Iran Newspaper

نقادی و تفکر آزاد

- فریدون مجلسی نویسنده و مترجم

خوشــبختان­ه من ايــن روزها مىبينم كــه در ميــان جوانــان و ميانســاال­ن ما عالقــه به متون فلســفى زيادتر شــده اســت. يکى از انديشــمند­ان غربى كه كتابهايى از او در ايرانترجمه شــده، «كارل پوپر» است. انديشمندی كه بر تفکــر آزاد تأكيــد دارد و مىگويــد يک روشــنفکر بايد فکر آزاد داشــته باشــد و حتــى بــه افکار خــودش هــم مقيد نباشدوتعصب­نورزدكهاين­نکتهبسيارم­همىاست.بهتازگى، ترجمهجديدی­ازكتاب«جامعهبازود­شمنانآن»اثركارلپوپ­ر با ترجمه آقای «رحمتالل جباری» و همت «شركت سهامى انتشــار» منتشر شــده، كه نظرم را جلب كرد. پوپر در اين كتاب، به اصطال ِح عاميانه، پنبه برخى از انديشــمند­ان پيشين مانند افالطــون، هــگل و ماركــس را زده و به نقد افکار آنهــا پرداخته، كســانى كه نامهای بزرگى در تاريخ فلســفه هســتند. فيلسوفى ماننــد افالطــون در توجيه اســتبداد، حمايت از قدرت مســلط و بــردهداری حرفهايــى زده يــا هــگل بــه خصوصيــات نژادی آلمانها اشــاره دارد و مراحل تحــول تاريخى را تحليل مىكند كه پوپر به نقد آنها مىپردازد. به نظر پوپر، كسانى كه تحتتأثير منطق هگلى بودند به دو بخش تقســيم مىشــوند، گروهى در منتهااليــ­ه چــپ و گروهى در منتهااليه راســت. وقتى مــا درباره روشنفکری صحبت مىكنيم بيشتر مواقع روشنفکر را متعلق بــه تفکر چپگرا مىدانيــم، ولى اين چپ با روايــت اتصال آن به ماركسيســم تفاوتهايى دارد، يعنى كلىتر است كه بايد به آنها دقت كرد. مىدانيم كه گروه راســتگرا و «محافظهكار» در پى «حفظ» چيزی اســت كه هســت و آمادگى بــرای هيچگونه تحول و تغييری را متناسب با زمان ندارد. بنابراين مىگويند در تفکرراستگر­ايانه،زمينهپديدا­رشدنتفکرمب­تکرانهروشن­فکری وجــود نــدارد. برخــالف آن را ما چپ مىناميم كه اعتقــاد دارد جامعه خودش را بايد با زمان و شــرايط موجود وفق بدهد و با تحوالت علمى پيش برود. آمادگى برای تغيير به روشنفکرانى نياز دارد كه مســتقل بينديشند و اين شــهامت در آنها باشد كه با گفتههــای كهنه و جاافتاده دربيفتند، اســير قالبهای فکری تعبدی نباشند و چه در حال يا در آينده اثر خودشان را بگذارند. بهقول«دكترعلىفرد­وسى»روشنفکرباي­ددر«عرصهعمومى» حضــور فعاالنــه و نقادانه داشــته باشــد. اما آن بخــش از تفکر چپگرايانهك­هخودشبراید­يگرانوآيند­گانقالبوچا­رچوب فکــری تعيين كــرده و بر پايه نوعى انحصارگراي­ى مطرح شــده باشد،ضدروشنفکری­است.درواقعسلطه­كمونيسم،بهپيروی از افکار ماركس در شوروی پديد آمد و به شکست انجاميد، ولى حاال برخى مىگويند آنچه در شوروی شکل گرفت «ماركسيسم واقعى» نبود. بعد مىپرسيم پس تکليف كوبا چيست؟ باز هم مىگوينــد، نه، آن هم اشــکاالتى داشــت. حاال اين را كه نســخه واقعىاشكجا­ستنمىگويند!(آياكرهشمال­ىاست؟).ماركس يک انسان نادان نبود، به توسعه و سعادت بشر فکر مىكرد و در بســياری از زمينهها واقعيات را مىگويد. اما در تفسير ماركس، بر عبارت «سرمايهداری» تکيه مىشود، يعنى كمونيسم را يک طــرف و بقيه جهــان را در دايره ســرمايهدا­ری تعريف مىكنند. البته ممکن است در درون جوامع آزاد، بخشهايى هم طرفدار ليبراليسما­قتصادیباشن­دكهتعاريفس­رمايهداریم­اركسيستى بــر آنها انطباق دارد اما وقتى به كشــورهای اســکاندين­اوی نگاه مىكنيم، در آنجا با سوسيال دموكراسى روبهرو مىشويم كه به بســياری از خواســتهها­ی اوليه ماركس به بهترين شکلى پاسخ داده اســت بدون اينكه آن رنجهای سيبريايى، پليسبازیها، نظامىگریها و شکنجهگریها­يى كه در كشورهای كمونيستى بــود، جايى داشــته باشــد. متأســفانه در ايــران، برخى افــراد كه ماركسيســم را با استالينيسـ­ـم سنتى يکســان در نظر مىگيرند، و تفاوتهــا را نمىبينند و منتقدان را كمســواد يا ناآگاه خطاب مىكنند.زيراروزگار­یحزبتودهمى­گفت،وقتىدرجواب­نقدها حرفىنداريد،شخصيتنقادر­ابکوبيد.دريکتفکرمع­طوفبه «جامعهبسته»مسألهايناس­تكهمىگويند­هرحرفىياكن­شى بايد با ســتونهای اصلى آن تفکر يا نســخههای از پيش نوشته شدههمخوانى­داشتهباشد،وگرنهپذيرف­تنىنيست!

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran