عشق همیشه در مراجعه است
اگر فکر عشــق اولتان هنوز هم شما را آزار مىدهد و روزی نيست كه به او فکر نکنيد، از اين پيشــنهاد رد شويد و اصالً آن را نخوانيد چون فيلم The Sense of an Ending (درک يــک پايــان) بدجور آن حــال و هــوای عاشــقانه و غصهها و فکرهــای تمــام نشــدنىاش را در آدم زندهمىكند.اينفيلمشمارابهداستان عاشقانهایمىكشاندكهسالهاستدر ذهن پيرمرد فيلم مانده و با او به تمام زندگىاش كشــيده شــده اســت. هرچه بيشــتر قصه پيــش مــىرود و بيشــتر گرههايش باز مىشود با خودتان فکر مىكنيد كه آيا اصالً اين پيرمرد يک ثانيه بدون فکر اين عشــق زندگى كرده اســت؟! تونى وبستر پيرمردی اســت كه يــک فروشــگاه دوربينهــای عکاســى قديمــى دارد، از همســرش جدا شــده و حاال تنها زندگى مىكنــد. همه چيز مثل زندگى عادی همه پيرمردها پيش مىرود تا اينكه كسى به او خبر مىدهد مادر دختری كه او در جوانى دوست داشته وصيت كرده يک دفترچه خاطرات به تونى برسد. از اينجا به بعد تالش تونى برای پيدا كردن دفتر و بعد برمال شدن راز اين عشق را مىبينيم. رازی كه نه ســاده اســت نه كوچک. خيلى طول مىكشــد دســت داســتان و آدم هايش رو شــود اما وقتى ايــن اتفاق مىافتد قطعاً حيرت شما هم ديدنى اســت. The Sense of an Ending فيلمى انگليسىاستكهريتشبتراآنراكارگردانىكردهوجيمبرودبنت، شارلوترمپلينگوهريتوالتردراينفيلمبازیكردند.شايديک نکتهديگرهمباعثشودبيشتربهديدنفيلمترغيبشويد؛ehT Sense of an Ending براساس كتابى به همين نام نوشته جولين بارنزنويسندهومنتقدانگليسىساختهشدهاست،كتابىكهجايزه َمن بوكر را برد. «درک يک پايان» مثل باز كردن در صندوقچهای پــر از عکس و كاغذ و يادگاری اســت كه هر وقت بازش مىكنيد و هر وقت اراده مىكنيد مىتوانيد همه تصاوير آن سالها و روزها را پيش چشم تان ببينيد انگار نه انگار كه سالها گذشته است. تازه مىفهميد كه اگر فکر مىكرديد از اين عشــق رها شــديد و ذهن و قلبتانآزادشدهسختدراشتباهبودهايد!مىدانيدداستانهای عاشــقانه همه شــبيه هم هســتند فقط فراز و فرودهايشــان فرق مىكند اما حرف همه شــان يکى است. همان حرفى كه فيلم در آخربهشمامىگويد؛عشقهميشهدرمراجعهاست!