به عدد منهای 28 برای تعیین خط مبدأ درکنوانسیونحقوقیخزر نقدداریم
میثم آرایی، رئیس مؤسسه بینالمللی مطالعات دریای خزر در گفتوگو با «ایران»:
کنوانسیون حقوقی خزر این روزها یکی از سوژهها و بهانههای طیفهای منتقد و مخالف دولت و نظام اســت تا با طرح این ادعا که مســئوالن از حفظ تمامیت ارضی کشور عدول کردهاند در شبکههای اجتماعی ترک تازیکنند.امااینجماعتتنهامنتقدانکنوانسیونخزرنیستند،برخی کارشناســان صاحبنظر در این موضوع نیز علیــه آن موضع گرفتهاند.کارشناســانی که ادعای مبنی بر ســهم05 درصدی ایران از خــزر را عوامانه میدانند و با وجود اذعان به اینکه قرار اســت مذاکراتتحدیدحدوددرآیندهانجامشود؛نسبتبهتأثیرنامطلوبآنچهدرکنوانسیونحقوقی خزر پذیرفته شده است بر نتیجه مذاکرات آتی ابراز نگرانی میکنند. میثم آرایی درونکال، رئیس مؤسسه بینالمللی مطالعات دریای خزر یکی از این دست منتقدان است. با او پیرامون همین انتقاداتونگرانیهاگفتوگوکردیم. ■ پیــش از امضــای کنوانســیون حقوقــی دریای خــزر برخــی کارشناســان از جملــه خــود شــما گزارهای را مطرح میکردید مبنی بر اینکه شــرایط کنونی شرایط مناســبی برای امضای کنوانسیون نیســت.آیامعنایایــنحرفاینبــودکههمین کنوانســیونباهمینمختصاتمیتوانســتدر شــرایط مناســبتری امضا شــود یا تغییر شرایط میتوانستبهتدوینمتنیمنجرشودکهبرایما انتفاعبیشتریداشتهباشد؟ مامنتقداندرمجموعدوایرادداشتیم.یعنیاگر مفادکنوانسیونازنظرفنیوحقوقیبیایرادبود بازهم شــرایط فعلی را برای امضای آن مساعد نمیدانســتیم. اما اینکه به باور ما ایرادات فنی و حقوقیوجودداشتسببمیشدکهماخواستار حزمواحتیاطبیشتردربارهنهاییشدنوامضای آنباشیم. موضع ما به آن معنا نبود که همین کنوانسیون مثــالً میتوانــد 10 ســال ایــدهآل باشــد. امــا اگــر ایراداتفنیوحقوقیوجودنداشتبازهمزمان برایامضاشدنمناسبنبود. ■ دقیقاًچهچیزیسببانتقادشمابهزماننهایی شدنکنوانسیوناست؟ مسلم بود که نتیجه کنوانسیون با تفکر عامیانه رایــج که تصور میکند باید ســهم مــا از خزر 50 درصد باشد فاصله زیادی دارد. بنابراین نیاز بود کــه ذهنیت جامعــه در این باره اصــالح و آماده شود. ■ تأکید شــده اســت کــه بحــث تحدیــد حدود در کنوانســیون مشــخص نشــده و قرار اســت در مذاکــرات دیگری بــه آن پرداخته شــود. بنابراین نگرانــیازتبلیغخواســتههایغیرواقعــیدرباره ســهمایرانازدریایخزرادامهخواهدداشت.آیا خواستهایهمچونسهم05درصدیمیتوانسته مبنایحقوقیداشتهباشد؟ متأســفانه نــه. اما بگذاریــد توضیح دهــم که ما تاکنــون هیــچ برداشــت نفــت و گازی از منابــع بســتر دریــای خزر نداشــتهایم. نــه در این زمینه ســرمایهگذاری کردهایم و نه بــه معادن و ذخایر قابل اســتحصال خوبی دســت پیدا کردهایم. از طرفدیگراگراستخراجیهمصورتمیگرفت این اســتخراج در خــزر برای ما خیلی گران تمام میشدوانتقالدادنآنبهمشتریهایخارجی برای ما مشکل بود. شاید به همین دلیل چندان پیگیــر اســتفاده از منابــع زیر بســتر دریــای خزر نبودهایم. بنابراین استداللی که گفته میشود ما در زمان اتحاد جماهیرشــوروی بــه صورت -50 50 از خزر اســتفاده میکردهایم هم کامالً اشتباه است. ■ اما برخی در این مورد قراردادهای0491و1291 را مطرحمیکنند... در آن قراردادها تأکید شده بود که دو کشور ایران و شــوروی میتواننــد به صورت مشــترک در امر کشــتیرانی دریایــی از دریای خزر اســتفاده کنند. خبمسلماستکهکشتیرانیدریاییبااستفاده از منابــع زیر بســتر دریــا زمین تا آســمان تفاوت دارد. به همین دلیل شــائبه این ایجاد شــده بود که آن مشــترک نوشته شده به معنای سهم 50 درصدی اســت. در حالی که اگر به نقشههای آن زمان نگاه کنیم، میبینیم که بیش از 80 درصد طول ســاحل در اختیار شــوروی بوده است. بنابر این ادعای سهم 50 درصدی کامالً ذهنی است. متأســفانه پیــش از انقــالب دولتمــردان تصــور میکردند که با سکوت در قبال این ادعای ذهنی طرح شــده به منافع ملی ایران کمک میکنند. حتی در مقاطعی بنگاههای رســانهای را تشویق میکردند که درباره این ادعا تولید محتوا کنند تا به قول خودشان در چانهزنی دست باال را داشته باشند. اما میبینیم که آن سیاست عمالً نتیجه مطلوبی نداشــت و حــاال جامعــه در مواجهه با واقعیتمتعجبورنجیدهوناراضیاست. ■ تصویب کنوانســیون پیــش از تعیین تکلیف مذاکــرات مربــوط به بحــث تحدید حــدود چه حسنیداشت؟آیابهترنبودکهکنوانسیونمعطل میماندتااینموضوعهمتعیینتکلیفشود؟ به نظرم اینکه گفته شود بحث تحدید حدود در خزراصالًانجامنشدهاستچنداندقیقنیست. اینکه در بخش تعریف اصطالحــات در ابتدای کنوانســیون آمده اســت «خط مبدأ خطی است که از خطوط مبدأ عادی و مستقیم تشکیل شده اســت و خط مبدأ عادی- خط ســطح میانگین چندین ســاله دریای خزر در نقطه منهای 28/0 متر داده ســطح دریــای بالتیــک 1977 از نقطه صفر فــووت اشــتووک کــرون اشــتات اســت که از بخش قــارهای یــا جزیرهای قلمرو یک کشــور ساحلیخزرعبورمیکندوروینقشههایبزرگ مقیاس که رسماً توســط آن کشور ساحلی مورد شناسایی قرار گرفته، مشخص شده است» یک مبنا اســت. گذاشــتن این مبنا یعنی اینکه دیگر هیچحقوقدانیالزمنیستنظربدهدوفقطاین جغرافیدانها هستند که باید بروند این خطوط مبدأ را مشــخص کنند. بــه نظر مــن بزرگوارانی کــه مذاکــره کردهانــد، هنــوز نمیداننــد نتیجــه توافقاتشانروینقشهچیست.دستاندرکاران نقشه کشور و ما به این عدد منهای82 نقد داریم. ■ بهنظرشمابایدچهعددیبود؟ عــدد مطلــوب بــرای ایــران منهــای 26 بــود و همیــن دو متــر یــک اختــالف فاصله زیــادی را