Iran Newspaper

انتخاب دشوار اوباما

-

پاتریس، همســرم، رئیس جمهور اوباما را دوســت داشت و در انتخابات هم بــه او رأی داده بــود ولی همچنان تصورش بر این بود که این فقط در حد یک درخواســت آزمایشــی اســت. پاتریس بعدها اعتراف کرد که دوســت نداشته سالها بعد چهره غمگین من را ببیند و شاهد باشد که برای گذشته متأسف هســتم.او هم مثلًمن شک داشــت که اوباما کسی را برای تصدی اف بی آی معرفی کند که قبال در دولت بوش کار کرده است. بعد از انجام مصاحبههای مقدماتی توســط تیم اوباما، من رئیس جمهوری را در اتــاق بیضــی مالقــات کــردم. او در جایی نشســته بود کــه رئیس جمهور بوش عادت داشــت بنشــیند - روی یکی صندلی راحتی پشــت به شــومینه و درســت در کنار ســاعت پدربزرگ. من هم در منتهیالیه مبلی که در نزدیکی ســمت چــپ رئیس جمهور قرار داشــت، نشســتم. «کتی روملر» مشــاور کاخ ســفید هم به ما پیوست و در منتهیالیه ِ دیگرمبلی که من بر روی آن نشسته بودم، جای گرفت. مــن پیــش از این مالقات هرگز رئیس جمهور اوبامــا را از نزدیک ندیده بودم و بــه همیــن دلیل دو چیز مرا تحــت تأثیر قرار داد؛ قدر ِت تمرکــز او و اینکه از نزدیک الغرتر به نظر میرســید. وقتی مــن و روملر بیرون اتاق بیضی منتظر شــروع مالقــات بودیــم، میتوانســت­م از الی در رئیــس جمهــور را ببینــم کــه پشــت میزش ایســتاده بود و با تلفن صحبت میکرد. کتی گفت که فرماندار اوکالهاما پشــت خط است و اوباما درباره گردبادهای تاریخی که این ایالت را درنوردیده با فرماندار صحبت میکند. گردبادهای اخیر بیش از بیست کشته و صدها مجروح بر جای گذاشته بود. اوباما تلفن را قطع کرد و با دست اشاره کــرد که وارد اتاق شــوم. صحبت کوتاهی درباره فاجعه وحشــتناک اوکالهاما داشــت و ســپس موضوع را عوض کرد و بهطور کامل وارد بحث جدید، یعنی اف بی آی، شد. رئیس جمهور تقریباً با نگرانی توضیح داد که چرا او ِ انتخابرئیس اف بیآی را ایــن قدر جدی گرفته اســت؛ «انتخــاب رئیس اف بــی آی و دادگاه عالی به نوعی مهمترین تصمیمات شــخصی یک رئیس جمهور محسوب میشوند، چــون من ایــن انتخابها را بــرای آینده انجــام میدهم.» اوباما گفت: شــما حتی بعد از پایان دوره ریاســت جمهوری من هم در این سمت خواهید بود. گمان میکنم در تصدی طوالنی مدت این مســئولیته­ا ارزش زیادی نهفته اســت و امیدوارم اگر شــما رئیس اف بی آی شــدید، بتوانید به رئیس جمهور جدیــد کمک کنید. بهعنوان مثــال او گفت که بهعنوان یک رئیس جمهور کم تجربــه و تازه وارد بــرای اتخاذ تصمیمات نظامی از ســوی فرماندهان ارتش تحت فشــار بوده است. بدون اینکه مستقیم اشــاره کند ولی به نظر میرسید به نوعی از اینکه در لحظات مورد نیاز یک مشاور با تجربه در کنارش نیست، ناراحت و متأسف بود. شاید فکر میکرد که چه خوب بود اگر من میتوانستم در کنــار او باشــم و در آینده کمکش کنم، شــاید هم یک رهبــر بیتجربه بهتر بتواند درباره مسائلی نظیر امنیت ملی فکر کند.

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran