زبان مادری و عواطف
زمانیکــه به اختالفات نظری میان طرفــداران آموزش بــه زبان مــادری و مخالفــان آن مینگریــم درمییابیم که ریشه اصلی این مناقشــات در تعریف این دو گروه از زبان نهفته اســت. اغلب مخالفانًزبان مادری با تلقی زبــان بهعنــوان مجموعهای صرفــا متشــکل از واژگان و قواعد،سادهانگارانهاستداللمیکنندکهبرایتسریعامر یادگیری زبان بهتر آنکه از همان آغاز به کودک واژگان و قواعد زبان رســمی آموزش داده شود. اما مطالعات در حوزههای زبانی-شناختی نشان دادهاند عالوه بر واژگان و قواعــد، زبــان شــامل مؤلفههــای شــناختی-فرهنگی متنوعــی اســت که در واقع بر نحوه تفکــر و جهانبینی فرد تأثیر میگــذارد و از ایــنرو زبان مــادری به عنوان اولیــن دریچهای که کودک از طریــق آن با جهان اطراف ارتباط برقرار میکند اهمیتی دوچندان دارد. شاهد این مدعا یافتههای تحقیقات متعددی است که نشان میدهند افراد در مراحل آغازین یادگیری زبــان دوم از الگوهــای مقولهبنــدی و نظــام مفهومی و شــناختی زبــان اول در پردازشهایزبانیاستفادهمیکند. همچنین باید گفت که هرجا صحبت از زبان میشــود بهطور ضمنی سخن از انتقالجنبههایگستردهایازشناختفرهنگی-اجتماعیاستکهاینانتقال در ابتداییترین و البته عمیقترین حالت آن از طریق قصههایی انجام میشود کــه مــادر برای کودک تعریف میکند. از طریق این قصهها و روایتهاســت که کودکباجنبههایمختلفشناختفرهنگی،مانندمقولهبندی،مفهومسازی، طرحوارههــا و مدلهــای فرهنگی و از همه مهمتر احساســات و عواطف آشــنا میشــود؛ کــه موضوع اصلــی ما در این گفتار اســت. تحقیقــات میانفرهنگی گســتردهای در مورد ماهیت عواطف انجام شــدهاند و نتایج نشــان دادهاند که عواطف متأثر از محیط فرهنگی-اجتماعی هستند وًزبان نقش بسیار مهمی را در انتقال آنها ایفا میکند. در همین راســتا، ما اخیرا پژوهشی را درباره رابطه میان عواطف و زبانمادری در میان دوزبانههای ترک-فارس انجام دادهایم و از آنهــا تقاضا کردیم که به مدت پنج دقیقــه در مورد خاطرهای مهیج به زبان مادریشان، یعنی زبان ترکی، صحبت کنند و همان خاطره را به زبان دوم نیز روایت نمایند. نتایج نشان دادند که کیفیت توصیف در زبان مادری بسیار باالتر و از لحاظ معنای احساســی غنیتر اســت. همچنین در ادامه دریافتیم که اکثر اطالعات احساســی در زبان اول رمزگذاری میشــود و زبان دوم تمایل دارد که عاری از احساس باشد که دلیل این امر تا حد زیادی آن است که زبان دوم غالباً دربافتمحیطیرسمییادگرفتهمیشود. به این ترتیب میتوان ادعا کرد که زبان مادری بخش عمدهای از احساســات، خاطــرات و معانــی عاطفی را در ذهن کودک شــکل میدهــد و ازینرو بخش مهمی از شناخت فرهنگی فرد محسوب میشــود، و محروم ماندن کودک در سنمدرسهازاینزبانباعثگسستعاطفیوشناختیایمیشودکهبیتردید آسیبهای ادراکی و روانی زیادی را در پی خواهد داشت. به همین دلیل تداوم آمــوزش زبان مادری در دوران ابتدایی مدرســه که اولین تجربه جامعهپذیری کودک است دارای ارزش شناختی-عاطفی است و پیامدهای ناگوار جایگزین کردن یکباره زبان رســمی به جای زبان مادری در آغاز این روند آســیبهایی را به همراه خواهد داشت که دلنگرانیهای آن کمتر از دلنگرانیهایی نیست که مخالفان آموزش زبان مادری از عوارض آموزش این زبان دارند.