مراسمشامخبرنگاران

چیزی از ورود تیم ترامپ به کاخ ســفید نگذشــته بود که شــام خبرنگاران به مایه نگرانی تبدیل شد. در یک بعدازظهر زمستانی در دفتر کلیان کانوی در طبقه باالی بخش غربی کاخ سفید، کانوی و هوپ هیکس بحثی ناراحتکننده را در مورد اینکه باید چه کار کنند دنبال میکردند. مشــکل اصلی این بود که رئیس جمهوری نه تمایلی به این داشــت که خودش را مسخره دیگران کند و نه خودش به شکل خاصی مسخره بود – حداقل، نه به قول کانوی، «به شکلی طنزآمیز». همه میدانند که جرج دبلیو بوش در ابتدا با برگزاری مراسم شام برای خبرنگاران مخالفــت کــرده بــود و از ایــن بابــت بســیار ضربه خــورده بود امــا بعداً به شــکل گســتردهای خود را برای این کار آماده کرده و هرســال اجرای قابل قبولی داشــت. امــا ایــن دو زن همانطــور که ســر میزی کوچــک در دفتــر کانوی نشســته بودند و نگرانیهای خود را با یک خبرنگاری که دلسوز میانگاشتند در میان میگذاشتند، هیچــگاه فکــر نمیکردنــد ترامــپ شــانس واقعی بــرای تبدیــل این شــام به یک موفقیت داشته باشد. کانوی گفت: «او طنز خشن را درک نمیکند.» هیکس گفت: «اخالقش بیشتر قدیمی است.» هــر دو زن که بوضوح این مراســم شــام را مشــکلی حل نشــدنی میدانســتند، همچنــان این جریان را «دور از انصــاف» توصیف میکردند، یعنی بهطور کلی دیدگاه رسانهها نســبت به ترامپ را اینچنین توصیف میکردند. «تصویری که از او ترســیم میکنند دور از انصاف اســت.» «بدون مــدرک و دلیل او را محکوم میکننــد.» «رفتــاری کــه با او میشــود شــباهتی بــه رفتــاری که با دیگــر رئیس جمهورها میشد، ندارد.» آنچه که به کانوی و هیکس فشار میآورد درک این موضوع بود که رئیس جمهوری تشــخیص نمیداد بیحرمتی رسانهها نســبت به او بخشی از دستهبندی سیاسی بــود کــه در آن او در یــک طــرف خاص قرار گرفتــه بود. در عوض فکــر میکرد این بخشی از یک حمله شخصی به خود اوست: به دالیلی کامالً غیر عادالنه، دالیلی شخصی، رسانهها از او خوششان نمیآمد. او را مسخره میکردند. بیرحمانه. چرا؟ آن خبرنــگار ضمــن تــالش بــرای تســکین دادن ایــن دو زن بــه آنهــا گفــت ایــن خبر شــایع شــده کــه گریــدون کارتر – ســردبیر مجلــه ونیتی فــر و میزبــان یکی از مهمترین میهمانیهای آخر هفته مراسم شام خبرنگاران که دهها سال از جمله شــکنجهکنندههای اصلی ترامپ در رســانهها بــوده – بزودی از ایــن مجله اخراج میشود. هیکس از جا پرید: «واقعاً ؟ خدای من، میتونم به ترامپ بگم؟ اشــکالی نداره؟ حتماً دوست داره از این موضوع خبردار بشه» و در همین حال بسرعت به سمت دفتر رئیس جمهور دوید.