Iran Newspaper

نابرابریاج­تماعیوتحرک­اجتماعی

- علی اصغر سعیدی جامعه شناس و مدرس دانشگاه

سیاستهایاق­تصادی وفرهنگیکهن­ابرابریرا نشانهرفتهخ­ودبرتحرک اجتماعیاست­واراستواین تحرکاجتماع­یخودش درچرخهایدی­گرنابرابری اجتماعیرات­شدیدمیکند

مهمترین مشــکل فعلی کشــور بــروز پدیده «نابرابری اجتماعی» اســت. امــا چرا این پدیده مهمترین مشکل کشور است؟ و اگر مهمترین مسأله کشور است چرا روشنفکران و دانشگاهیان در مورد آن وفاق ندارند؟ چرا این پدیده مهمترین مشکل کشور است؟ یکــی از پیامدهای انقالب اســالمی تغییر درک مردم از نابرابــری بود. برخالف دوران قبل از انقالب که تا حد زیادی درک مردم از نابرابری بر اساس درک نوعی قشربندی بســته اجتماعی قرار داشــت، بعد از انقالب بتدریج مردم به نوعی درک قشــربندی بــاز معتقد شــدهاند. این تغییــر را میتوان با توجه به تحقیقــات مختلفی که در مورد رفتار فرهنگی ایرانیان انجام شــده است دریافت. قبل از انقالب مردم فکر میکردند منزلــت اجتماعــی بــاال متعلق به اصطــالح به «هــزار فامیل» اســت و نمیتوانند در آن میــان جــای گیرند. لذا تالشــی بــرای دســتیابی به فرصتهــای اجتماعــی، بویژه فرصتهای آموزشــی نداشــتند و سیاســتهای اجتماعی از جمله سیاســت آموزش عالی که میتواند جایگاه اجتماعی افراد را تغییر دهد، براساس این درک از نابرابری، تمامی مردم را دربر نمیگرفت. بعد از انقالب شاهد چندین تحرک اجتماعی شدید بودیــم که ناشــی از تغییر ایــن درک بود. اوالً، گروهی کــه جایگزین طبقه حاکم قدیم شــدند. ثانیاً، سیاستهای اجتماعی برای دســتیابی به فرصتهای جدید اجتماعی زندگی بسیاری را تغییر داد. اما این تحرک اجتماعی باز نایستاد و در تمامی دورههای ســالهای بعد از انقالب ادامه یافته اســت. گروههای مختلفی جزو قشرهای مختلف فرهنگی، سیاسی و اقتصادی طبقه حاکم میشوند و بعد از چند وقت جای خود را به گروههای دیگر میدهند. در ســایر قشرهای جامعه نیز چنین تغییراتی دائماً صورت میگیرد. بهعبارت دیگر، سیاستهای اقتصادی و فرهنگی که نابرابری را نشانه رفته خــود بر تحرک اجتماعی اســتوار اســت و این تحرک اجتماعی خــودش در چرخهای دیگر نابرابری اجتماعی را تشــدید میکند. البته روشــن است که نوع واضح نابرابری اجتماعــی اختــالف درآمدهــا بین گروههــای مختلف مردم اســت کــه بازهم تحرک اجتماعــی بــاال نه تنها متوقفش نمیکند بلکه به آن دامــن میزند. اگرچه همانطور که گفته شــد اســاس همه اینها این تغییر درک مردم از نابرابری اســت که میتوانند جایگاه اجتماعیشان را تغییر دهند. لذا جای تعجب نیست که به طور مثال، کمیته امــداد بــه خانوادههای تحت پوشــش، وام کمک تحصیل در آمــوزش عالی میدهد چون این خانوادهها نیز انتظار تغییر جایگاه اجتماعیشــ­ان را دارنــد و درک کردهانــد کــه از طریــق تحصیــالت عالــی میتواننــد جــای خــود و خانوادهشــ­ان را تغییــر دهند. اگــر نابرابری ناشــی از تحرک اجتماعــی مهمترین مســأله کشور اســت چرا روشــنفکرا­ن و دانشــگاهی­ان در مــورد آن وفــاق ندارند؟ سیاســتگذا­ری اجتماعــی، علمــی کــه بــه موضوع نابرابــری میپردازد، در ایران ناشــناخته است. اوالً در تعریــف ایــن موضوع بین روشــنفکرا­ن و دانشــگاهی­ان اختــالف نظــر وجــود دارد. اگرچه باید گفت که این عدم وفــاق و ناشــناختگ­ی مانــع سیاستگذاری دولت نمیشود و تقریبــاً دولت بایــد اقدامات و سیاســتهای­ی بــرای کاهش نابرابری در جامعه داشته باشد. بعد از انقالب این سیاستها وجود داشته و استمرار هم داشــته اســت اما بهدلیل همان ناشــناختگ­ی از اصول سیاســتهای اجتماعی نه تنها به هدفش که کاهش نابرابری است نرسیده بلکه همانطور که گفته شد بهدلیل اثراتــش در تحــرک اجتماعــی بــاال از اهدافش دور هم شــده اســت. تعداد بیشــمار صندوقهای رفاهی، اعم از بنیادهای موازی دولت و دولتی و برنامههای کاهش فقر و بیکاری، نتوانستهان­د میزان نابرابری را کاهش دهند. ثانیاً، نه تنها وفاق و شناختی در مورد سیاستگذاری اجتماعی نیست، بلکه گفتمان روشنفکری که به وفاق و شناخت کمک میکند نیز وجود ندارد. بنابراین، اگرچه تمامی سیاســتهای دولت در مورد نابرابری است اما جامعه علمی و روشــنفکری و بالطبــع، گروههــای سیاســی، موضــوع گفتوگویشــ­ان ارزیابــی فالن سیاســت مسکن، یا سیاســت بهداشت و درمان نیســت تا مشخص شود سیاستهای دولت که برای خواســتهها­ی روزمره مردم تدوین میشــود به کاهش نابرابری و تغییر زندگــی مــردم انجامیده اســت یا نه. در حالی که در کشــورهای توســعه یافتــه رفاهی، سیاســتگذا­ری اجتماعــی دولــت از دل گفتمان روشــنفکری و ایدئولوژیه­ای سیاســی بیرون میآید. مســلم اســت که در ایران افرادی با تفکرات چپ یا راست گرایانه وجود دارنــد امــا مواضع اجتماعی مشــترکی دارنــد. بهطور مثــال، معموالً حمایت از رشــد ســازمانها­ی غیردولتی برای حمایتهــای اجتماعی، تفکری برخاســته از ایدئولوژی لیبرالــی اســت کــه بر مســئولیت افــراد جامعه تأکیــد دارد تا بــر تحقق حقوقشــان از طریق دولت. امــا در ایران بســیاری چپ گرایان خودشــان فعاالن ســازمانها­ی غیــر دولتی رفاهی هســتند. سیاســتگذا­ری اجتماعــی براســاس هــر ایدئولــوژ­ی، روی طیــف دیدگاههای مختلف سیاســی، ابعادی دارد. هنگامی که دیدگاهی چپ گرایانه اســت، گروه یا فرد حامــی آن ضمــن آنکه حس تعلــق به این دیــدگاه دارد و هویت فکری خــود را از آن میگیــرد و بــه آن افتخار هم میکند، بعد گفتمانی – چه تلقی رفاه به مثابه یک حق یا مســئولیت اجتماعی فرد - بعد ارزشــی، چه برابری و مســاوات طلبی و چه انصاف و آزادی در انتخاب –روشــن اســت. بر اساس همین دیدگاهها مکانیسم سیاستهای اجتماعی مختلف پیشــنهاد شــده و از آن دفاع میشود. ســازمان تولید رفاه، مصرف رفاه و توزیع رفاه در چنین جوامعی بر اســاس چنین دیدگاههایی شــکل گرفته است. بیدلیــل نیســت که کشــوری چون امریــکا برای برخی سیاســتهای اجتماعــی بر حق انتخاب تأکید میکند و بیشتر کشورهای اروپایی بویژه اروپای شمالی بر اصول برابری. مســلماً چنین گفتمانی در ایران نیست. ســازمان تولید، مصرف و توزیع رفاه در ایران در گذر نزدیک به یک قرن حاصل کم و بیش اقدامات دولت یا گفتمان رســمی بوده است. بجز دورههای کوتاهی، سیاســتگذا­ری اجتماعی فاقد گفتمان روشــنفکری بوده است و به همین علت عمل از نظر بســیار پیشــی گرفته اســت و آنچه رخ میدهد در سپهر اقدامات دولت است تا از شدت مشقات مردم و مشکالتی که بهطور اجتنابناپذ­یری درگیــر آن هســتند بکاهــد. دولــت، چــه ایــن را بهعنوان یک ضــرورت اخالقــی انجام دهــد، چــه برای کنترل اجتماعی، جامعه روشــنفکری ایــران در آن مداخلهای ندارد. بــه تعبیر فوکــو وقتی از سیاســتگذا­ری اجتماعی، مانند سیاســتهای مربــوط به هوا، مســکن، کاهش فقر، بهداشت و درمان در میان روشنفکران سخن میگوییم به جای آنکه ســخن شــما را در برگیرد شما باید رشته ســخن را به دست گیرید. سخن شما در سیاســتگذا­ری اجتماعی صدایی اســت که شــبیه به آن هیچگاه پیش از شــما شــنیده نشــده است. گویی شــما عبارتی جدید را شــروع میکنید نه دنبال آنچه قبالً گفتهاند. آنچه درباره سیاســت اجتماعی میگویید نظر شماســت. شــما باید بــازی جدیدی را آغاز کنید که معلوم نیســت کســی میلی به شرکت در آن داشته باشد. اگر روشنفکران سخن سیاستگذاری اجتماعی را آغاز نکرده باشند، آغازکننده سخن تنها با رویه طرد و کنارگذاری ســخنانش روبهرو میشــود. همانطور که در مورد این نوشتار نیز ممکن است چنین شود.

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran