Iran Newspaper

راز قطار آگاتا کریستی

- علی اکبر شیروانی نویسنده و پژوهشگر

مدتى پيش با جناب مصطفى ملکيان گفتوگويى داشتم درباره ادبيــات و رمــان. برايم عجيب نبــود كه آقای ملکيــان رمانهای پليســى مىخوانــد و از بيــن پليســىنوي­سها نيــز طرفــدار آگاتــا كريستى است. «بهطور كلى مىتوانم بگويم هنوز طرفدار آگاتا كريســتى هستم، آگاتــا كريســتى هنوز برای مــن در قله اســت.» طرفــداری از آگاتا كريســتى نه بر فضل فيلســوف ما مىافزايد و نه جايگاه كريســتى را تغييــر مىدهــد، امــا نشــان مىدهد آثــارش هنوز جــان دارد و خوانده مىشــود و همچنــان ُبرد دارد. بســياری درباره جنبههای جنايى و ريزهكاریها­ی كريســتى نوشــتهاند و نقاط قوت و ضعف كارهايش راًنشــان دادهاند؛ نيازی به تکرارشــان نيســت. نکتهای كــه معمــوال در نــگاه بــه كارهايش مغفول اســت وجهه انســانى كارهــای اوســت. آدمهــای رمانهــای كريســتى واقعــاً آدمند، نه ســوپرمنها و قهرمانهــا­ی عجيــب و غريبنــد و نــه مفلــوكان و شکستخوردگا­ن؛ حتى دو شخصيت اصلى پوآرو و خانم مارپل آدمهايى معمولىاند. همانطور كه همراه مىشويم با رمزورازی كه رمان برای ما چيده است و دقيق مىشويم در نشانهها و عالئم كه مقتول يا مقتولين را پيــدا كنيــم، پــى مىبريــم كه آدمهــا، چه قاتــل و چــه مقتول، چــه كارآگاه و چــه فراری، چه همســايهها و چه افــراد درجه يک، همــه آدمهايى هســتند بــا ضعفها و كاســتىها و قوتهــا. آنکه مىكشــد آدم سراسر سياهى نيست و آنکه كشته مىشود هم؛ هر دو در جــدول پيچيــدهای از نيازهــا، حرص و هوسهــا، فروتنى و خودداریها، اخالق و بىاخالقىها و الخ گرفتار شــدهاند و نتيجه چيــزی اســت كه در ابتدا يــا انتهای رمان با آن مواجه مىشــويم. هنــوز كارهای آگاتا كريســتى خواندنىاسـ­ـت و هنوز به كســانى كه مىپرســند چه دســت كتابهايى بخوانيم كارهای آگاتا كريســتى را توصيــه مىكنــم چراكه نرم نــرم و در پس حــل معماهايى كه رماننويــس انگليســى برايمــان طراحــى كرده اســت بــه جوهره انســان پــى مىبريــم و انســان را در ايــن جهــان آشــوبناک بهتــر مىشناســيم. پاينده باد نام و ياد مجتبى عبداللنژاد كه چند ماه ديگر اولين ســال اســت كه ديگر به ترجمه آثار كريســتى مشغول نيست.

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran