جنوب، منظر یک گفتمان داستانی
بیشکدرقلمروادبیاتمعاصربویژهدرحوزهداستاننویسی، دهــه 70 یکی از دهههای ماندگار و بــه یادماندنی از صداهای تازه و آثار ســاختمندی اســت که در چشمانداز آن، چهرههای جوان و صاحب سبکی به میدان آمده بودند. در این بین از میان حلقه داستانی زنده یاد هوشنگ گلشیری، نویســندگان جوان و تازه نفســی پا به عرصه نوشــتن گذاشته بودند که یکی از آنان زنده یاد کوروش اســدی اســت؛ جوانی در حوالی دهه 60 ضمن خوانش آثار دیگران به قلمرو نقد و نظر، در مجله مفید و کارنامه با گلشیری آشنا شد و مورد توجه وی قرار گرفته بود. کوروش اسدی اهل جنوب بود و در آثارش پیوسته به ادبیات و یافتههای فرهنگی جنوب(خوزســتان) عالقه فراوانی نشان میداد. از همین جهت است که میبینیم بیشتر شخصیتها و مکانهــای داســتانهای اســدی از همیــن خطــه هســتند و حضوری جدی در نوشتههایش دارند. رویکرد اســدی به فضای قصهنویســی اغلب بر محور داستان کوتاه شکل گرفتند. بنابراین در حوزه داستانهای کوتاه، اسدی از چشمانداز فرم و محتوا جایگاههای خاصی را تجربه میکرد. اغلب فضاهای وهم انگیز، رازهای گمشــده و شخصیتهای غیــر متعــارف و مالیخولیایی در قصههــای وی به رنگ بومی در میآمدنــد و فضاهــای شــهری نوشــتههایش نیز نشــان از دغدغــه او از این نوع روایتها داشــت. شــاید بتــوان گفت که نقطه عزیمت داســتانهای اســدی اغلب با زبان عاطفی و با نوعی فرمگرایی یادآور ردپای آثار گلشــیری و ســاعدی است. اسدی نخستین اثرش را در دهه 70 با عنوان «پوکه باز» نوشت کــه مورد توجــه اهالی ادبیــات قــرار گرفت. در ایــن مجموعه فضاهای مه آلود و نوعی تعلیق شخصیتها در قلمرو مقوله جنگ، از زاویهها و زبانهای مختلف به گوش میرسد. زمان واقعی اغلب دور از واقعیتها حضور دارند و بیگمان فضاهای ســیار و لغزنده به کمک فرمهای خاص، نویســنده را بــه تجربههــای تازه تری نزدیک میکند. شــاید بتوان گفت که فضــای قصههــای اســدی تلفیقــی از چشــمانداز بومی و کالسیک، در پیوند با نوعی مدرنیسم را بهدنبال دارد. بنابراین موتیفهــای داســتانی اغلــب در منظــر روایــت بــه خوانش بینامتنیتبهتأثیرنگرشهایتلفیقیمحلگفتوگوست. ایهام و ابهام در آثار اســدی، در بیان و نشــانه شناسی پیوسته مخاطــب را بــه گونــهای درونی درگیــر میکنــد، همچون مد و مــه کــه دیگران هم به شــکلی بــه نشــان دادن آن پرداخته و میپردازنــد. بیشــک، نشــان دادن زندگــی و عرصههــای متفاوت از جنبههای نوعی«شکست» و «گریز»، خود فرصتی است برای نویسنده تا از بعد جامعه شناختی و مردم شناسی هــم دســت بــه تجربههــای خاصی بزنــد کــه خــود در حوزه ادبیات جنوب میتواند یک صدای تازه باشد. البته در برخی متنهاینویسندهنوعیروایتچندوجهیوچندصداییهم دیده میشود. اما دو خط موازی در این فضاها به گونهای دیگر در هدایت هم به نمایش گذاشته میشوند. در نهایــت میتــوان گفــت چهرههــا و شــخصیتها در آثــار اســدی از نظر بنیادی، دچار گسست از خود هستند و با نوعی دورماندگــی از واقعیتهای زندگی درگیر نگــرش فراواقعی خودنــد. شــاید بشــود گفــت بخشــی از چشــمانداز قصهها از تجربههای شــخصی و دغدغههای فردی خود نویسنده مایه میگیرد، چراکه مرز خاطرهها از یک سو و تقابل با هستیهای گمشــده از ســوی دیگــر، نوعــی فضاهــای برزخــی همــراه با فشــارهای زیســتن جاری، همه و همــه خود نشــان از آدمها، مکانها و ناسازگاریها به مخاطبان آثارش را یادآور میشود. در ایــن پــازل بزرگ، کــه منظر روزگاران جنــوب را به نمایش میگذارد، در هر زاویهاش نویسنده بر اساس بسیاری ماجراها و ســرخوردگیها از آتش اتفاقهای فراوانی ســخن میگوید. نکته اساســی دیگر در آثار اسدی، شــیوههای روایتی آن است که محصول شــرایط بیرونی و آسیبهای خاص اجتماعی و فردی روزگارش اســت. این مســأله در زمینه آســیب شناسی جنگ،خودمحملگفتوگوست. هراس آدمها و عکس العملهای آنان را شاید بتوان گفت که نویســنده نوع فراری از خود را به میان میکشاند و این هستی وقایع است که به کمک ساختار قصهها به میدان میآیند. «باغ )1382(»یلم دومین اثر داستانی کوتاه اسدی را با خود دارد در ایــن متــن فرم و موضوع به گونه تازهتر و شســته تری عرضه میشود. به همین خاطر، جایزه گلشیری در این سال به کوروش اســدی تعلق گرفت و این متن بزودی مورد توجه رسانهها،منتقدانقرارگرفت. بــوی جنوب(خوزســتان) در نوشــتههای کــوروش اســدی بــه روشنی دیده و شنیده میشود. او نشان نسل سوم نویسندگان جنوبی را بر شانه دارد و پرداختن به آدمهای شهری و اوهام و دغدغههای آنان در آثارش با جغرافیای خاصی همراه است. در «باغ ملی» نویســنده از شــرایط دشوار اجتماعی در جهت نشان دادن مشکالت و مطالبات مردمی حرف زیادی میزند و از این رهگذر بزودی دنیای (جنگ) با گذشت زمان از ابعاد دیگــری به قصه راه پیــدا میکند. چراکه مقولــه «مهاجرت» و آوارگــی و ســرگردانی و بیــکاری جنگ زدهها به چشــمانداز نامکرری، معناهای زندگی و زیســتن را که به مردم این خطه تحمیل میکند که خود بازتاب مصائب و دردهای فراوانی را در اینجا و آنجا، به واگویی مینشیند. صــد البتــه در آثــار کــوروش اســدی بســیاری از لحظههــا گاه بــا تلخیهــای زیــادی همــراه اســت امــا زمــان یــک لبخنــد باســتانی هــم از دل تاریــخ در اینجا و آنجا خــود را به نمایش میگذارد. کوروش اسدی متولد آبادان است(مرداد3431) و خاموشــیاش هم در .)1396(نارهت وی زندگانی دشــوار و پر پیــچ و خمی را تجربه کرده بود و همــواره در پی فرصتهای گمشده میگشت و در دل این جستوجوها بود که به مرزهای بیحاصلی رسید و بار سفری ابدی را بر دوش کشید.