Iran Newspaper

عاشورا مربی خاموش (قسمت اول)

- گفتاری منتشر نشده از مرحوم احمد احمدی پژوهشگر دینی

قيــام حســينبنعل­ى (عليهالســا­لم) كــه اوج آن در روز عاشــورا نمــودار شــد و بــه همين جهت، گاهى آن را «قيام عاشورا» مىنامند،قيامىاستبى­همانندوسرش­ار از نمونهها، الگوها و سرمشــقهای عملى كــه خامــوش و مهــر بــر لــب، عالىترين پيام الهى، انقالبى و سياســى، پيام فتوت و شرف و شــجاعت و مردانگى را در طول روزگاران دراز بــه گــوش دل هوشــمندان رسانده و خواهد رساند. در ايــن قيــام برخــالف ســاير قيامها كه رهبران آنها، مدتى پيش از قيام و در هنگام قيام و بعد از آن؛ با خطابه و نطقهای كوتاه و بلند، مردم را دعوت كرده و هدف قيام را برای آنها و حتى ديگران روشن مىكنند، جز چند نامه كوتاه و چند خطابه و كالم بســيار فشــرده و موجز - به استثنای معــدودی رجــز رزمــى نســبتاً بلنــد - از رهبرش چيــزی ديده يا شــنيده نشــد؛ البته هدف و مســير قيام با همــان مايه نامه و سخن، بخوبى روشن شده است، اما به هر حال با شيوه ديگران كامالً متفاوت است. پنــداری قــرار اســت تا ســر حــد امــکان به جــای گفتــار از رفتــار و كردار اســتفاده شــود و همين شيوه نيز بيشــترين تأثير را در ميان هوشمندان مسلمان و حتى غيرمسلمان برجای نهاده است. از همان نخستين روزهای بعد از وقوع فاجعه كربال، عالم اسالم بشــدت تــکان خــورد و صاحبان تدبيــر و تدبر و نظر، بيــش از هر چيــز در اصل وقــوع اين حادثه عظيم و اهداف آن انديشــيدن­د و هرچه از تاريخ وقوع دورتر شــويم بر شــمار تنبــه يافتگان، جذب شدگان، دلســوختگا­ن، دلباختگان و عاشقا ِن اهداف قيام و رهبر آن افزوده شــد. مردم كوفه درهمان روزهای بعد از عاشورا متنبه شدند و توبه كردند و بهعنوان «توابين» قيام كردند. مردم مدينه، همين كه از شهادت امام حسين(ع) و ياران با وفايش آگاه شدند، ناباورانــ­ه جريان را پــى گرفتند و حتى گروهى از بــزرگان مهاجر و انصار را به شام فرستادند و پس از بازگشت آنان و وقوف بر فسق و فجور يزيد، بيعــت وی را فرونهادند و فاجعه دلخراش «حره» پديد آمد. عالمان دين، شاعران و مورخان در دورههای مختلف، با بررسى تدريجــى موضــوع، از بنــى اميــه و بويــژه از معاويــه و يزيــد روی برتافتنــد و بــه جمع دوســتدارا­ن اهل بيت پيوســتند. نــه تنها در چکامه شاعران شيعى بلکه در چکامه سرايندگان اهل سنت نيز بردن نام شهيدان كربال و حتى سوگند دادن خداوند به خون آنها بىمحابا متداول شد و اين كار به طور آشکار يا تلويحى، متضمن انکار يزيد و معاويه و ستمکار شمردن آنها بود. نه تنها مســلمانان بلکه غيرمســلما­نان هم از اين حادثه بــه ظاهــر خامــوش درس جوانمــردی، ايثــار و مقاومــت در برابــر ســتمگران گرفتنــد. از ســفير مســيحى روم كه در همــان مجلس يزيد بر او اعتراض كرد، بگيريم تا برســيم بــه قــرون ميانــه و تــا روزگار خودمــان كــه اســتاد محقق و منصــف و حقيقتجويى ماننــد دكتر مصطفــى حمارنه مســيحى، رئيــس پژوهشــکده سياســى در اردن، بــا ديدن مراســم عــزاداری در تهــران، زار زار مىگريــد و بــا ديــدن فيلــم تلويزيونى مجالس عزا در اردن اشــک مىريزد و به استاد همکارش در دانشگاه مىگويد: اين اجداد ستمکار و نابکار شما چرا فرزند پيامبر را با چنين وضع رقت باری به شهادت رساندند؟ و او هم مىگويد:«والل نمىدانم. خود من هم سخت از آنها بيزارم!» پيدايش اين تنبه و جذب و دلباختگى به امام حسين(ع) در طول تاريخ و در ميان همگان، خود نياز به نگارش چندين اثر تحقيقى دارد. غرض از اين يادآوری كوتاه، توجه به تأثير تربيتى اصل قيام - صرف نظر از پيامهای گفتاری همراه با آن - در پيروان مذاهب و اديان اســت. يعنى تنها خود هميــن كار، كه فرزند پيامبر(ص) در برابر حکومتى نااهل قيام كند و تن به شــهادت و اســارت خود و نزديکانــش دهــد تا به حق عمل كنند و از باطل دســت بدارند، بهترين وسيله عملى تربيت، برای حقيقت جويان و ستم ستيزان است.

]1[ برگرفتــه از شــيوه نامگــذاری «كتــاب آه» توســط یاســين حجــازی كه بــر اســاس مقتل نفسالمهموم­نگاشتهشدها­ست.

 ??  ??
 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran