشهگیر بود و عالقه چندانی به جنجال و سر و صدا کار کردن نداشت. اغلب ترجیح میداد گوشهای بنشیند و به گفتهها و داستانهای دیگران گوش بدهد حتی معتقد بود که گوش شنوا تأثیر بسیار مثبتی در خلق آثار داســتانی دارد. پس از مدتی با هوشــنگ گلشــیری آشنا شد و در کالسهای او شــرکت کرد. داســتانها­ی اسدی از آن جنس نوشــتههای­ی اســت که از بطــن جامعه میآیند. داســتانها­یش درباره آدمهایی درد کشــیده و برآمده از اعماق جامعه اســت. از مضمون و محتوای نوشتههایش که بگذریم نثر داستانهای اسدی بسیار پخته اســت، این نثر پخته را میتوان نشأت گرفته از ارتباط و همنشــینی با آدمهایی همچون گلشیری دانست که بــه واســطه فعالیت در نشــریات ادبی آن روزگار بــا آنان رفت و آمد داشت. هوشنگ گلشیری آنقدر اسدی و نوشتههایش را قبول داشت که همواره با این جمله که او شش دانگ نویسنده است از اسدی یاد میکرد. آنهایی که گلشیری را میشناسند میدانند که او به ندرت از کســی اینگونه تعریــف میکرد. از دیگــر مؤلفههایی که باعث درخشــش نوشــتههای اســدی شــد مطلع بودن او بــود. هیچگاه دانستههایش را به رخ کسی نمیکشید و برخالف دیگران تمایلی بهخودنمایی­نداشت.کوروشازخطه­آبادانبرخا­ست،ازمکتب جنوب و بعد هم از آموختههای مکتب اصفهان بهرهمند شد، بر این اســاس نمیتوان او را از هیچکــدام از این دو مکتب جدا کرد. جنــگ را درک کــرده بود و با آوارگی و تبعات ناشــی از آن بخوبی آشــنا بود، از همین رو در نوشــتههای­ش ورود و پرداختی موفق به موضوع جنگ داشت. در نهایت کوروش اسدی نویسندهای خود آموختــه بود که بــا وجود تمــام نامالیمات مرســومی که متوجه کتاب و اهالیاش است کار و عالیقش را پی گرفت و نوشت. هنوز فرصت بســیاری برای نوشتن داشــت؛ اما آنقدر بیمهری دید و آثارش در گرفتوگیرها­ی کسب مجوز نشر ماند که تاب نیاورد. برای نویســندها­ی که با خون و دل بسیار در این حوزه فعال است و اثر ادبی خلق میکند خیلی سخت است که ببیند نوشتههایش برای ســالیان دراز پشــت در ممیزی مانده اســت. بــا این که یک ســالی از مرگ او میگذرد اما هنوز هم نتوانستهام با رفتنش کنار بیایم.

 ??  ?? نویسنده و مترجم
نویسنده و مترجم

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran